به گزارش مجله خبری نگار، سویتلانا آلکسیویچ ۷۴ ساله، روزنامه نگار و نویسنده نام آشنای بلاروسی بخشی از دوران زندگی اش را در دوران اتحاد جماهیر شوروی گذرانده و دوران فروپاشی و عبور از شوروی را نیز به چشم دیده است. زیستن در یکی از برهههای مهم تاریخ و زندگی در زمانه فروریختن دیوار آهنین شوروی، آلکسیویچ را به خلق آثار مهمی در حوزه تاریخ شفاهی واداشته است. آن گونه که به او لقب «آرشیو حافظه» دادند و در سال ۲۰۱۵ آکادمی نوبل آثار او را به دلیل «چندصدایی و خاطرات رنج و شجاعت زمان ما» شایسته دریافت جایزه ادبی این آکادمی دانست. اتفاقی که در سال ۲۰۱۳ علی رغم نامزدی او برای دریافت جایزه نوبل، محقق نشد.
در همین ابتدا اجازه بدهید برای حرف زدن از آلکسیویچ دوباره به این دو عبارت رجوع کنیم: «آرشیو حافظه» و «چندصدایی و خاطرات رنج و شجاعت زمان ما». چرا که این دو عبارت به تمامی ویژگیهای آثار این نویسنده را توصیف میکند. در کنار این دو عبارت نیز خود آلکسیویچ در پاسخ به این سؤال که او کیست، خود را این گونه توصیف میکند: کسی که تمام وجودش فقط گوش است.
همین فقط گوش بودن بی قضاوت که یکی از اساسیترین معیارهای موفقیت در زمینه تاریخ شفاهی است؛ آثار این نویسنده را به محبوبترین آثار حوزه مستند بدل کرده است.
اما آنچه در مورد کتابهای این نویسنده بیش از سراپا گوش بودن حائز توجه است؛ سبکی است که او در نگارش و ثبت و ضبط مصاحبه هایش به کار گرفته. سبکی که اثرگذاری موضوعهایی که آلکسیویچ برگزیده را دو چندان کرده است. در حقیقت دو بخش تکنیک و محتوا در آثار آلکسیویچ چنان پا به پای یکدیگر حرکت میکنند که برای حرف زدن از آثار او نمیتوان هیچ یک از این دو بخش را نادیده گرفت.
سویتلانا آلکسیویچ در تمام آثارش همواره سعی کرده تا از قدرت داستان و داستان سرایی غافل نشود. گویا او نیک میداند که برای تأثیرگذاری این صداها و هرچه بیشتر شنیده شدنشان؛ باید آنها را از انعطاف ناپذیر بودن آثار مستند برهاند. این البته به هیچ روی به معنای دخل و تصرف در مصاحبهها نیست. در واقع آلکسیویچ در کتاب هایش داستان نمیگوید بلکه تکنیکهای داستانی را حین پیاده کردن مصاحبهها به کار میگیرد. به بیانی کاملتر او با حذف بیشتر سؤالات مصاحبه، پاسخهای هر فرد را به شکل روایتی از یک تجربه شخصی پیرامون رخدادی مشخص، بازنویسی میکند. عملی که هر مصاحبه را در آثار او به روایتی با زاویه دید اول شخص تبدیل کرده است. روایتهایی با فراز و فرودهای منحصربهفرد و بازتابنده کامل احساسات راویان. همین عمل آثار او را از سرد و رسمی بودنی که در بسیاری از آثار تاریخ شفاهی شاهد آن هستیم نجات داده و توانسته توجه افرادی را که به ادبیات مستند علاقهای ندارند نیز به خود جلب کند.
در این بین این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که رسیدن به انسجام روایت با استفاده از این سبک، مستلزم این است که مصاحبه کننده در امر مصاحبه و طرح سؤال هوشمندانه عمل کند. پرواضح است که آلکسیویچ به پشتوانه سالها فعالیت مطبوعاتی از پس این کار به خوبی برآمده است.
در زمینه محتوا نیز میتوان آلکسیویچ را یکی از مهمترین نویسندگان آثار پادآرمانشهری دانست. او نویسنده صداهایی است که از ویرانههای یک آرمانشهرِ هرگز محقق نشده به گوش میرسد.
سویتلانا آلکسیویچ مهمترین رخدادهای حکومت شوروی را جدا از روایت رسمی و رسانهای آن، توسط دیدههای شاهدان عینی بازنمایی میکند. به طور مثال مهمترین اثر او «زمزمههای چرنوبیل» ابعاد جدیدی از این فاجعه بزرگ را برای مردم جهان آشکار کرد. در واقع موضوعهایی که او برای آثارش برگزیده است، همگی انتخابهایی جسورانه اند که در سالهای ابتدایی نگارششان هزارتوهای حذف و سانسور و ممنوعیت را تجربه کرده اند.
تمام آثار او بازنمای درون پوسیدهای است که رهبران شوروی سعی داشتند در پس شعارها و تبلیغات پوشالی به مردم خود و مردم جهان نشان دهند. بازنمای دنیای برابری که در واقعیت عدهای در آن «برابرتر» از بقیه بودند و زودتر از حد تصور، آرمانهای اولیه انقلابشان را به دست فراموشی سپردند.
در واقع سویتلانا آلکسیویچ نویسنده مدینهای است که در سودای بدل شدن به مدینه فاضله به تلی از آوار بدل شد.
در انتهای این مقاله به معرفی سه اثر از معروفترین آثار این نویسنده میپردازیم که در ایران نیز از محبوبیت قابل توجهی برخوردارند.
به زعم بسیاری از تحلیلگران، واقعه انفجار نیروگاه اتمی چرنوبیل آغاز فروپاشی شوروی بود. «زمزمههای چرنوبیل» روایت شاهدان عینی این فاجعه هولناک است. سویتلانا آلکسیویچ برای نوشتن این اثر ۱۰ سال زمان را صرف مصاحبه با ۵۰۰ شاهد ماجرا کرده است. خود آلکسیویچ معتقد است واقعه چرنوبیل ترسها و احساسات تازهای را درون مردم شکل داد و ترسهای قدیمی مثل ترس از دولت کمونیستی را از بین برد.
این کتاب روایت زنان شوروی است که برای دفاع از کشور و آرمانهای انقلابشان راهی جنگ جهانی دوم شدند. زنان جوان سرسپرده وطن و استالین که آلکسیویچ در سالهای بعد از جنگ به سراغشان رفت. کتاب را میتوان اعتراف نامهای دانست که ضمن نمایش قدرت تبلیغات حکومت شوروی از حاصل پوچ تبلیغات پرده برمی دارد. مصاحبه و نگارش این اثر چهار سال طول کشید و نخستین بار در سال ۱۹۹۸ منتشر شد.
شیفتگان مرگ روایت افرادی است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دست به خودکشی زدند. آلکسیویچ در این اثر با افرادی که از خودکشی جان به در بردند یا نزدیکان کسانی که درگذشتند مصاحبه کرده است. درواقع جهان از نگاه این افراد، بدون آمال و آرمانهایی که حکومت شوروی برایشان ساخته بود از معنا تهی شده و اقدام به خودکشی میکردند. این اثر نمایانگر پیامدهای روانی فروپاشی شوروی است.
منبع: ایران