به گزارش مجله خبری نگار/ایران: بیانات رهبر بصیر انقلاب اسلامی در تحلیل آشوبها و اغتشاشات اخیر را باید یک منظومه دقیق و عمیق از تحلیل «صحنه» و «پشت صحنه» وقایع دو هفته گذشته دانست که مثل همیشه چراغ راه مردم و ملت ایران است تا بار دیگر عیان و نمایان شود که نقشههای دشمنان نقش بر آب شده و معادلات و محاسبات جبههای که با «جنگ ترکیبی» به میدان آمده بود، ابتر مانده و به شکست گراییده است.
رهبر انقلاب در طلیعه سخنانشان همچون پدری که داغ دیده و احساسات پدری او را متأثر ساخته است، درباره فوت مرحومه مهسا امینی اینچنین گفتند: «در این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت که دل ما هم سوخت...» این همان رابطه صادقانه، مهربانانه و دلسوزانهای است که در نظام اسلامی میان رهبری و مردم برقرار است و اگر حادثه تلخی همچون فوت خانم امینی اتفاق بیفتد، نگاه شخص اول کشور یک نگاه پدرانه است که غم دیده و دلش سوخته است. ریشه این عطوفت و مهربانی هم به «معنویت» بازمی گردد که در قدرتهای مادی، جایی برای آن تعریف نشده است.
چراکه «حکمرانی در منطق اسلام از بن و بنیاد با حکمرانیهای رایج جهان متفاوت است؛ نه شبیه سلطنت است، نه شبیه ریاست جمهوریهای امروز دنیا است، نه شبیه فرماندهیها است، نه شبیه رؤسای کودتاگر است؛ شبیه هیچ کدام از اینها نیست؛ یک چیز خاصی است متکی به مبانی معنوی.» (سخنان آیتالله خامنهای ۱۹/۱۲ /۱۴۰۰) بنابراین، این نگاه ناب و خالص، بیرون از بستر معادلات صاحب منصبان سیاسی و مقامات ارشد قدرتهایی است که به همه چیز از دریچه قدرت، واکنش نشان میدهند.
«حضرت آقا» پس از ابراز تأثر نسبت به فوت یک دختر جوان فرمودند: «اما واکنش به این حادثه که بدون تحقیق و بدون اینکه امر مسلمی وجود داشته باشد، عدهای بیایند خیابانها را ناامن کنند، قرآن آتش بزنند، حجاب از سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه و خودروی مردم را به آتش بکشند، یک واکنش عادی و طبیعی نبود...» و بلافاصله با قوت و قدرت استناد و استدلال خود و با بیان اینکه «این اغتشاشها برنامهریزی شده بود»، از پشت صحنه این ماجرا و صحنهآراییها پرده برداشتند: «من به صراحت میگویم این اغتشاشها و ناامنیها، طراحی امریکا و رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی بود و حقوق بگیران آنها و برخی ایرانیهای خائن در خارج به آنها کمک کردند.» جالب اینجاست که اخیراً دو مؤسسه Graphika و «رصدخانه اینترنتی استانفورد» (Stanford Internet Observatory) نتیجه پژوهشی را منتشر کردند که حاکی از عملیات نفوذ ارتش ایالات متحده برای کارزار فشار علیه ایران در رسانههای اجتماعی از طریق ایجاد حسابهای جعلی است. همچنین «کیت کلارنبرگ» روزنامهنگار انگلیسی در مقالهای در سایت «کرَدِل» (cradle) اگرچه مدعی شده ناآرامیهای اخیر در ایران در واکنش به فوت مهسا امینی، ریشه در نارضایتیهای طبقهای از جامعه ایران دارد، اما اعتراف میکند که این ناآرامیها همزمان نشانهای از تأثیرات یک جنگ روانی و رسانهای گسترده تحت حمایت غرب با هدف تحریک و هدایت پشت پرده این ناآرامیها بوده است.
خب! واقعاً میشود طراحی و برنامهریزیهای آشکار و آنلاین دشمن را در صحنه و پشت صحنه اغتشاشات ندید؟! در حالی که حتی اندیشکدهها و روزنامهنگاران آنها به این مسأله اعتراف دارند و ذکر نمونههای متعدد دراین باره، مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ است. همچنین رهبر انقلاب پیرامون سناریوی آشوب و اغتشاشات اخیر دو سؤال مهم را هم مطرح کردند؛ یکی اینکه انگیزه دشمنان از طراحی این ناآرامیها چه بوده؟ و چرا در نهایت ناکام ماندند؟ پاسخ «آقا» مثل همیشه روشن و متقن است. انگیزه دشمن این بود که پیشرفت ملت ایران را نشانه برود و ناکام ماندند، چون دچار اشتباه در محاسبات شدند.
گفتنی است، یکی از اشتباهات محاسباتی دشمن در آشوبهای اخیر این بود که میپنداشت میتواند با «انقلاب هشتگی» مردم را همراه اغتشاشگران کند که نه تنها این برداشت غلط از آب درآمد بلکه مردم ایران با تجمعات میلیونی خود در سوم مهرماه امسال و در سراسر کشور و در سالروز رحلت جانسوز رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسنمجتبی (ع) به معنی واقعی کلمه آرزوهای دشمنان را لگدمال کردند؛ و بالاخره باید به دو فراز دیگر از سخنان روزگذشته رهبر حکیم انقلاب اشاره کرد که نشان از نگاه «عدالت محور» ایشان دارد؛ یکی اینکه فرمودند: «در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهارنظر کردند.
برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرفهای آنان با برنامهریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند.» و دیگر اینکه تأکید داشتند: «این کسانی که در خیابانها فساد و تخریب میکنند، همه یک حکم ندارند برخی جوانان و نوجوانانی هستند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان میآیند.
چنین افرادی را میتوان با یک تنبیه متوجه و هدایتشان کرد که اشتباه میکنند... البته برخی از این افرادی که به خیابان میآیند، از بازماندههای عناصر ضربه خورده از جمهوری اسلامی همچون منافقان، تجزیهطلبان، سلطنتطلبان و خانوادههای ساواکیهای منفور هستند که قوه قضائیه باید به تناسب مشارکت در تخریبها و ضربه به امنیت خیابانها، مجازات تعیین و آنها را محاکمه کند.»
بنابراین میتوان درس گرفت که در تحلیل وقایع باید به جای اینکه صحنه را یک بعدی و درشت دید، باید صحنه را جامع و درست دید؛ ضمن اینکه از معنویت و عدالت غافل نبود و در عین حال با عقلانیت و اقتدار، دست دشمن را از برنامهریزی و سناریوسازی برای صحنه و پشت صحنه آشوبها قطع کرد.