به گزارش مجله خبری نگار حجتالاسلام محمد مهدی ایمانی پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار قرار داد، در مطلبی با عنوان «رمزگشایی از قرآن ستیزی در غرب» نوشت: اهانت وقیحانه تعدادی از عناصر ضد انقلاب در هامبورگ به ساحت و حریم مقدس قرآن کریم، تحلیلها و دیدگاههای گوناگونی در پی داشت.
در برخی نگاهها، صرفا تمرکز بر "شکل ماجرا" و "عوامل این اهانت" بود، هر چند صورت بندی آنچه در تجمع عناصر خودفروخته ضد انقلاب رخ داده است، بخشی از ماجرا محسوب میشود، اما قطعا همه ماجرا نیست! به نظر میرسد در اینجا باید بیش از توجه به شکل رخداد، مصدر اصلی هدایت کننده جریان اسلام ستیزی و قرآن ستیزی در آلمان و غرب را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهیم. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مد نظر قرار گیرد.
جرم بودن اهانت به مقدسات در کشور آلمان و عدم پیگیرد قانونی عاملین چنین حوادثی، این فرضیه را تقویت میکند که "اسلام ستیزی نظام مند" یا "اسلام ستیزی سیستماتیک"، از یک "تاکتیک رفتاری" تبدیل به نوعی"دستور العمل ساختاری" در اتاقهای فکر نهادهای امنیتی و بعضا سیاسی غرب شده است. این نهادها، دو هدف مهم را در خصوص ترویج هدفمند اسلام ستیزی در جوامع خود دنبال میکنند.
یکی از این اهداف، جلوگیری از ترویج دین مبین اسلام و گرایش جوامع غربی به آموزههای نورانی قرآن کریم و تعالیم انسان ساز این کتاب مقدس است. جریانهای پنهان و آشکار قدرت در غرب تصور میکنند که "قبح زدایی از اهانت به مقدسات مسلمانان" منجر به جلوگیری از گرایش فطری انسانها به این دین مقدس خواهد شد. این همان خطای بزرگی بود که اخلاف و پیشینیان آنان در طول تاریخ نیز مرتکب شدند و ثمره نهایی آن، چیزی جز شکوفا شدن بیشتر نیاز فطری بشر به دریای بیکران آموزههای ناب قرآن کریم و اسلام عزیز، نبود. بنابراین، بزرگترین خطای نهادهای امنیتی و سیاسی غرب، تلاش برای از بین بردن "گرایشات فطری بشریت" با استفاده از "عملیات روانی- ضد هنجاری" است.
دومین موضوعی که منجر به ترویج اسلام ستیزی و قرآن ستیزی نظاممند در غرب شده است، مربوط به محاسبه نادرست و خطرناک دیگری است که اتفاقا در آیندهای نزدیک میتواند به پاشنه آشیل کشورهای اروپایی تبدیل شود، نهادهای امنیتی در آلمان تصور میکنند "اسلام ستیزی نظاممند " یک "سوپاپ اطمینان" برای جریانهای نئونازیستی، نئوفاشیستی، ملی گرایان افراطی و گروههای ضد اسلامی محسوب میشود که به واسطه آن، میتوان از تحرکات مخرب این گروهها علیه امنیت عمومی در غرب جلوگیری کرد. برخی از نظریه پردازان امنیتی در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی بر این باور هستند که "اسلام ستیزی نظام مند" منجر به تخلیه خشم جریانهای ضد دین و افراطی و در نتیجه، تقویت پایههای حکومتهای مبتنی بر لائیسیته در غرب میشود! در غلط و خطرناک بودن این محاسبه همین بس که جریانهای مذکور افراطی در غرب، "خشم سیری ناپذیر" از الگووارههای اجتماعی و انسانی از ساختارهای حاکم بر غرب داشته و اگر هم امتیازی بابت تامین مطامع شوم خود از نهادهای امنیتی و سیاسی دریافت کنند، قطعا میل به "بازگشت به قبل از دوران جنگ جهانی دوم" در آنها سرکوب نمیشود.
در ماورای این محاسبات و دیالکتیک امنیتی شکل گرفته در غرب، یک امر تغییر ناپذیر وجود دارد و آن "فطرت خداجوی بشری" میباشد. این آرامش منبعث از رحمت الهی، در تعالیم و آیههای نورانی قرآن کریم به گونهای جلوه گر است که منجر به خضوع و خشوع انسانها در برابر خود میگردد. بدون شک فارغ از هر نقشه راهی که جریانهای پشت پرده و آشکار قدرت در غرب بخواهند در قبال دین مبین اسلام، قرآن کریم و مسلمانان در پیش گیرند، کمترین وقفه یا سکونی در سیر مقدس تقرب بشریت به تعالیم اسلامی و الهی به وجود نخواهد آمد و این روند با اشتیاق و سرعتی بیشتر ادامه خواهد یافت. انشاالله