به گزارش مجله خبری نگار،در تهران شب سال نو غذایی پرقوت و گرم کننده مزاج به نام رشته پلو که با رشته پلویی با خرما و کشمش سرخ کرده درست میشود، آماده میگردد که تهیه و خوردن آن آدابی دارد.پ
رشته پلو ابتدا برای سرپرست خانواده که مشکلی در کسب و کار خود داشت، کشیده میشد تا "سررشته کار" تا آخر سال در دستش باشد. در هنگام تهیه این غذا اگر دختری بخت بستهای در خانه وجود داشت، او ابتدا زیر دیگ را روشن و هنگام کشیدن غذا در دیگ را باز میکرد، اما باید او هنگام کشیدن پلو از خانه بیرون میرفت و پشت در میایستاد تا مادر یا مادربزرگش با یک بشقاب رشته پلو پشت در رفته و از او میپرسید کی هستی؟ سپس او باید در پاسخ میگفت باز کن و مادر پس از گشودن در به او بشقاب رشته پلو را میداد تا دو قاشق از آن را در پشت در بخورد و بعد داخل خانه آید تا بختش در سال جدید باز شود.
برای رفع بی پولی نیز افراد رشته خشک کرده این پلو، را داخل کیف قرار میدادند.
در البرز به چهار شنبه آخر سال یا همان چهارشنبه سوری "کل چارشنبک" یعنی "چهارشنبه بی اهمیت" میگفتند. علت این نامگذاری این است که ایرانیان قدیم در ۵ روز آخرسال دست از کار بر میداشتند و کار خود را تعطیل میکردند.
همچنین در البرز رسم بود که زنان محله در اسفندماه به کمک هم خانه تکانی میکردند، در گویش البرزیها به این کار یور میگفتند.
در آذربایجان شرقی به چهارشنبه آخر سال «چرشنبه خاتون» میگویند. در روستاهای این استان، زنان در چهارشنبه سوری بالای اجاق خوراک پزی شکل زنی زیبا را میکشند و زیر آن یک آینه و شانه میگذارند تا زمان آمدن چرشنبه خاتون او بتواند موهایش را شانه بزند. این بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند تاکید دارد.
همچنین مردم آذربایجان شرقی صبح آخرین چهارشنبه سوری بر سر آب رفته و کوزهها را پر میکردند و از روی آن میپریدند و میخوادند:
آتیل ماتیل چرشنبه (عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه (بختم باز شود چهارشنبه)
گاهی هم دامها را ازروی آب عبور میدادند و از آب چشمه که در کوزهها پر میکردند، برای روشن کردن سماور، خمیر کردن نان یا پختن غذا استفاده میکردند.
در این استان برای چهارشنبه آخر سال غذایی مانند شب برنج سفید میپزند و آن را با آجیل و شیرنی بر سفره میگذارند. درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین در این روز مرسوم است.
رسم شال اندازی نیز یکی از رسوم آذربایجان شرقیاست که در آن پسران جوان و نوجوان شالی را از سوراخ بالای بام پایین میانداختند. در گوشه شال صاحب خانه مقداری آجیل و شیرینی میبست تا پسر آن را بالا بکشد. اگر پسر، دختری را میخواست شال را پایین میانداخت و بالا نمیکشید. اگر خانواده دختر راضی بودند نشانهای به شال میبستند.
در چهارشنبه سوری همچنین خانواده داماد میوه و شیرینی برای تازه عروس میفرستادند.
برای دادن مژده فرارسیدن نوروز و بهار 'سایاچی ها' در روستاها و شهرها اجرا میشده است.
در برخی مناطق آذربایجان شرقی، مردم کوزه یا کاسهای آب را نزد روحانی میبرند تا روحانی چهل بار سوره یاسین را به آن بخواند و فوت کند تا آب تبرک شود. سپس این آب تبرک شده را برای برکت و باروی به گوشه کنار خانه و بر دامها و محصولات میپاشیدند. آداب و رسوم نوروز در آذربایجان غربی
از رسمهای زیبای نوروزی در آذربایجان غربی رسم "تکم چی"ها است. تکم چی، تکم (بز ساخته شده از قطعات چوب) را چند روز قبل از عید در کوچهها میچرخاندند و به ترکی اشعاری میخواندند و از مردم پاداش میگرفتند.
مردم آذربایجان غربی اسفندماه را بایرام آیئی (ماه عید) و هفته اول اسفند ماه را "چیله قووان" یعنی هفتهای که چله زمستان را فراری میدهد یا یالانچی چارشنبه "چهارشنبه دروغین" مینامیدند.
آنها به چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه "کوله چارشنبه" یعنی چهارشنبه کوتاه میگفتند و به سومین چهارشنبه "موشتولوقچی چارشنبه "چهارشنبه پیام آور" یا قره چارشنبه "چهارشنبه سیاه یا بزرگ" یا "خبرچی چارشنبه" میگفتند.
آنها در آخرین چهارشنبه سال لباسهای تمیز و تازه میپوشیدند و کوزهای نو را در صبح روز چهارشنبه آخر سال پر آب تازه میکردند و چایی صبحانه روز چهارشنبه شان را با آن آب درست میکردند تا بختشان باز و نیکو شود.
مراسم شال اندازیاز دیگر مراسم آذربایجان غربی بوده است. برای باز شدن بخت دختران در این استان از مراسم بسیار قدیم، دختران دم بخت به دستمال یا چارقد خود گره میزدند و از اولین رهگذر میخواستند گره را بگشاید تا گره از کارشان باز شود. بیرون رفتن از خانه و پرکردن کوزه آب از مراسم مرسوم بخت گشایی بود.
فالگوش ایستادن نیز رسم دیگر مردم آذربایجان غربی است که زنان در مکانی خارج از دید پنهان میشدند و کلیدی زیر پای خود میگذاشتند و به سخنان مردم گوش میدادند و تفال میزدند.
در چهارمحال بختیاری زنان و کودکان اولین شنبه سال نو به بیرون از خانه میروند و گیاهان خوراکی تازه را میچینند تا بدی، پلیدی از مزارع و باغات آنها دور شود. به این رسم «شنبه گردی _ شنبه گردش» میگویند که بیشتر خاص زنان و کودکان است و خانوادهها بیرون نمیروند. در این رسم دختران به امید باز شدن «بخت» سبزه گره میزنند.
مراسم شام نوروزی از مراسمات اهالی خراسان جنوبی است که در آن خانواده داماد برای تازه عروس عقدکرده خود به مبارکی سال جدید هدایایی مثل لباس، کفش و کیف و برنج، گوشت و ... میبرد و خانواده عروس با مواد خوراکی در ایام نوروز شام یا نهاری تهیه میکند و آنها را به خانه خود دعوت میکنند تا ارتباطات مستحکم شود.
در خراسان رضوی مردم چند لحظه قبل از تحویل سال «آب جوجه خروس» یا شیر میخورند، زیرا معتقدند با خوردن آب جوجه خروس در طی سال پوست بدنشان لطیف و درخشان و با خوردن شیر، پوست بدنشان سفید و نرم خواهد شد.
برخی از مردم نیز برای کسب روزی و ثروت، هنگام نشستن دور سفره سکه یا چند دانه برنج یا یک گوخدا (خرخاکی) در مشت میگرفتند یا کله جوجه خروس قرار میدادند و مردان سر مرغ و دل و جگر و سنگدان و گردن پخته شده میخوردند.
برای اینکه در طول سال رزق و روزی حلال نصیبشان شود، از کوکویی که از شب آخر سال کهنه مانده بود، مقداری میخوردند تا دیگر از کو؟ کو؟ گفتن در طول سال آسوده گردند.
یکی از آیینهای دایمی در خراسان شمالی مراسم کوزه شکنی است؛ در این رسم کوزهای را مقداری آب میکنند و درون آن سکه پول میاندازند، سپس آن را یکی از اعضای خانواده که معمولا پسر خانواده است، از پشت بام به پایین پرت میکند تا کوزه شکسته و آب آن پاشیده شود. آنها شکستن کوزه را نشانه آلودگیها و اندوههای یکساله میدانستند.
همچنین آنها برای رهایی از آلودگی ها، ظرفهای مسی خود را به مس گرها میدادند و سفید میکردند.
در روزهای قبل از سال نو زنجانیها برای رنگ کردن دیوارهای کاه گلی، گچ سفید از دشت و کوهستان آورده و آن را با آب مخلوط میکردند و با جارو بر روی دیواها میپاشیدند. سپس خاک زرد را روی آتش گذاشته تا قرمز شود و با دست بر روی دیوار نقشهایی از گل و درخت میکشیدند.
در سیستان و بلوچستان مردم تمامی ظروف سفالی که در طول سال بهره برداری میشد را به بالای بام برده و میشکستند، زیرا معتقد بودند ارواح پلید که درون آنها جای گرفته اند، سبب ناخوشی خانواده و اعضای آن میشود.
به سیزده به در در بلوچستان "سفر به در" میگویند و افراد اعتقاد دارند روحهای پلید، جنها و مصیبتها که ازهر روزنهای وارد خانه مردم شده و از تمیزی و خوش بویی گریزان هستند باید در این چند روز با خانه تکانی و سوزاندن مواد خوش بویی به نام "سوچکی" از خانه خارج شوند.
کودکان قبل از سفر به صورت گروهی دور خانهها میچرخند و میخوانند "سفر خطر بلا بدر" تا پلیدیها و روحهای شیطانی از خانه دور شوند.
در شیراز آداب و رسوم خاصی برگزار میشود، آنها برای درخت نارنج خود مراسم عروسی میگیرند. بدین معنی که اگر درخت آنها بار کمی بدهد، زن صاحب خانه، زنان همسایه را دعوت میکند سپس زن صاحبخانه ارهای برمی دارد تا شاخههای درخت را ببرد، اما یکی از زنان همسایه واسطه میشود و نمیگذارد او این کار را انجام دهد.
سپس روی درخت تور بسیار نازکی میکشند و شکر پنیر روی آن میپاشند، کِل میزنند، با خواندن واسونک شادی میکنند. این مراسم برای این برگزار میشود تا آن درخت، سال بعد در فصل بهار، بار نارنج زیادی دهد.
رسم آب پاشی به یک دیگر، آب تنی و شست وشوی خود با آب از دیگر مراسم کهن ایرانیان در نوروز است، زیرا مردم میخواهند با آب پاشی به خود، یا آب تنی آلودگیهای آتش و زمستان را بزدایند و خود را تطهیر و پاکیزه کنند. این رسم هنوز میان گروهی از مردم پاکستان نیز رایج است. در جشن چهارشنبه سوری نیز میتوان بقایای این رسم را دید.
در کرمان هنگام تحویل سال آش رشته میپزند و و رشته آش را زمان تحویل سال درون آن میریزند تا پایان سال رشته کارها در دستشان باشد. در برخی نقاط خانمها خود رشته بریده و آش درست میکنند.
کرمانیها معتقدند در زمان تحویل سال آب های جاری در یک لحظه می ایستند. در برخی مناطق استان کرمان با ز عفران و گلاب بر بدنه یک کاسه چینی دعای مخصوص تحویل سال ر ا می نویسند و با آن شربت درست می کنند و تمام اعضای خانواده این شربت را مینوشند تا تمام طول سال سلامت باشند.
از آیین سنتی مردم کهگیلویه و بویراحمد چاله گرم کنون یا سفره پرکنون است که در نخستین شب سال برگزار میشود. برای پر خیر و برکت بودن سال نو هر خانواده سفره خود را پر از نان تازه کرده و با پخت غذاهای سنتی مانند شله ماش، شله عدس، شله بادام، شله کنجد چاله یا اجاق خود را گرم نگه میدارد.
در گیلان قبل از حلول سال نو نمایش عروس گوله همراه با آواز ریتمیک برگزار میشود. بازیگران این نمایش سه نفر هستند:غول، پیربابو و نازخانم
نقش نازخانم را پسر جوان با پوشیدن لباس زنانه اجرا میکرد. پیر بابو یا کوسه پیرمردی بود که سر تصاحب نازخانم با غول به جنگ و جدل میپرداخت. غول نیز برای خود کلاهی از کلوش (ساقه برنج) درست میکرد و خود را با زنگولهها و چماق میآراست تا عجیب به نظر برسد.
این گروه به منازل مختلف میرروند و به صاحب خانه سال نو را تبریک میگویند و از او هدایایی دریافت میکنند.
در یزد آخرین شب سال روی پشت بام آتش روشن میکردند که به آن «آتش رو بوم کردن» میگفتند و معتقد بودند با این کار سرما و سوزش زمستان را از بین میبرند.
یزدیها ۱۰ روز مانده به نوروز را پنجه کوچک و ۱۰ روز بعد از نوروز را پنجه بزرگ میگفتند و در پنجه بزرگ مراسمهای مختلفی مانند چهارشنبه سوری، کوزه شکستن، پختن آش رشته، پختن نان شیرین، آماده کردن سفره هفت سین، خانه تکانی و خریدن لباس نو انجام میدادند.
در لرستان هنگام تحویل سال برای آمدن باوُ نوروز درب خانه خود را باز میگذاشتند. باوُ نوروز هنگام تحویل سال آن چه بر سفره موجود بود را بین افراد تقسیم میکرد و برکت سال آن خانه را معین و مشخص میکرد و اگر درها بسته بودند، باوُ نوروز پشت درمی ماند. مردم لرستان به جای روز سیزده بدر در روز ۱۴ به دامان طبیعت میرفتند.
در لرستان آیین کوسه سوار یا ننه پیره برگزار میشد. مردم ننه پیره را عامل سرمای سخت و مرگ ومیر در اواخر زمستان میدانستند. آنها در این آیین مردی بدون ریش را میآوردند و از او سواری میگرفتند تا نشان دهند که ننه پیره کاری دیگر نمیتواند انجام دهد.
در همدان نیز روزهای قبل از عید، کوسه و زن کوسه که مانند حاجی فیروز پیام آورن شادی نوروزی و بهار بودند، در نقش زن و شوهر چوپان با ساز و دهل از روستاها به به شهر میآمدند و تعدادی از بچهها به دنبال آنها راه افتاده و وارد هر خانهای که در آن باز بود، میشدند. آنها بعد از وارد شدن به خانه اعیان و اشراف شروع به حرکات جالب و خنده دار و رقص و پای کوبی میکردند. این گروه از صاحبخانهها پاداش نقدی یا غیر نقدی دریافت میکردند.
تمام اندام کوسه و زن کوسه پوشیده شده و فقط دو سوراخ جلو چشمان و یک سوراخ جلو بینی آنها باز بود و روی لباس کوسه منگوله دوخته شده بود و چوب بلندی یک سر برجسته در دست او قرار داشت که به آن ”قورچنگ" میگفتند. زن کوسه هم یک دامن کوتاه از چیت رنگارنگ به اسم ”تنبان قری" میپوشید.
همچنین از غذاهای پیش از نوروزی همدان "قوت خدر نبی” یا غذای خضر نبی است که از ترکیب نان خشک، گردو، پنیر و شیر تهیه میشود و مردم باور بر این باورند که هرکس این غذا را بخورد، حضرت خضر بر او نظر دارد.
در ترکمن صحرا، پس از خانه تکانی، برای برکت دار شدن خانه، نخ سفید و سیاه را با هم میبافند و بین آن اسپند، نظر چشم، منجوق، نمک و داغدان قرار داده و در خانه میآویزند. آنها در چهارشنبهی آخر سال موی سر پسرها را تراشیده و مقداری مو را در دو طرف سر، روی گوش یا پشت سرها باقی میگذاشتند و به آن "قولپاق” میگفتند.
آنها در چهارشنبه سوری به صحراها رفته و به چشمههای آب را به فال نیک میگرفتند و برای دفع بدیها در راه بازگشت، سنگریزه بر داشته و هفت بار به طرفی غیر از قبله پرتاب میکردند.
یکی از جالبترین سفرهها در میان اقوام مختلف سفرهی هفت سین بوشهریها است. آنها علاوه بر سفرهی هفت سین، یک سفرهی هفت میم دارند که متشکل است از ماهی، میگو، میوه، مرغ، مربا، ماست و مسقطی. از رسوم نوروزی مردم جنوب کشورمان علاوه بر شیرینیهای خانگی، تهیهی "قراپیچ” و "بی بی گلی” است.
هفده روز پیش از آمدن بهار در قوچان مردم برای گردش به دشت و صحرا میروند و سنگی را در محلی قرار میدهند سپس بعد از یک یا دو هفته به سراغ همان سنگ میروند؛ اگر در زیر سنگ گیاهی روییده و یا حشرهای باشد، آنها سال پر خیر و برکتی در پیش رو خواهند داشت.
آنها در چهارشنبه سوری "آش هفت رنگ” میپزند و هفت چیز نخود، لوبیا، عدس، سبزی و ... در آن میریزند. همچنین پس از پخته شدن آش، مهرهای در آن میاندازند که اگر کسی آن را بیابد، برکت به خانواده او روی میآورد.
در فرهنگ قوچانیها دو روز مانده به شب اول فروردین را روز عرفه یا روز اموات مینامند و در این روز به یاد درگذشتگان شیر برنج درست میکنند و خیرات میدهند.