مجله خبری-سبک زندگی نگار: توفیق موسیوند در سال ۱۳۱۵ در روستای ورکانه استان همدان در خانوادهای ساده و روستایی چشم به جهان گشود. شغل خانوادگی خاندان موسیوند دامپروری بود و تمامی اعضای خانه برای کسب درآمد و مایحتاج زندگی به یکدیگر در کارهای مختلف کمک میکردند. وی در دوران کودکی و نوجوانی به چوپانی در دشتهای پهناور استان همدان مشغول بود و شبهای تابستان در حالی که روی پشت بام دراز میکشید، مدتها به آسمان و ستارگان خیره میشد و به دلایل آفرینش جهان و شگفتیهای آن فکر میکرد.
دکتر موسیوند از همان دوران نوجوانی و جوانی خود مشتاق به خواندن و یادگیری چیزهای جدید بود و همین ویژگی به او کمک کرد که از محیط روستا خارج شده و ابتدا در شهر تهران به تحصیل بپردازد. او در دانشگاه تهران تحصیلات مقدماتی خود را در رشته مهندسی کشاورزی با بالاترین سطح نمرات به پایان رساند، اما روحیه پرسشگری و مشتاق به علم او هیچ گاه خاموش نشد و برای ادامه تحصیل و پژوهش به کانادا مهاجرت کرد.
او به دلیل هوش سرشار و تواناییهای زیاد در عرصه علم توانست بورسیه دانشگاه کانادا را به دست بیاورد و تحصیل خود را در دانشگاه آلبرتای کانادا ادامه دهد. او با تلاش و کوشش فراوان خود سالهای ابتدایی اش را در کانادا به یادگیری زبان و تحصیل در طول روز میگذراند. از طرفی به دلیل مهاجرت و هزینههای بسیار زیاد زندگی مجبور به کسب درآمد بود.
استاد در سالهای اول تحصیل خود مشغول به کارهای طاقت فرسا در شب به عنوان یک ظرف شوی بود تا توانست مخارج خود و خانواده اش را تامین کند و از دانشگاه در رشتههای مدیریت و مهندسی مکانیک فارغ التحصیل شود. استاد موسیوند بعد از تلاشهای شبانه روزی خود در راه علم و دانش؛ مدرک دکترای پزشکی و فوق تخصص جراحی قلبش را در کانادا اخذ کرد. پس از پایان فارغ التحصیلی اش و آشنایی اساتید و دانشمندان دانشگاه با او، در دهه ۱۹۷۰ سمتهای متعددی را به عنوان یک مهندس حرفهای در دانشگاه بر عهده داشت تا زیربنای یک آلبرتای جدید را پی ریزی و آماده سازی کند.
پروفسور توفیق موسیوند چند سال بعد با همسر و دو پسرش به کلیولند در اوهایو نقل مکان کرده و روح سرکش و پرسشگرش، وی را برای یافتن راهکارهای جدید علمی پزشکی به دانشگاه بازگرداند. این بار سوالات مربوط به رمز و راز هستی و هدف انسان و وظیفه انسان به سراغ استاد آمد و او را به بازگشت به دانشگاه و تحصیل مشتاق و مجبور کرد.
او تحصیلات را در حوزه علوم پزشکی در دانشگاه آکرون و کالج پزشکی شمال شرقی دانشگاه اوهایو شروع کرد و در اینجا بود که ارتباط بسیار قوی و مفیدی بین علوم مهندسی و پزشکی ایجاد شد که سرانجام این ارتباط جرقههای کشفیات جدید و مفید استاد و دیگر دانشمندان بود.
او در دانشگاه آکرون و کالج پزشکی شمال شرقی دانشگاه به تحصیل پزشکی پرداخت و دکتر ویلبرت کلون از انستیتوی قلب پس از ۳ سال کار پروفسور موسیوند در کلینیک کلیولند اوتاوا از او درخواست کرد تا سرپرستی تیم قلب مصنوعی این انستیتو را بر عهده گیرد. در این زمان بود که تلفیق علوم مهندسی و پزشکی به او کمک کرد تا به دانش نوینی در زمینه اعضای مصنوعی دست یافته و بتواند بعد از مدتی قلب مصنوعی انسان را اختراع کند.
استاد موسیوند در یکی از مجمعهای علمی درباره این اختراع خود گفت: «من بسیار انسانهایی را دیده ام که در سنین مختلف جوانی، نوجوانی، میان سالی و پیری دچار سکته قلبی میشوند و میمیرند. این جمله بسیار تلخ و سختی است هنگامی که دکتر میگوید که قلب شخص بیمار از کار افتاده است و دیگر به صورت طبیعی و خوب کار نمیکند و من بسیار بسیار متاثر و ناراحت میشوم و همین دلیلی شد تا به فکر یک راه حل برای این مشکل بزرگ باشم.»
آنجا بود که استاد موسیوند توانست فن آوری قلب مصنوعی خود را گسترش داده و آن را به استانداردی برای آینده تبدیل کند. از آن به بعد بود که شهرت وی عالم گیر شد و وی ریاست بسیاری از هیئتهای علمی و تخصصی و سمت استادی در رشتههای جراحی قلب و مهندسی در دانشگاههای اوتاوا و کارلتون را بر عهده گرفت.
در جهان سالانه پنج میلیون انسان به دلیل نارساییهای قلبی از دنیا میروند که این رقم بسیار بالایی است و درمانهای دارویی به آنها کمک زیادی نمیکند. همچنین سالانه چهار میلیون قلب برای اهدا به بیماران نارساییهای قلبی موجود است که این تعداد پاسخگوی نیازها و تقاضاهای بیماران نیست. اینها دلایلی برای اهمیت و نیاز روز افزون قلبهای مصنوعی در دنیای علوم پزشکی است.
اختراع قلب مصنوعی یکی از اختراعات مهم پروفسور توفیق موسیوند است
پروفسور استاد توفیق موسیوند که به Tofy Mousivand مشهور است، اختراعات بسیاری را به ثبت رسانده است که مهمترین آنها قلب مصنوعی بود. این اختراع شامل تکنولوژی بای پس میباشد؛ یعنی توانایی کنترل از راه دور را دارد که پس از قرار گرفتن در بدن بیمار میتواند از طریق ماهواره، اینترنت و تلفن از وضعیت آن اطلاع یافت و همچنین از وضعیت سلامت بیمار آگاه شد؛ همچنین امکان ارسال برق به آن بدون ایجاد سوراخ در بدن را نیز دارد که این فرآیند از طریق سیستم الکترومغناطیسی فراهم میشود.
همچنین از دیگر اختراعات مهم استاد نیز میتوان به تعیین DNA انسان با اثر انگشت و بدون نیاز به قطرهای خون اشاره کرد. این دستاورد بسیار مهم برای تشخیص هویت مردگان در سوانح و اتفاقات بسیار زیاد استفاده میشود. همچنین برای نوزادان و بیماران قلبی نیز کاربردهای بسیار زیادی دارد. پروفسور موسیوند ۱۴۴ اختراع پزشکی دیگر را نیز در کارنامه درخشان خود دارد؛ از جمله ساخت زیرپیراهنی که میتواند فشار خون و کارکرد قلب را در کسانی که قلب شان خوب کار نمیکند، کنترل کند، از مهمترین اختراعات و عناوین علمی او به شمار میآید.
استاد پروفسور توفیق موسیوند در طی حرکت علمی خود در طول ۸۰ سال، مقالات و کتابهای بسیار زیادی درباره علوم مهندسی و پزشکی از خود به جای گذاشته است. بسیاری از مقالات و کتابهای استاد در اکثر مسابقات و فستیوالهای علمی به عنوان مقاله و تحقیق و کتاب برتر انتخاب شده است و جایزه دریافت کرده است.
استاد پروفسور توفیق موسیوند مدیریت بخش دستگاههای قلبی عروقی در بخش قلب و بخشهای تجهیزات پزشکی دانشگاه اوتاوا را بر عهده دارد. همچنین استاد موسیوند در فرهنگستان علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۷۷ به صورت افتخاری عضویت یافت.
موسیوند پس از ۳۷ سال دوری از وطنش در سال ۱۳۸۱ در سفری به ایران بازگشت. وی که برای شرکت در همایش بین المللی بوعلی سینا دعوت شده بود به زادگاهش بازگشت و با خانواده و اهالی شهرش دیدار کرد و از آنجایی که استاد موسیوند بسیار انسان خیری بود و به فکر انسانها بود، در این سفر آمادگی خود را برای تاسیس دانشگاه و بیمارستانی بزرگ در کیش با هزینه شخصی خود اعلام کرد.
موسیوند در مدت کوتاه اقامت در ورکانه با صرف هزینه شخصی خود چهره زادگاه خود را کاملا تغییر داد و آبادانی در شهر و روستای خود ایجاد کرد. کوچههای مسطح، چراغهای رنگارنگ در پشت بامها و کوچهها و احیای ساختمانها و خانههای متروک و ویران، هدیه او به خانواده و مردم روستای قدیمی خود بود.
علاقه این دانشمند برجسته ایرانی به زادگاه و وطنش تنها به این کار خلاصه نشد و در همایش بین المللی بوعلی سینا پشت تریبون رفته و این چنین گفت: «آمده ام تا سری به زادگاهم، ورکانه بزنم و گله گوسفندها را ببینم و به آسمان صاف و پر ستاره خیره بشوم و بار دیگر به سالهای دور کودکی ام بازگردم و آن نقطه عزیمتی را بیابم که هرگز فراموشش نکرده و نمیکنم. راستش من با یاد کودکی آرامش پیدا میکنم. آنجا هم همیشه دنبال خاطراتی بوده ام که در دنیای مدرن و پیچیده به من آرامش بدهد که آنها را در چوپانی و درهمان شبهای مهتابی مییافتم. چوپانی انسان را به اصل خود و خدا و طبیعت نزدیک میکند.»
موسیوند پس از ۳۷ سال دوری از وطنش در سال ۱۳۸۱ در سفری به ایران بازگشت
او درباره کودکی خود گفته است: «خانواده شلوغی بودیم، ساده زندگی کردن را دوست دارم، گله چرانی و دعوا و آشتی و عید نوروز و ... من خیلی خوشبخت بودم که پدرم گذاشت درس بخوانم، فرصتی که نصیب خواهرانم نشد!...»
وی، هم اکنون رییس بخش قلب و عروق انستیتوی تحقیقات قلب دانشگاه اوتاوا (پایتخت کانادا) و عضو افتخاری فرهنگستان علوم پزشکی ایران نیز است.
استاد در سالهای پی در پی جایزهها و لوحهای تقدیر زیادی را از سازمان ها، مسابقات، دانشگاه ها، فستیوال ها، پژوهشگاهها و ... از کشورهای مختلف جهان بابت دستاوردهای علمی اش دریافت کرده است، اما در اینجا به مهمترین و با ارزشترین آنها اشاره میکنیم.
استاد در سال ۱۹۹۷ برای جایزه شورای دستاوردهای سالانه علوم زیستی اوتاوا توسط دانشمندان کاندیدا شد و موفق به کسب آن جایزه ارزشمند در سالهای ابتدایی فعالیت علمی خود در خارج از کشور شد.
پس از موفقیتهای پی در پی استاد در زمینههای علمی و دریافت جایزه از رییس جمهور کانادا؛ به صورت افتخاری، به انجمن سلطنتی کانادا پیوست.
استاد توفیق موسیوند در موسسه تحقیقات بهداشتی کانادا در سال ۲۰۱۰ جایزه «ترجمه علم» و همچنین جایزه «تحقیق حوزه سلامت» را دریافت کرد.
استاد در حوزه تحقیق درباره «رسیدگی به محدودیتهای قانون» نیز در سال ۲۰۱۱ به عنوان محقق برتر معرفی شد.
همچنین استاد موسیوند موفق به دریافت مدال الماس جوبیلی از ملکه الیزابت دوم در سال ۲۰۱۳ شد.
همچنین استاد در جشنواره افتخارات ۲۵ ساله دانشکده جایزه ارتقای حرفهای پزشکی را در سال ۲۰۱۵ دریافت کرد.
از تمامی این افتخارات و اختراعات که بگذریم، داستان زیباترین هدیهای که پروفسور موسیوند دریافت کرده نیز بسیار خواندنی است. او این داستان را چنین نقل میکند: «طبق قوانین مرسوم کانادا هدیه دادن به پزشکان و هدیه گرفتن از آنها ممنوع است. یک روز دیدم شخصی از شبکهای کانادایی به دفتر کارم در بیمارستان اوتاوا آمد و بستهای را جلوی من گذاشت که از گرفتنش امتناع کردم.
استاد موسیوند موفق به دریافت مدال الماس جوبیلی از ملکه الیزابت دوم در سال ۲۰۱۳ شد
آن شخص خیلی اصرار داشت و همین باعث شد که بسته را باز کنم. هفت حلقه فیلم از همدان و زادگاهم روستای ورکانه بود که خودشان تهیه کرده بودند. گریه ام گرفت و به این فکر کردم که چطور برای یک شبکه کانادایی این قدر زادگاه من و آن خانه محقر سنگی اهمیت داشته که هزاران کیلومتر را طی کنند و از آن فیلم بسازند. آنها این کار را کرده بودند که بدانند واقعا من یک چوپان در درههای کوه الوند بوده ام و این به جرأت مهمترین هدیه زندگی من بود.»
پروفسور موسیوند، قبل از این که یک دانشمند و نخبه علمی باشد، به دنبال رشد و تکمیل ویژگیهای کمال انسانی خود بود و در مقالهای رسالت خود را به صورتی زیبا چنین شرح میدهد: «برای من آنچه مهم است خدمت به بشر است؛ نه تنها به مردم کشورم بلکه به مردم تمام دنیا. در واقع جز این نیز نباید باشد. رسالت من به عنوان یک پزشک، کمک به بیماران تعلیم و تربیت پزشکان دیگر و این بار ابداعات و اکتشافاتی است که بتواند به نوعی به بشر کمک کند.»
منبع: بیتوته