مجله خبری-سبک زندگی نگار: تقریبا همهی ما تجربهی آهنگهای چسبنده را داشته ایم؛ به طوری که قسمت کوچکی از یک آهنگ، برای یک مدت به مغزمان میچسبد و بارها و بارها رژه میرود! این مدت به یادآوری آهنگهای چسبنده، میتواند از چند دقیقه تا چند ساعت طول بکشد و گاهی برای چندین روز هم ادامه پیدا میکند! آهنگ مورد نظر با نگاه کردن به هر چیزی، برای شما یادآوری میشود گویی همهی وسایل دور و بر شما، آن آهنگ را تداعی میکنند.
این موضوع وقتی اذیت کننده میشود که آهنگی که به مغز شما چسبیده و از ذهنتان بیرون نمیرود، آهنگی باشد که شما دوست ندارید یا حتی از آن متنفرید و باز هم در مغزتان تکرار و تکرار میشود!
اولین سوالی که در مورد آهنگهای چسبنده پیش میآید این است که: چرا مغز ما روی بعضی از آهنگها قفل میشود و گویی آهنگ مورد نظر به مغز ما میچسبد؟ گاهی اوقات، تکرار کردن یک آهنگ میتواند منجر به این مساله شود. اما صرفا تکرار یک آهنگ نمیتواند تنها دلیل این موضوع باشد.
آیا بعضی از آهنگها دارای ساختاری هستند که باعث میشود به مغز ما بچسبند؟ آیا المانهای خاصی در یک آهنگ وجود دارد که این مساله را باعث میشود؟ یا اینکه صرفا به متن آهنگ وابسته است؟
واقعیت این است که هنوز پاسخ دقیقی برای این سوال پیدا نشده است. مشاهدات حاکی از این است که این آهنگهای چسبنده، همهی سبکهای موسیقی را شامل شده و به سبک خاصی محدود نمیشوند. همچنین برخی از این آهنگها متن هم ندارند و موسیقی بی کلام هستند.
در طی ۱۵۰ سال اخیر، نحوهی گوش دادن ما به موسیقی تغییرات زیادی داشته است. در واقع از نیمهی دوّم قرن ۱۹ ام و با اختراع و رواج وسایل ضبط موسیقی و رادیو ها، موسیقی جایگاه ویژهای در زندگی ما پیدا کرد. در قرن بیستم وسایل ضبط صدا و گرامافونها شیوع بیشتری پیدا کردند؛ سپس موسیقی به رادیوها راه پیدا کرد، بعد از آن تقریبا همهی اتومبیلها دارای رادیو شدند و نوارها رواج پیدا کردند.
سپس موسیقی به تلویزیون راه پیدا کرد و در نمایشها رواج یافت. پس از آن، سر و کلهی دستگاههای پخش موسیقی مثل واکمنها و سپس آی پادها پیدا شد؛ بنابراین انسانها موسیقی را در صحنههای مختلفی از زندگی خود میشنوند و همواره در معرض موسیقی و آهنگهای مختلف قرار دارند.
میتوان قضیهی آهنگهای چسبنده را این گونه توجیه کرد که مغز ما در زمانهای بسیاری توسط موسیقی محاصره میشود و شاید این موضوع باعث شده است که در سایر زمان ها، مغز ما بعضی از موسیقیها را برای خود تکرار کند.
اما هنوز سوال اصلی به قوت خود باقی است: چرا مغز ما به بعضی از آهنگها میچسبد؟ ابتدا باید یادآور شد که مغز، هنوز یکی از پر رمز و رازترین قسمتهای بدن ما میباشد. ما مخلوقاتی هستیم که اجزاء زیادی در بدن ما به صورت تکراری عمل میکنند. قلب، یک مثال از این روند تکراری است که به طور ریتمیک و هماهنگ ضربان دارد. در صورتی که این ریتم به هم بخورد، کل بدن ما متوجه این موضوع میشود. شاید بتوان این موضوع را تعمیم داد و گفت زمانی که مغز ما متوجه ناهمگونی زیاد در آهنگهای گوش داده شده توسط ما شد، شروع به واکنش نسبت به این موضوع میکند و این واکنش را با تکرار کردن یک قسمت کوچک از یک آهنگ، نشان میدهد؛ یعنی همان موضوع آهنگهای چسبنده.
میتوان گفت هر چیزی که به صورت روتین در بیاید و به طور پیوسته انجام شود، توسط مغز ما فهمیده میشود و در واقع به دام مغز میافتد؛ و عدم این روتین بودن، به واکنش مغز- در این مورد تکرار آهنگ- منجر میشود.