به گزارش مجله خبری نگار/ایتنا،کلسترول مولکولی حیاتی برای عملکرد نورونها است و نقش مهمی در تشکیل غشا، انتقال سیناپسی و تولید میلین دارد. مغز برخلاف سایر اندامها قادر به دریافت کلسترول از جریان خون نیست، زیرا سد خونی–مغزی مانع عبور آن میشود. بنابراین، کلسترول مورد نیاز مغز باید بهطور محلی توسط سلولهای گلیال تولید شده و از طریق لیپوپروتئینها به نورونها منتقل شود.
مطالعهای تازه توسط تیمی از مؤسسه تحقیقات سنت پائو (IR Sant Pau) نشان داده است که در بیماران مبتلا به آلزایمر، لیپوپروتئینهای موجود در مایع مغزی–نخاعی کارایی کمتری در رساندن کلسترول به نورونها دارند. این نقص انتقال کلسترول میتواند با واریانت ژنتیکی APOE۴ مرتبط باشد؛ ژنی که پیشتر بهعنوان یکی از قویترین عوامل خطر آلزایمر شناخته میشد.
پژوهشگران با بررسی نمونههای مایع مغزی–نخاعی ۱۰ بیمار آلزایمری و ۱۰ فرد سالم دریافتند که آزادسازی کلسترول از آستروسیتها در هر دو گروه مشابه است، اما جذب آن توسط نورونها در بیماران دچار اختلال جدی است.
آزمایشهای تکمیلی با لیپوپروتئینهای بازترکیب حاوی APOE۳ و APOE۴ نشان دادند که ذرات حاوی APOE۴ توانایی بسیار کمتری در انتقال کلسترول دارند. این یافتهها نشان میدهد که خود این واریانت ژنتیکی میتواند عامل مستقیم اختلال در فرآیند انتقال باشد.
افزون بر این، تحلیل پروتئومیک روی لیپوپروتئینها ۲۳۹ پروتئین مختلف را شناسایی کرد که ۲۷ مورد از آنها در بیماران آلزایمری تغییر یافته بودند. جالب آنکه هیچکدام از این تغییرات مستقیماً به متابولیسم کلسترول مربوط نبودند، بلکه به مسیرهایی، چون التهاب، چسبندگی سلولی و تخریب پروتئین ارتباط داشتند. این امر نشاندهنده پیچیدگی بالای سیستم لیپوپروتئینی و نقش عوامل گوناگون در پیشرفت بیماری است.
کارلا بوراس، نویسنده اول مقاله، تأکید میکند که انتقال مؤثر کلسترول برای حفظ سلامت نورونها ضروری است و اختلال در این فرآیند میتواند به آسیبپذیری و تخریب تدریجی آنها منجر شود. هرچند دکتر میریا توندوی، سرپرست پروژه، هشدار میدهد که این یافتهها لزوماً به معنای آن نیست که کمبود کلسترول علت مستقیم آلزایمر است، اما میتواند یکی از عوامل تشدیدکننده بیماری باشد.
این تحقیق بخشی از همکاری گسترده بین مراکز مختلف اسپانیا در حوزه نورودژنراتیو و بیماریهای متابولیک است. تیم پژوهشی هماکنون در حال بررسی این موضوع در بیماران مبتلا به سندرم داون است تا دریابد آیا مکانیسم مشابهی در این گروه پرخطر نیز وجود دارد یا خیر. این رویکرد میتواند در آینده مسیرهای درمانی جدیدی برای بهبود متابولیسم لیپید و تأخیر در روند نورودژنراسیون بگشاید.