به گزارش مجله خبری نگار،«اشیش کوتاری»، بنیان گذار و مدیرعامل شرکت «Happiness Squad» است که در سال ۲۰۲۲ با این هدف راه اندازی شد که به مردم کمک کند هنر و علم خوشبختی را در زندگی شان ادغام کنند.
او پیش از پایه گذاری این شرکت ۲۵ سال در حوزه مشاوره فعالیت داشت و اقدامات حوزه رهبری، رفاه و تاب آوری را سازمان دهی می کرد. در این نوشتار او پنج نکته کلیدی را در این زمینه به اشتراک می گذارد.
ما نسبت به نسلهای قبلی مرفهتر هستیم. سطح کنونی فقر کمتر از ۱۰ درصد است، در حالی که این رقم در دهه ۱۹۵۰ تقریبا ۶۰ درصد بوده. بااین حال، به جای اینکه راضیتر یا خوشحالتر باشیم، بیشتر مضطرب و تحت فشاریم و بیشتر مصرف میکنیم.
اکنون نسبت به هر دوران دیگری طول عمر بیشتری داریم. اما آخرین سالهای عمرمان آکنده از رنج ناشی از بیماریهای مزمنی است که اغلب مربوط به سبک زندگی هستند.
باوجود اتصال و ارتباط بیشتر، هرگز تا این حد تنها نبودهایم.
در هر کاری که انجام میدهیم (از رزرو بلیت هواپیما و انجام تراکنشهای بانکی گرفته تا همکاری جهانی و...) ماهر و کارآمد شدهایم، اما از هر زمان دیگری گرفتارتریم. زمان کمتری را به تعطیلات اختصاص میدهیم و احساس میکنیم مجبوریم همواره در دسترس باشیم.
این پارادوکسها نتیجه مستقیم عدم تطابق مغز ما با دنیایی است که در آن زندگی میکنیم.
مغز ما از نظر نوروبیولوژیک به گونهای طراحی شده که گوش به زنگ خطرات باشد و زنده بماند، نه اینکه الزاما ما را راضی و شاد نگه دارد.
در حیات وحش، قابلیت ما در حس کردن ببری که در سایهها پنهان شده و واکنش سریعمان نسبت به آن، مرگ و زندگی ما را تعیین میکرد. ذهنیت بقا، جنگ یا گریز بود.
امروزه، موجودیت مدرن پیچیدهای، جای درندگان خطرناک را گرفته است که روزبه روز هم بر پیچیدگی اش افزوده میشود و آن چیزی نیست جز برقراری تعادل بین حرفه طاقت فرسا با زندگی پرمشغله خانوادگی، در حالی که باید جریان شبانه روزی اخبار استرس زا را نیز جذب کنیم. مغز ما نمیتواند تهدیدهای فیزیکی را از تهدیدهای روانی تفکیک کند و هر بار که روان شکننده ما تحریک میشود به همان شیوه جنگ یا گریز واکنش نشان میدهد. درنتیجه، به خودمان میآییم و میبینیم در وضعیت هشداردهندهای از ضعف روانی و ترس شدید به سر میبریم؛ ترس از اینکه به اندازه کافی باهوش یا موفق نباشیم، ترس از جاماندن یا ترس از دوست داشته نشدن. به این ترتیب هر روز، بیشتر از روز قبل با ترس خو میگیریم.
مغز ما نوروپلاستیک است؛ یعنی شکل پذیری عصبی دارد. با تمرین میتوانیم ذهن خود را از ترس به عشق، از کمبود به فراوانی و از ذهنیت «من» به «ما» تغییر دهیم. ۹ راهکار تحقیق شده که برگرفته از سنتهای حکیمانه است به ما کمک میکنند بر تمایلات درونی خود برای پیشرفت در دنیای مدرن مسلط شویم. این روشها شامل خودآگاهی، هدفمندی، ذهن آگاهی، قدردانی، تسلط بر احساسات، مهربانی و دلسوزی، رفاه کلی، جامعه و زندگی آگاهانه هستند.
هرکدام از این روشها با گذشت زمان و تکرار و تمرین، قدرت بازسازی مسیرهای عصبی ما و تغییر استنباط ما از دنیای بیرون را دارد. به عنوان نمونه، با ذهن آگاهی، بخش آمیگدال مغز (مسوول واکنشهای ترس، گریز و انجماد) کوچک میشود و قشر جلوی پیشانی ما بافت خاکستری بیشتری تولید میکند. دانستن «چی» و «چگونه» کافی نیست. ما باید دانسته هایمان را تمرین کنیم. ما داریم در دانش غرق میشویم؛ اما تشنه تمرین هستیم.
چه تصمیمات و اهداف سال نویی را با شور و اشتیاق آغاز، اما به سرعت رها کردهاید؟ هرساله کمتر از هشت درصد از افراد به تصمیمات سال نو خود پایبند میمانند. برخی از رایجترین دلایل عدم موفقیت مردم عبارت است از: عدم شفافیت و گنگی اقداماتی که باید انجام شود، تلاش برای ایجاد تغییرات چشمگیر و آنی، از دست دادن انگیزه، پیش بینی نکردن موانع و عدم پاسخگویی.
اول، ته و توی «چرا»ی خود را دربیاورید و بعد حواستان باشد که هر اقدامی برای این هدف، کوچک و قابل انجام باشد؛ ایده آلش این است که هر قدم حداکثر در عرض پنج دقیقه قابل انجام باشد.
دوم، عمل یا رفتار جدید را به چیزی وصل کنید که همین حالا هم هرروز انجامش میدهید. حالت ایده آلش این است که روتین موجودی را از نو طراحی کنید؛ نه اینکه به زندگی پرمشغله خود کار جدیدی اضافه کنید.
سوم، سیستمی برای پاسخگویی برپا کنید، چون این کار احتمال دستیابی به هدفتان را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. چه بهتر که دوستان، اعضای خانواده یا همکارانتان را هم در این مسیر بازطراحی ذهنی برای خوشبختی با خود همراه کنید.
همه ما تحت تاثیر چیزهایی شکل گرفتهایم که از والدین، معلمان، الگوها و تجربیاتمان یاد گرفتهایم.
تمرین خودآگاهی میتواند به شما کمک کند بفهمید حقیقتا که هستید و از ترسهایی که شما را عقب نگه میدارند، عبور کنید. با عمیقتر کردن آگاهی تان نسبت به محرکها و عوامل استرس زای خود و همچنین واکنشهای معمولتان به آنها، میتوانید بیاموزید چگونه دست نگه دارید، برای خود فضا ایجاد کنید و واکنش آگاهانهای داشته باشید؛ نه اینکه تحت تاثیر ترس واکنشی نشان دهید. به این ترتیب، میتوانید از زنده ماندن به شکوفایی برسید.
خودآگاهی پیش نیاز بهره مندی از مزایای هشت روش دیگر است و پیش از هر چیز باید به خودآگاهی برسید. برای این کار از درون خود شروع کنید و با ادغام آنچه دوست دارید و در آن مهارت دارید با آنچه دنیا به آن نیاز دارد و حاضر است بهایش را پرداخت کند، مسیر دستیابی به زندگی معنادار را پیدا کنید. قدردانی نیازمند آگاهی از تمام هدایا و نعمات زندگی است. ذهن آگاهی نیازمند آگاهی از این موضوع است که توجهتان معطوف به کجاست؛ گذشته؟ آینده؟ یا حال؟
غلبه بر خشم یا ترس نیازمند درون کاوی عمیق و صادقانهای است تا دریابید نکند بزرگترین مانع پیش روی شما یک عامل خارجی نیست؛ بلکه این طرز فکر شماست که سد راهتان شده. تثبیت و درونی سازی خوشبختی با خودآگاهی آغاز میشود.
ما در هرج ومرج و شلوغی زندگی روزمره، به راحتی شمال حقیقی زندگی را فراموش میکنیم. ناخودآگاه بیش ازحد روی شغل خود و دستیابی به «بیشتر» سرمایه گذاری میکنیم و در کوتاه مدت به برداشتهای منظم از بازدههای ملموس متکی میشویم. برای برخورداری از یک زندگی منسجم و هماهنگ با رویاهایتان بسیار حیاتی است که شمال واقعی تان را در مرکز توجه قرار دهید و برایش زمان و انرژی بگذارید.
تغییر تنها متغیر ثابت زندگی است. بهترین قصدها و کاملترین برنامه ریزیها زیر سیل خواستهها و شرایط زندگی که هرلحظه در حال تغییر هستند مدفون میشود. اتخاذ یک تمرین آگاهانه روزانه میتواند تمرکز، نظم و کنترل نفس لازم برای بیرون آمدن از هر شکستی را در اختیارتان قرار دهد تا به مسیر خود به سوی هدفتان ادامه دهید. تعیین اهداف روزانه، نبرد بین انتخابهایی که لذت آنی به همراه دارند و انتخابهایی که در بلندمدت منجر به دستیابی به اهداف میشوند را هدایت میکند.
منبع:عصر ایران