کد مطلب: ۸۴۷۲۰۰
|
|
۲۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۶
دکتر علی اکبر ولایتی.

تراپیسم، پدیده نوظهور در تاریخ حکمرانی جهان

تراپیسم، پدیده نوظهور در تاریخ حکمرانی جهان
دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، چالشی تازه و بی‌سابقه در عرصه حکمرانی مدرن بود که تأثیرات آن همچنان در سیاست داخلی و خارجی آمریکا و جهان مشهود است. رفتار‌ها و گفتار‌های نامتعارف ترامپ، همراه با تناقض‌گویی‌های مکرر، بسیاری از مردم آمریکا و حتی مقامات ارشد این کشور را نسبت به وعده‌ها و سیاست‌های وی دچار تردید جدی کرد.

به گزارش مجله خبری نگار، ترامپ در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود بار‌ها اظهار نظرات بحث‌برانگیز و غیرمنتظره‌ای داشت؛ از جمله این‌که عربستان سعودی را «باید دوشید و سپس ذبح کرد». این نوع اظهارنظر‌ها نه‌تنها روابط دیپلماتیک را تحت تأثیر قرار داد بلکه موجی از نگرانی و سردرگمی را در میان متحدان آمریکا به وجود آورد. اظهار نظر‌های مشابهی درباره کشور‌های نفت‌خیز خلیج فارس و دیگر مناطق، به ویژه روسیه، کانادا، مکزیک و اوکراین بار‌ها باعث ایجاد سردرگمی و تضعیف اعتبار آمریکا شد، چرا که هر بار یکی از این اظهارنظر‌ها توسط سخنان متناقض بعدی نقض می‌شد.

حتی مردم آمریکا هم تکلیف خود را با رئیس جمهورشان نمی‌دانند. هر روز یک سخن می‌گوید و روز دیگر نقیض آن را بیان می‌کند. این بی‌ثباتی و ناهماهنگی در سیاست‌های ترامپ نه تنها اعتماد عمومی را کاهش داد، بلکه باعث شد بسیاری از مدیران و مسئولین دولت آمریکا از سمت خود کناره‌گیری کنند. حتی افرادی مانند ایلان ماسک که بسیار در رییس جمهور شدن ترامپ موثر بود نیز تصمیم به ترک دولت گرفت و دست به افشاگری زد؛ شخصی که با وعده ایجاد دولتی هوشمند و متفاوت، حضور خود را در کنار ترامپ اعلام کرده بود.

ترامپیسم، به‌عنوان پدیده‌ای نوظهور، نشان داد که حکومت‌های مدرن با چالش‌های جدیدی مواجه‌اند؛ چالش‌هایی که ریشه در سیاست‌ورزی مبتنی بر شعار‌های پوپولیستی، رسانه‌سالاری و سیاست‌های لحظه‌ای دارد. این تجربه درس مهمی به جهانیان داد؛ اینکه اعتمادسازی و ثبات در سیاست‌گذاری، سنگ بنای اصلی هر حکمرانی موفق است و فقدان آن می‌تواند به سرعت جایگاه یک قدرت بزرگ را تضعیف کند.

از منظر بین‌المللی، ترامپیسم باعث شد ساختار‌های سنتی دیپلماسی و ائتلاف‌های جهانی به لرزه درآید. با خروج آمریکا از توافقات بین‌المللی مهم مانند توافق پاریس و برجام، و اتخاذ سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه، نظم جهانی که پس از جنگ جهانی دوم پایه‌گذاری شده بود، با تهدید‌های جدی مواجه شد. کشور‌های دیگر نیز مجبور شدند استراتژی‌های خود را بازبینی کنند و به دنبال گزینه‌های جدید برای تضمین امنیت و توسعه ملی خود باشند.

در نهایت، ترامپیسم نمایانگر تغییرات عمیق در فضای سیاسی و اجتماعی آمریکا و جهان است؛ پدیده‌ای که باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد تا از تکرار پیامد‌های ناگوار آن جلوگیری شود. آینده حکمرانی جهانی، نیازمند درک بهتر از این پدیده و مقابله با پیامد‌های آن است.

تأثیر ترامپیسم بر سیاست داخلی، جامعه مدنی و رسانه‌ها

ترامپیسم صرفاً یک سبک مدیریت اجرایی یا سیاست خارجی پرتنش نبود؛ بلکه شکلی از بازتعریف سیاست داخلی ایالات متحده به‌شمار می‌رفت. در دوران زمامداری ترامپ، شکاف‌های اجتماعی، نژادی و حزبی در آمریکا عمق بیشتری یافتند. او با ادبیاتی تند و عوام‌پسندانه، به‌جای کاهش تنش‌ها، آتش اختلافات سیاسی و فرهنگی را شعله‌ورتر ساخت.

شاید بتوان گفت ترامپ بیش از آنکه سیاستمدار باشد، یک شومن رسانه‌ای بود که مهارت ویژه‌ای در بهره‌برداری از رسانه‌ها به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی داشت. حضور پررنگ و جنجالی او در توییتر، و استفاده از آن به‌عنوان تریبونی مستقیم برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، یکی از مشخصه‌های اصلی ترامپیسم بوده است. او به رسانه‌های جریان اصلی برچسب "دشمن مردم" زد و با بی‌اعتمادی به نهاد‌های اطلاعاتی، قضایی و حتی علمی، فضای سیاسی آمریکا را به شدت قطبی کرد.

در جامعه مدنی، این لحن و سبک رفتار، باعث شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی متعددی شد. از «جان سیاه‌پوستان مهم است» گرفته تا تظاهرات زنان، فعالان محیط زیست و گروه‌های حقوق بشری، همه در برابر سیاست‌های بی‌ثبات و اغلب تبعیض‌آمیز دولت ترامپ واکنش نشان دادند. در عین حال، ظهور گروه‌های افراطی راست‌گرا نیز یکی از پیامد‌های مستقیم تقویت احساسات افراطی ملی‌گرایانه و نژادپرستانه در گفتمان ترامپیسم بود.

ماجرای یورش به ساختمان کنگره در ششم ژانویه ۲۰۲۱، که با تحریک مستقیم ترامپ و در واکنش به نتایج انتخابات صورت گرفت، نقطه اوج خطرناک این روند بود؛ واقعه‌ای بی‌سابقه که دموکراسی آمریکایی را در برابر چشمان جهانیان به لرزه درآورد.

ترامپیسم از دل نارضایتی‌های عمیق طبقاتی، بی‌اعتمادی به ساختار‌های سنتی قدرت، و خستگی از سیاست‌مداری کلاسیک بیرون آمد. اما به جای ترمیم زخم‌ها، آنها را عمیق‌تر کرد. این پدیده نشان داد که در عصر ارتباطات گسترده و بی‌واسطه، چگونه یک رهبر می‌تواند با بهره‌گیری از رسانه‌ها، هنجار‌های سیاسی را زیر پا گذاشته و چهره‌ای جدید از رهبری، ولو نامطلوب، ارائه دهد.

ترامپیسم به‌روشنی نمایانگر درهم ریختگی و بی نظمی عمیق و پیچیده در عرصه حکمرانی و سیاست آشوب و جنگ افروزی است؛ پدیده‌ای که نه تنها چارچوب‌های مرسوم دیپلماسی و سیاست داخلی را دستخوش تغییر کرده، بلکه مفهوم رهبری را به گونه‌ای تنزل داده و با ابهام و مبتنی بر شوی رسانه‌ای و تلفیق آن با روش کابوی‌ها تعریف نموده است که در نظر دارد همه اهدافش را با زور و جنگ و تقابل‌های سخت به دست آورد.

این مدل سیاسی-اجتماعی نشان داد که قدرت می‌تواند در قالب‌های غیرمتعارف، بر مبنای احساسات، شعار‌های پوپولیستی و رسانه‌سالاری، تأثیرگذاری خود را حفظ کند و حتی گاهی اوقات در کوتاه مدت بر ساختار‌های سنتی غلبه کند، اما عواقب جبران ناپذیری داشته باشد.

با این حال، ترامپیسم عبرت‌هایی مهم برای جوامع سالم و اصیل و همچنین برخی کشور‌های درحال توسعه و در آرزوی دموکراسی به همراه دارد؛ از جمله اهمیت حفظ اعتماد عمومی، شفافیت در سیاست‌گذاری، ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و پایبندی به ارزش‌ها و قانون. شکست‌ها، آشوب‌ها و بحران‌های به‌وجود آمده در دوران ترامپ، یادآور این است که حکمرانی موفق و پایدار نیازمند توازن میان کارآمدی سیاسی، ثبات عقلی و روانیف وحدت رویه درتصمیم گیری، مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی به مردم است.

جهان امروز، بیش از همیشه به تحلیل دقیق و هوشمندانه پدیده‌هایی، چون ترامپیسم و شناخت آثار سوء آن نیازمند است تا بتواند از تجربیات گذشته درس بگیرد و مسیر آینده را با بینش و دقت بیشتری رقم بزند. ترامپیسم نه یک نقطه پایان، بلکه آغاز یک نوع بی نظمی و درهم ریختگی در حکمرانی جهان و آشکار سازی بی اصالتی جوامع مدرن و بی ضابطه است ومی تواند ناامیدکننده باشد و شناخت درست آن برای جلوگیری از تکرار و رفع مضرات و یافتن راه‌های جلوگیری از شیوع آن لازم است و می‌تواند نشانه‌ای باشد از تغییرات بنیادین در سیاست و حکمرانی و تحولی که مطالعه و فهم آن، کلید مدیریت چالش‌های پیش‌روی دنیای معاصر خواهد بود.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر