به گزارش مجله خبری نگار،مراسم رونمایی ۱۴ عنوان کتاب از تازههای انتشارات پیام آزادگان امروز در مجمع ناشران انقلاب اسلامی سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با حضور فرزانه قلعهقوند خانم قلعه قوند معاون پژوهش و نشر مؤسسه پیام آزادگان، و تعدادی از نویسندگان و آزادگانی که سوژه این کتابها قرار گرفتهاند، برگزار شد.
مهرداد فردوسیان آزاده جنگ تحمیلی که خاطرات خود را در کتاب «جواهری در گونی» نوشته در این مراسم، با بیان اینکه ۸ سال و نیم از نوجوانی و جوانی خود را در اسارت بعثیها گذرانده، گفت: زندگی اسرا جوی یکنواخت داشت. نشستم فکر کردم باید چیکار کنیم. با دوستان زیادی صحبت کردم که تئاتر برگزار کنیم؛ ولی میگفتند با این محدودیتهایی که عراقیها برای اسرا گذاشتهاند، امکانپذیر نیست.
او سپس ادامه داد:، اما بچهها در اردوگاه خسته و افسرده بودند. پس من اولین کارم را تنهایی با یک کار عروسکی شروع کردم. با قاشق، پلیور، بالش و ... خودم را تبدیل به عروسک کردم. با بچهها صحبت میکردم، دست میزدم و با آنها میگفتم و میخندیدم. بچهها حسابی خندیدند. کسی باورش نمیشد بتوانم تئاتر اجرا کنم.
در بخش دیگر این مراسم امیرمحمد عباسنژاد نویسنده کتاب «حمله گرگها» که خاطرات علی شطنیسانی یکی از افسران ارتش که سال ۱۳۵۹ به اسارت بعثیها در آمد را روایت میکند، شرح داد: این ششمین کتاب درباره ادبیات اسارت است که من نوشتم. ادبیات اسارت انسانیترین وجه در ادبیات دفاع مقدس است که یک انسان اسیر انسان دیگری شده.
او در ادامه گفت: بیش از ۸۰۰ عنوان کتاب در حوزه اسارت چاپ شده است؛ اما هنوز خیلی مطالب را درباره اسارت نمیدانیم.
عباسنژاد تأکید کرد: اسرا وقتی در اردوگاههای عراقی حرفهای عراقیها را نپسدیدند و نپذیرفتند یعنی پیروز شدند. هیچ وقت برای اینکه به یک رادیو یا غذای خوب برسند تن به خواستههای عراقیها ندادند. مقاومت در برابر خواستههای نامشروع عراقیها که از منافقین نشأت میگرفت هم از جمله موافقتهای اسرای ایرانی است.
در بخش دیگر این مراسم زهره علیعسگری نویسنده و راوی کتاب «آهوی گم شده» که خاطرات حمید احمدینیا از اسرای نوجوان مفقودالاثر جنگ تحمیلی را روایت میکند، توضیح داد: این کتاب درباره جوانی ۱۶ ساله است که با متانت صبر میکند تا به سن قانونی برسد سپس به جبهه برود تاکار غیرقانونی نکرده باشد. سپس به جبهه رفته و وارد خاک عراق میشود و آن جا به اسارت در آید. عراقیها فکر نمیکنند با یک بچه طرف هستند، فکر میکنند با یک مرد جنگاور طرف هستند که به جرئت کرده و جنگ آمده.
او ادامه داد: خطراتی که در اردوگاه بچههای کوچک را تهدید میکرد، باعث میشد آنها حتی نتوانند خواب شبانه داشته باشند. این خاطرات نوجوانی است که جوانی خود را در زندانها گذراند.
علیعسگری سپس ادامه داد: ایشان دوران انقلاب که کم سن و سال بودند، در مدرسه زمینهای فراهم شد که تئاتر اجرا کردند. تئاتر داستان چند آهو است که در جنگل توسط یک پلنگ تهدید میشوند. تنها راه خلاصی از این پلنگ این است که یک آهو گیاهی سمی را بخورد و کاری کند پلنگ او را بخورد تا سم وارد بدن پلنگ شده و پلنگ بمیرد. این آهوی کوچک این کار را میکند. احمدینیا نقش همین آهوی کوچولو را بازی میکرد.
این نویسنده با بیان اینکه برادر احمدینیا ساواکی بوده، افزود: داستان زندگی واقعی احمدینیا هم تبدیل به همین تئاتر میشود و در زندگی واقعی هم نقش آهوی کوچولو را بازی کردند.
در ادامه این مراسم، احمدینیا داستان خود را مقابل داستانهای دیگر ایثارگران ناچیز دانست و گفت: جمله.ای از مقام معظم رهبری مرا قانع کرد که وارد مؤسسه پیام آزادگان شوم و خاطراتم را قسمتی از تاریخ شفاهی این قسمت کنم. آن هم تأکید رهبری بر ثبت تاریخ شفاهی همه اقشار ایثارگران بود.