به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: زن ۳۹ ساله که در رشته پرستاری تحصیل کرده است در ادامه سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت:خلاصه در این شرایط روزگار میگذراندم تا این که در سال آخر تحصیل با «قادر» آشنا شدم. او وقتی از زیباییهای اغواکننده من سخن میگفت، انگار جان دوباره میگرفتم و از این تعریف و تمجیدهای ظاهری لذت میبردم.
بالاخره این رابطه به ازدواج رسید و من دختری زیبا به دنیا آوردم، اما زندگی مشترک ما دوامی نداشت و ۴ سال بعد در حالی از قادر طلاق گرفتم که دخترم نیز مانند من بیش فعال بود. انگار خلق و خوی مرا داشت و به امرو نهیهای من توجهی نمیکرد. حتی وقتی به مدرسه رفت با همکلاسی هایش درگیر میشد و اجازه نمیداد کسی به خواسته هایش بی توجهی کند!
در همین شرایط بود که من با مرد دیگری به نام «اکبر» آشنا شدم و باهم ازدواج کردیم، ولی رفتارهای خودخواهانه من موجب شد تا این زندگی مشترک هم دوامی نداشته باشد؛ چرا که من روحیه اطاعت پذیری نداشتم و باید حرف اول را میزدم!
«اکبر» هم نمیتوانست دربرابر خواستههای معقول و غیرمعقول من مقاومت کند به همین خاطر از او هم طلاق گرفتم و برای آن که آقا بالاسر نداشته باشم یک واحد آپارتمانی را در منطقه رضاشهر اجاره کردم و با دخترم به زندگی ادامه دادم، اما یک روز که برای فروش خودروی شاسی بلندم به نمایشگاه اتومبیل رفته بودم با «کاوه» آشنا شدم. او که درهمان برخورد اول به روحیه خودبزرگبینی من پی برده بود به تعریفهای بی حد از رفتارها و برخوردهای مودبانه من پرداخت و این گونه رابطهای عاطفی بین ما شکل گرفت تا جایی که براثر رفت و آمدهای غیرمتعارف بالاخره من باردار شدم، اما برای حفظ آبرویم، به ناچار جنینم را سقط کردم.
این درحالی بود که «کاوه» ادعا داشت از همسرش جدا شده است، ولی مدتی بعد فهمیدم که او دروغ گفته و همسرو فرزندش را بلاتکلیف رها کرده و مرا فریب داده است. بعد از این ماجرا درحالی رابطه ام را با او قطع کردم که اختلافات ما به شکایت انجامید چرا که او با چرب زبانی همه سرمایه مرا از دستم گرفته بود و پاسخی به من نمیداد. خلاصه در همین گیرو دار و از طریق فضای مجازی با جوان دیگری دریکی از استانهای شمال شرقی کشور آشنا شدم که همسرش را طلاق داده است.
اکنون «هوشنگ» به ازدواج با من اصرار میکند، ولی هنوز با «کاوه» درگیر هستم، اما خودم میدانم که در مسیر سراب قرارگرفته ام و دیگران از وضعیت تلقین پذیری و همچنین خودبینیهای اغواگرانه من سوء استفاده میکنند.ای کاش ...
این گزارش حاکی است: با توجه به اهمیت موضوع و جلوگیری از سرنوشت اسفبار دختر نوجوان این زن، تلاشهای روانشناختی و بررسیهای قانونی و حمایتی از وی با دستور سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری نجفی مشهد) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی