به گزارش مجله خبری نگار، ثبت جشن «سده»، «افطار» و هنر «تذهیب» به عنوان سه عنصر ناملموس ایران درفهرست یونسکو، از جمله رویدادهای مهم فرهنگی در ایام اخیر به شمار میآید. این آثار ناملموس در حالی به ثبت جهانی رسید که ایران در حال حاضر به دلیل ثبت پرشمار میراث ناملموس در رده ششم دنیا قرار گرفته است. در این میان، جشن سده در ادبیات فارسی همواره حضوری پررنگ داشته است. در ادامه نگاهی گذرا به این آیین در ادبیات فارسی خواهیم داشت.
در منابع مختلف، در تعریف این جشن آمده که جشن سَده از جشنهای ایرانی است که در آغاز شامگاه ۱۰ بهمن برگزار میشود. این جشن بیش از هزاران سال قدمت دارد و از کهنترین جشنهای ایرانی (حتی قدیمیتر از نوروز) بهشمار میرود. این جشن، به عنوان جشن پیدایش آتش در نظر گرفته میشود. بر اساس شاهنامه فردوسی، پیشینه این جشن به دوران هوشنگشاه، از دومین شاهان پیشدادی، بازمیگردد. آمدهاست که هوشنگشاه به هنگام شکار، وقتی مارسیاهرنگی را میبیند، به سوی آن سنگی پرتاب میکند که از برخورد این سنگ به سنگی دیگر، جرقهای شکل میگیرد و بوته خشکی که در آن جا بوده آتش میگیرد. ایرانیان از آن هنگام به بعد، از آن آتش پاسداری میکنند. سَده در میان زرتشتیان با روشن کردن آتش برگزار میشود وطی آن به نیایش میپردازند. به تازگی، جشن سده به عنوان بیستوچهارمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران، در هجدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس یونسکو با مشارکت کشور تاجیکستان ثبت شد.
کهنترین سندی که به برگزاری جشن سده اشاره میکند، یک بیت شعر متعلق به دوره سامانی از قصیده ابوالعباس الارخسی است که در ۳۳۱ ق برای امیر سامانی، نصر بن احمد ( ۳۰۱-۳۳۱ ق)، سروده بود: «مهترا، بارخدایا ملک بغدادا / سذق ویکم بر تو مبارک بادا».
ابوریحان بیرونی در تعریف این جشن مینویسد: «سده یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بهدست میآید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث (پدر نخستین)، درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید. نظر دیگر این که سده معروف، صدمین روز زمستان است؛ از ابتدای زمستان (اول آبان تا ۱۰ بهمن) که جشن سدهاست صد روز و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰ شب بوده و بهعلت این که از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کرده و شب هم مانند روز روشن و گرم و زنده است و شبها هم شمرده میشوند.
در کتاب «التفهیم» و «آثارالباقیه» ابوریحان، از پدید آمدن آتش سخنی نیست بلکه آن را افروختن آتش بر بامها میداند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمدهاست: «آفریدون همان روز که ضحاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز، آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای میآورند.»
آن گونه که در تاریخ بیهقی آمده جشن سده جشنی است که در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰ هجری قمری برگزار شد. گزارش بیهقی در سال ۴۲۶ هجری قمری، پس از بیستم ماه صفر از برگزاری سده در سه فرسنگی لشکرگاه مرو چنین است: «و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و از آن همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید؛ و گز میآوردند و در صحرایی که جویی آب بزرگ بود برآن برف میافکندند تا به بالای قلعتی برآمد و چهار طاقها بساختند از چوب سخت بلند و آن را به گز بیاگندند و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و به بالای کوهی بر آمد بزرگ و اله بسیار و کبوتر و آن چه رسم است از دارات این شب به دست کردند».
عنصری بلخی نیز قصیده خود را در مدح امیر نصر ابن ناصرالدین سبکتگین، چنین آغاز میکند: «سده جشن ملوک نامدار است / ز افریدون و از جم یادگار است»؛ یا نخستین بیت قصیده عثمان مختاری در مدح ابوالملوک ارسلان شاه بن مسعود غزنوی، این است: «شب سده است بیاای چراغ رودنواز / از آتش می، غم را بسوز و چنگ بساز». وصف شاعرانه آتش سده، نشانهای است از این که سده در قرون اولیه دوره اسلامی، از جشنهای بزرگ ایرانزمین بوده است.
سده در بسیاری از شهرهای ایران از جمله تهران، یزد، کرمان و ... برگزار میشود. مردم خراسان نیز از دیرباز این آیین را گرامی میداشتند و شعرهای فولکلور را به صورت دسته جمعی برای آن میخواندند. به عنوان مثال، در فردوس و سرایانِ خراسان، این شعر را میخوانند: «آی سده، سده، سده / صد به غله، پنجه به نوروز / زنونِ بیشو، چله به در شو / زنونِ شودار، به غم گرفتار / صد به غله، پنجه به نوروز / دختران دِخَنه، دِ فکرِ جَئمه، نوروز بی یَمه / صد به غله، پنجه به نوروز / دختران دخنه، بر شو منله / آی صد به غله، پنجه به نوروز / سده در پشت دالُ، بمیرن غلهدارُ / صد به غله، پنجه به نوروز / سده سده ما، میشود گله ما»
منبع: خراسان