به گزارش مجله خبری نگار،در این مطلب قصد داریم به چند مورد از پژوهشهای علمی که در این زمینه انجام شده اند بپردازیم.
همه ما میدانیم که برخی خصوصیات افراد به صورت وراثتی است.
برخی افراد استعداد هنری یا ورزشی را از پدر یا مادرشان به ارث برده اند.
همچنین برخی بیماریها به صورت ارثی به نسلهای بعد منتقل میشوند.
یکی از آرمانهای نازیها از بین بردن افرادی بود که بیماریهای لاعلاج داشتند و از این طریق میخواستند ژن نسلهای بعدی را قویتر و سالمتر کنند.
اکتبر ۱۹۳۹ هیتلر مجوز کشتار معلولان و بیماران لاعلاج و صعب العلاج را صادر کرد.
این فعالیتها عمدتا طی پروژهای به نام کشتار از سر ترحم انجام میشد.
براساس مطالعات جدید زندگی اجداد ما بر رفتارهای روزمره ما تاثیر میگذارند.
شوتزنبرگر، روانشناس فرانسوی چند دهه از عمر خود را صرف نظریهای به نام سندرم نیاکان کرده است.
کارل یونگ نیز معتقد بود که ما با خاطرات و تجربیات نیاکان در DNA خود به دنیا میآییم.
ما لزوما این خاطرات را به یاد نمیآوریم، اما این امکان وجود دارد که اساسیترین غریزه ما ناشی از آسیبهای قبلی باشد که یک خویشاوند مرده تجربه کرده است.
تجربیات مفرط توسط اجداد شما میتوانند به صورت یک ویژگی به ژنوم شما اضافه شوند.
به عنوان مثال طی تحقیقاتی که اخیرا برای بررسی ویژگیهای وراثتی انجام شده، مشخص شد فرزندان اشخاص به جا مانده از حوادث جنگ جهانی دوم سطح پایینی از ترشح کورتیزول را دارند که به این معنی است که آنها نسبت به استرس و ترس بسیار آسیبپذیر هستند.
گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز اخیرا طی یک مقاله به تاثیر ژنتیک در به یاد آوردن گذشته نیاکان و انتقال موروثی آن پرداخت.
طبق این گزارش ژنها دارای حافظه هستند.
زندگی نیاکان و اجداد ما، هوایی که تنفس کرده اند، آنچه به چشم دیده اند و غذایی که در آن دوران مصرف کرده اند میتوانند تا چندین نسل بعد روی ما تاثیر بگذارد.
دکتر بریت بروگارد متخصص علوم اعصاب از میامی میگوید این موضوعی بحث برانگیز و جذاب برای تحقیق است.
چگونه خاطرات اجداد ما از طریق دی انای به ما میرسند؟
شما باید قبل از بچه دار شدن این خاطرات را داشته باشید و بعد وارد مواد ژنتیکی جنین شوند.
ما میدانیم که بسیاری از ویژگیهای مادر در حین بارداری به نوزاد منتقل میشود.
مثلا اگر مادر دچار افسردگی شود آنوقت این ویژگی به نوعی در نوزاد هم وجود خواهد داشت.
با کمک موشهای آزمایشگاهی برای بررسی حافظه ژنتیکی آزمایشی طراحی شد.
در این آزمایش یک ماز (هزارتو) ساخته شد.
موشهایی در این ماز قرار گرفتند تا مشخص شود کدام یک قادر به حل این ماز هستند.
موشهایی که راه خروج را یاد میگرفتند از دیگر موشها جدا شدند.
فرزندان آنها نیز در همان ماز قرار گرفتند.
نکته جالب این بود که موشهای تازه متولد شده وقتی برای بار اول داخل ماز قرار میگرفتند در مدت کوتاه تری نسبت به سایر موشها ماز را حل میکردند.
اما در مازهای بیگانه از چنین مهارتی برخوردار نبودند.
این نشان میداد خاطره مسیر درست که فقط در والدین آنها میبایست وجود داشته باشد در آنها هم وجود داشته و توانسته اند کم کم آن را به خاطر بیاورند.
این ویژگی باعث شده است انسانها بتوانند در مدت زمان کمی که روی کره زمین حضور داشته اند پیشرفت چشمگیری داشته باشند.
در واقع نسلهای بعدی از نظر یادگیری و توانایی سطح بالاتری نسبت به نسلهای قبلی دارند و در حل مسائل گوناگون به اندازه نسلهای قبلی نیاز به زمان ندارند.
آیا ممکن است غریزه بقا بر اساس خاطرات نیاکان ما باشد؟
اینکه میگویند حیوانات براساس غریزه رفتار میکنند به چه معناست؟
آیا غریزه غیر از این است که اطلاعاتی در حافظه ژنتیکی آنها ذخیره شده است؟
اطلاعاتی که از نسلهای قبلی در مواجه با غذا یا خطرات بدست آمده اند.
به نوعی غریزه میتواند شکلی از حافظه نیاکان ما محسوب شود.
این غریزه در ژنها حمل میشود و مغز شما را به گونهای خاص شکل میدهد.
به عنوان مثال اکثر نوزادان بدون هیچ آموزشی به سمت سینههای مادر برای خوردن شیر تمایل دارند.
تغییرات محیطی مثل نحوه زندگی، نوع تغذیه، آب و هوا و اثرات روزمره قادرند در ساختار DNA موجودات ثبت شوند؛ بنابراین اگر بتوانیم این تغییرات را یافته و رمزگشایی کنیم میتوانیم از گذشته هر موجود و نحوه تکاملش اطلاعات کاملی بدست بیاوریم.
درواقع میتوانیم مانند یک فیلم ضبط شده یا دفتر خاطرات، دقیقا بفهمیم چه وقایعی برای هر موجود طی نسلهای متوالی رخ داده است.
منبع:اینفو