به گزارش مجله خبری نگار، همه آنهایی که در دل شب، از هیاهوی زندگی شهری به حسینیهای در جنوب شرقی تهران پناه برده بودند تا در آرامش راز و نیاز با خدا در عزیزترین شب سال، غبار حوادث غم انگیز چند ماه گذشته را هم از دل بشویند، لحظه شماری میکردند تا شیخ محبوبشان، چیزی بگوید تا مرهمی باشد بر خون دل خوردنهای چند وقت اخیرشان در کوچه و خیابان. خطیب دوست داشتنی حسینیه همدانیها هم، همانطور که مستمعانش انتظار داشتند، در اثنای وعظ و خطابه اولین شب قدر، هنرمندانه گریز زد به حال و هوای این روزهای گروهی از پسران و دختران جوان جامعه که در سرگشتگی زمانه جنگ روایت ها، در حال فاصله گرفتن از اصل خود هستند.
برخلاف گروهی از چهرههای سرشناس حتی برخی علما و خطبا و مداحان که در دوران پرتلاطمی که جامعه ایران تجربه میکند، روزه سکوت گرفته اند تا هم محبوبیتشان در میان مخاطبان خدشه دار نشود و هم از ترکش ناسزاهای پیاده نظام مجازی ارتش براندازان در امان بمانند، شیخ حسین انصاریان با حسن استفاده از فرصت پربرکت شب قدر، هم به مومنان دغدغهمند سفارش کرد در مهربانی کردن به جوانانی که در ظاهر با آنها متفاوتند، سنگ تمام بگذارند، و هم در پیامی به دخترانی که به نظر میرسد به ارزشهای جامعه و اعتقادات خود پشت کرده اند، یادآوری کرد همیشه مورد محبت خدایند و او هر لحظه منتظر بازگشت آنهاست.
«جوانان عزیز! شماها خیلی خوبید. اگر برای من امکان داشت، میآمدم در کل کشور دست دانه دانه شما جوانان را میبوسیدم. شما بدتان هم، خوب است. خودتان نمیدانید. چون جوهره خوبی در رحم مادر به شما داده شده است. حالا روی این جوهره خوبی، گاهی یک موج بدی، پوشش میاندازد. ولی این قابلِ رد شدن است. ماندنی نیست.» این جملات، جرقه ورود خطیب مراسم شب قدر حسینیه همدانیها به بحث روز جامعه بود.
شیخ از همان اول مثل یک روانشناس خبره، چراغ امید به دست، به سراغ مخاطب هدفش رفت و گفت: «مدام ناامیدی به خودت تزریق نکن. آنقدر خداوند از ناامیدی نفرت دارد که در سوره یوسف (ع) میفرماید: «إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ». یعنی ناامید، بین خودش و من، پوشش انداخته است. خب، این پوشش را بزن کنار...» و بی مقدمه رفت سر اصل مطلب و ادامه داد: «تمام بدهای این مملکت – که من آنها را ذاتاً بد نمیدانم بلکه بدِ موجی هستند – همه آنها قابل اصلاح هستند. میدانید چرا گاهی دست به روی ما بلند میکنند؟ چون محبت ندیده اند. چون مهربانی ندیده اند. چون مشکل شان، حل نشده باقی مانده است. وگرنه اگر محبت ببینند، اگر مشکل شان حل شود، قرآن میفرماید: «فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ»: آنها هم برادران شما در دین هستند. آنها هم «مَعَ الْمُؤْمِنِینَ»: با شما مومنین هستند. منِ خدا، ذات آنها را بد نیافریدم.»
شیخ حسین انصاریان انگار رگههای تردید را در نگاه مستمعانش میدید که مکثی کرد و بعد با لحن معناداری گفت: «برای اینکه دلتان محکم شود، یک آیه دیگر قرآن بخوانم: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»: یعنی منِ خدا، هر مرد و زنی را که آفریدم، از درونش به طرف خودم، جهت دادم. یعنی عقربه وجودِ تمام مردم از زن و مرد، به طرف خدا ساخته شده است. حالا یک عده میآیند این عقربه را از سمت خدا برمیگردانند. اینها را هم اگر رهایشان کنند، عقربه دوباره برمیگردد سر جایش.
برای مثال، عقربه وجود «حُر» که به طرف خدا بود، برش گردانده بودند به طرف بنی امیه. خدا را نشان نمیداد. بنی امیه را نشان میداد. عقربه سر جایش بود، اما آن را برگردانده بودند؛ و حُر با بیدار شدنش، جهت عقربه را دوباره به سمت پروردگار برگرداند. به پسر ۱۸ساله اش گفت: راه بیفت. پسرش گفت: کجا؟ گفت: پیش اباعبدالله (ع). پسرش گفت: پدر! خجالت نمیکشی؟ مگر شما در روز دوم محرم، امام حسین (ع) و خانواده اش را پیاده نکردی و تحویل ۳۰هزار گرگ ندادی؟ گفت: بله. من پیاده کردم. بد کردم...، اما الان دیگر عقربه دارد درست کار میکند. حُر، دیگر حُرِ اموی و یزیدی و ابن زیادی نیست.»
«دیدید عاقبت حُر چه شد؟ وقتی عقربه وجودش به طرف خدا برگشت، امام حسین (ع) دو جمله درباره اش فرمودند. در حالی که حُر در خون خودش غلتیده بود، فرمودند: «حُر! أنتَ سَعیدٌ فِی الدنیا و الآخِرَة»: تو در دنیا و آخرت خوشبخت و سعادتمند هستی. جمله دیگر هم این بود: «أنتَ الحُر کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ حُرّاً فِی الدُّنیا». یعنی تو از همه خطرات قیامت، آزاد هستی، همانطور که مادرت اسمت را حر گذاشت.
ما هم اگر عقربه را بتوانیم با محبت برگردانیم، جوان دیگر جوان آمریکایی و انگلیسی نخواهد بود. اینها اهل توحید هستند. فقط عقربه را برگرداندهاند. ما اگر ۳نفر، ۱۰نفر، ۳۰نفر و همه، جمع شویم و دریایی از محبت برای این جوانان ایجاد کنیم، اگر همت کنیم و مشکلاتشان را حل کنیم، عقربه به طرف خدا برمیگردد. آن وقت، خودشان به شما میگویند: عجب کار بدی کردیم. خیلی زشت بود...»
اینجا همان نقطه عطف صحبتهای خطیب شب قدر بود؛ جایی که پدرانه، دخترانی که حجاب از سر برداشته اند را خطاب قرار داد و گفت: «خواهران! دختران بیحجاب! شما مورد محبت خدایید. چون خدا، درون شما را جهت داده به سمت خودش. اگر چادر صدیقه کبری (س)، زینب (س)، حضرت مریم (س)، آسیه و حضرت نرجس خاتون (س) را کنار گذاشته اید، شما کنار نگذاشتید، دیگران حجاب شما را کنار زدند. یعنی وجودتان و عقربه باطنتان را به طرف زنان آمریکا و انگلیس و اروپا جهت دادند.»
و مگر میشود پدر، بعد از تذکر، آغوش محبتش را برای دخترانش باز نکند؟ شیخ هم با یادآوری رحمت بی انتهای مهربان ترینِ عالم به این دختران، ادامه داد: «همین امشب مثل حر، عقربه وجودتان را جهت بدهید به طرف حضرت زهرا (س)، حضرت زینب (س)، حضرت امالبنین (س) و حضرت رباب (س). کافی است در درون خودتان بگویید: خدایا! تو آفریننده مایی. تو در قرآن گفتهای حجاب. پیامبرت گفته حجاب. باشه، ما به تو برمیگردیم. به حضرت زهرا (س) برمیگردیم... هر چند سال که بیحجاب بودی و باعث گناه دیگران شدی، اگر امشب این کار را انجام بدهی، بخشیده میشوی. شاهدش این آیه قرآن: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَیٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا».
از نگاه شیخ حسین انصاریان، برای تبدیل مس وجود انسانها به طلا، کیمیایی جز محبت خداوند در این عالم پیدا نخواهد شد. اینطور بود که پیام پایانی اش برای دختران و بانوان بیحجاب هم، رنگ محبت گرفت و گفت: «شما خواهران ما هستید. برای ما خیلی محترم هستید. شما دختران، دختران این مملکت و خیلی محترم هستید. حالا یک کسی در معامله زندگی به شما نیرنگ زده است. کاری ندارد. خیلی راحت میشود از این نیرنگ، بیرون آمد، چون خدا خیلی مهربان است. من یک چیزی میگویم، اما چون این مهر و محبت، بی نهایت است، نمیتوانم توصیفش کنم؛ «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ». آیا شما میتوانید یک موجود را از این «کُلَّ شَیْءٍ» بیاورید بیرون و بگویید این رحمت، شامل او نمیشود؟ نه...
آن هم این شبها که دارید با کسی مواجه میشوید که اگر پیش خدا، پیش پیامبر (ص)، پیش فرشتگان و پیش همه، در حق شما شفاعت کند، بی معطلی قبول میکنند. به اندازه یک چشم بر هم زدن هم، شفاعتش را معطل نمیکنند. این شب ها، شما با امیرالمومنین (ع) مواجه هستید. او در حق شما دعا و شفاعت میکند. واقعا کسی فکر میکند به خدا بگوید: «الهی بعلیٍّ» و خدا او را نبخشد؟!» ...