به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: این که منطقه بعد از سفر رئیسجمهور چین به عربستان و حضور در دو نشست شورای همکاری خلیج فارس و دولتهای عربی به میزبانی ریاض چه شکل جدیدی پیدا خواهد کرد؟ و ایران در کجای این معادله ایستاده است؟ دو پرسش کلیدی در اهمیت زمانی این سفر و رقابت چین و آمریکا در منطقه است. به ویژه پس از این که در پایان نشست سران عربستان و چین بیانیه مشترکی صادر شد. بیانیهای که گریزی به موضع دو کشور و به ویژه چینیها در قبال ایران نیز داشت و همین موضوع باعث شد این بیانیه در محافل سیاسی و رسانهای داخلی حسابی خبر ساز شود و تحلیلگران سیاسی و بین الملل درباره آن دست به قلم شوند. همچنین رئیس جمهور چین و سران شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه مشترک دیگری باز هم بندهای ضد ایرانی را امضا کردند.
رئیس جمهور چین در سفر خود پای بیانیههای مشترکی را نیز امضا کرد که در آن به روابط دوجانبه و امضای یادداشت تفاهمها و توافقنامهها بین طرف ها، مسائل منطقهای و جهانی اشاره شده بود، اما در سه بیانیه مشترک عربستان، کشورهای عربی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با چین به بندهایی که مرتبط با ایران است، اشاره میکنیم. دربیانیه چین و عربستان آمده است: «ضرورت تقویت همکاری مشترک برای حفظ صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران، دعوت دو طرف از ایران برای همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و حفظ ساختار عدم اشاعه، تاکید بر احترام به اصول حسن همسایگی و دخالت نکردن در امور داخلی کشورها.» در بیانیه مشترک چین و کشورهای عربی هم اشارهای به ایران نشده است.
امادر بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس که البته ۱۲ بند داشت در باره ایران دو طرف تاکید کردند که ضرورت دارد روابط بین دولتهای شورای همکاری و ایران طبق اصول حسن همسایگی و دخالت نکردن در امور داخلی کشورها و احترام به استقلال و حاکمیت کشورها و حل اختلافات از طریق مسالمت آمیز باشد. همچنین در این بیانیه بر اهمیت گفتوگوی جامع کشورهای منطقه برای حل مسئله هستهای، فعالیتهای ثبات زدای ایران و حمایت ایران از گروههای تروریستی و فرقهگرا و سازمانهای مسلح غیرقانونی، جلوگیری از اشاعه موشکهای بالستیک و پهپادها، تضمین امنیت دریانوردی بینالمللی و تاسیسات نفتی و رعایت قطعنامههای شورای امنیت و حقوق بینالملل، تاکید کردند. این بیانیه در ادامه مینویسد: رهبران بر حمایت خود از همه تلاشهای صلحآمیز، از جمله ابتکار و تلاش امارات متحده عربی برای دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز در موضوع جزایر سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از طریق مذاکرات دوجانبه با رعایت موازین حقوق بین الملل و حل این موضوع با رعایت مشروعیت بین المللی تأکید کردند.
اولین واکنش ایران به اظهارات مداخله جویانه رئیس جمهور چین در سفر به عربستان از سوی معاون سیاسی رئیس جمهور انجام شد. جمشیدی در توئیتر نوشت: «همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروههای تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریستها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد.»
ساعاتی بعد امیر عبداللهیان وزیر خارجه کشورمان نیز در توئیتی که البته به نام چین در هیچ جای آن اشاره نشده بود نوشت: جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیج فارس، اجزای جدایی ناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارد. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم.
اما این بیانیههای عجیب و غریب، واکنشهای مختلف تحلیلگران و رسانههای زیادی را به همراه داشت. گروهی توسعه روابط پکن با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و امضای این بیانیه ضد ایرانی را به معنای کم رنگ شدن همکاری ایران و چین ارزیابی کردند.
در همین راستا، حمید ابوطالبی دیپلمات سابق کشورمان بر این باور است که پکن با این اقدام خود به دیپلماسی جهانی علیه ایران پیوستهاست: «آن گونه که بیانیه مشترک چین وعربستان نشان میدهد وبیانگر تصویری روشن از مواضع یکپارچه آمریکا و غرب است، چین هم به دیپلماسیِ جهانی علیه ایران پیوسته است.» تحلیلی که هانی زاده، کارشناس بین الملل نیز با آن همسو و معتقد است که چین به ایران جفا کرده است: «انتظار نمیرفت چینیها به سرعت به سمت عربستان بروند که رقیب جدی ایران در منطقه است و آغوش خود را روی عربستان باز کنند. به نظر میرسد چینیها اشتباه بزرگی مرتکب شدند و سعی دارند از ایران فاصله بگیرند و از سفرههای گسترده نفتی عربستان و بازار گرم کشورهای عربی برای کالاهای چینی استفاده کنند. اما این سیاست مشکلساز میشود، چون میان ایران و چین یک توافق راهبردی بلندمدت وجود دارد. گرایش ناگهانی چین به سمت کشورهای عربی قابل توجه است و جفا و بیوفایی چین به ایران تلقی میشود.»
برداشتی که به نظر خیلی بیراه نبوده و آن طور که یعقوب رضازاده، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خبرداده، بهارستان نیز به این ماجرا ورود کرده و قرار است این کمیسیون امروز در جلسهای بیانیه اخیر چین و عربستان را بررسی کند. این نماینده مجلس همچنین با محکوم کردن این اقدام چین، اظهار کرد که این بیانیه دیکته شده اسرائیل و آمریکاست: «ما با چین روابط سیاسی و اقتصادی داریم، چین به بازار نفت و اقتصاد ما نیاز دارد و ما هم با چین تبادلاتی داریم بنابراین به هیچ وجه این بیانیه مشترک از طرف چین مورد انتظار و قبول کشور ما نیست؛ باید دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه با قدرت و قاطعانه جواب این بیانیه را بدهد. ما به هیچ وجه مواضع ذکر شده در این بیانیه مشترک را قبول نداریم و آن را به شدت محکوم میکنیم.»
از سوی دیگر، برخی امضای این بیانیههای سیاسی را فرمالیته دانسته اند و بر این باورند که چین اهداف اقتصادی خود را در غرب آسیا دنبال میکند و روابط پکن- ریاض دخلی به تهران ندارد. در همین زمینه، تقوی نیا تحلیلگر سیاسی با اشاره به این که «چین تغییر نکرده، شما سیاست را نمیشناسید» میگوید: «چین همان کشوری است که در یک سال گذشته و اوج کرونا بدون آوردن بهانه هایی، چون fatf و ... فوری دهها میلیون دوز به ایران واکسن سینوفارم فرستاد، قرارداد راهبردی امضا کرد و به پیوستن ایران به شانگهای رای مثبت داد. حالا هم برای خالی کردن دلار عربها رفتارهای این گونه نشان میدهد.»
وی در بخش دیگری از تحلیل خود اظهار میکند: «چین دیپلماسی مشارکتی با دو طرف خلیج فارس را دنبال میکند، به ویژه که ورود روابط چین با کشورهای شورای همکاری به حوزههای امنیتی و نظامی همراه با حساسیت و مانع زایی آمریکاست، عربستان نیز به دنبال متنوع سازی روابط و بازی با دوطرف و امتیاز گیری از شرق و غرب است؛ گرچه از جهت امنیتی همچنان زیر چتر آمریکاست.» کاربری هم در این باره نوشت: «از آن جایی که روابط عربستان سعودی و چین سمت و سوی اقتصادی دارد و نه نظامی و هسته ای، توسعه این روابط نمیتواند برای ایران خطر راهبردی داشته باشد. اگر چین با عربستان روابط نظامی یا هستهای داشت، توسعه روابط فیمابین پکن و ریاض میتوانست موازنه قدرت در منطقه را به ضرر ایران برهم زند.»
در این میان برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند که فارغ از هدف و نیت پکن از امضای این بیانیه، نکته مهمتر ماجرا آن است که ایران نقش خود را در این بازی پیدا و کم و کاستیهای خود در توسعه روابط با شرق آسیا و کشورهای حوزه خلیج فارس را جبران کند. در همین زمینه، حسن بهشتی پور کارشناس ارشد روابط بین الملل در گفتگو با ما ضمن انتقاد از این که دیدگاهی در کشور وجود دارد که ایران را قبله عالم فرض و هر اتفاقی را که در منطقه یا هر گوشه جهان رخ میدهد، به عنوان ضدیت با منافع ایران تفسیر میکنند، تصریح کرد: «ما نیز همانند ریاض باید به فکر تقویت روابط خود با پکن باشیم. به اعتقاد من، ما باید از عربستان یاد بگیریم که داشتن رابطه با یک کشور به معنای نفی رابطه با کشورهای دیگر نیست. ما باید روابط مان با آمریکا و اروپا را اصلاح کنیم. در عین داشتن رابطه با چین و روسیه، ما میتوانیم با اصلاح روابط مان با غرب، حضور قوی تری در عرصه اقتصادی داشته باشیم. ما نباید از توسعه همکاریهای اقتصادی چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نگران باشیم. تقویت و توسعه روابط با چین و روسیه نباید برای ما به معنای رد هر نوع تعامل با غرب و آمریکا باشد.»
موضوعی که دنیای اقتصاد نیز در یادداشت اخیر خود در این باره به آن توجه کرده و نوشته است: «ایران بدون یک سیاست خارجی عملگرایانه عملا از بازی اقتصادمحور در خلیج فارس با دلالتهای معنادار در حوزههای سیاسی و امنیتی آن جا خواهد ماند و پکن را به سمت توسعه بیشتر همکاریها با دولتهای عربی خلیج فارس که نمونه آن را هفته گذشته در قرارداد گازی قطر و چین نشان داد، متمایلتر خواهد کرد. در شرایط کنونی؛ تحریمها و بنبست بر سر برجام، تردیدها درباره بهرهمندی ایران از تجارت با چین را به وجود آورده و به نوعی گلایهمندی مقامات چینی را هم به دنبال داشته است. تاکید چین بر ضرورت همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیه مشترک صادره با عربستان نشان میدهد که چین عنصر ثبات را در روابط با شرکای خود حیاتی میداند و ریسک همکاریهای اقتصادی با ایران درگیر تحریم را به جان نخواهد خرید.»