به گزارش مجله خبری نگار، فرض کنید، فرزندتان با عصبانیت پیش شما میآید و درباره معلمش قضاوتهای تندی میکند. شما معمولاً در این شرایط چه میکنید و چه میگویید؟
فرض یک؛ برای آرام کردن او، همراهش میشوید و میگویید: «حق با توست، یک معلم حق نداره اینطوری رفتار کنه.»
فرض دو؛ از در مخالفت در میآیید و میگویید: «در هرصورت او معلم توست و حق نداری اینطوری دربارهاش حرف بزنی.»
فرض سه؛ بدون هیچ جانبداری و قضاوتی میگویید: «معلومه حسابی از این رفتار معلمت عصبانی شدی.»
در دو فرض نخست، والد با جانبداری و قضاوت صحبت میکند. در اولی احساسات یا فکر فرزند تأیید میشود و معلم محکوم. مثالهای بسیار زیادی از چنین بازخوردهایی در روابط خیلی از افراد وجود دارد. خیلی از ما بارها و بارها به علل مختلف سوار بر موج بدگویی دوست، همسر، همکار و فرزندمان میشویم و براحتی و به دور از انصاف فرد غایب را محکوم میکنیم.
در دومین فرض هم والد، گویی شمشیر را از رو میبندد و فرزند را به خاطر احساسش سرزنش میکند.
فرض سوم مناسبترین پاسخ است، بازخورد احساسی مناسبی که روانشناسها به آن «انعکاس احساس» میگویند. در انعکاس احساس قضاوت، توهین، تحقیر، نصحیت و حتی سؤال و کنکاش جایی ندارد.
ما در انعکاس احساس، مانند آیینه عمل میکنیم. آیینهای که به فرزندمان این فرصت را میدهد که احساسش را به روشنی و شفافیت ببیند، آن را بشناسد و حتی مورد واکاوی و بازنگری قرار دهد.
از سوی دیگر رابطه ما با وی مستحکمتر میشود چرا که او به این باور میرسد که ما بدون قضاوت و پند و اندرز درکش میکنیم و همراهش هستیم. واقعاً چه چیزی برای یک فرزند یا هر فرد دیگری میتواند آرامش بخشتر از این باشد که درک و شنیده شود.
روانشناسها معتقدند: تا زمانی که احساسهای منفی تخلیه نشود فرصتی برای جایگزین شدن احساسهای مثبت وجود نخواهد داشت. با درست گوش دادن و صحیح پاسخ دادن به فرزندمان به او فرصت تخلیه هیجانها و احساسهایش را میدهیم، اعم از احساسهای مثبت و احساسهای منفی.
وقتی احساس فرزندمان را انعکاس میدهیم؛ در واقع به طور غیرمستقیم به وی این پیغام را میدهیم که درکش میکنیم، بدون اینکه قضاوتش کنیم و او میتواند براحتی با ما سخن بگوید.
اما باید مراقب باشیم که قبل از استفاده از تکنیک انعکاس احساس، عواطف کودک یا نوجوانمان را بدرستی شناسایی کنیم و در انعکاسهای خود از کلمات درست بهره بگیریم. حواسمان باشد، علاوه برای اینکه به دقت به حرفهای کودک یا نوجوانمان گوش میدهیم حتماً به حرکات بدن او یا همان زبان بدنش هم توجه کنیم. پس اگر مطمئن نیستیم که احساس فرزندمان را بدرستی درک و شناسایی کردهایم، از هر گونه انعکاسی خودداری کنیم. انعکاس احساس باید متناسب با تجربه احساسی فرزندمان باشد نه اغراق آمیزتر و نه کم اهمیت تر. پس اگر فرزندمان از چیزی ناراحت است اصلاً بزرگ نمایی نکنیم.
بهتر است دور کلیشههایی مانند «می فهممت»، «درکت میکنم» را خط قرمز بکشیم. فرض کنیم؛ فرزندمان به خاطر مرگ جوجهاش بسیار ناراحت است و در این باره با ما حرف میزند و درد دل میکند. اینکه بگوییم درکت میکنم نه تنها کمکی به او نمیکند بلکه ممکن است در جواب بشنویم: «نه اصلاً هم درکم نمیکنی.»
در این شرایط بهتر است با او همدلی کنیم، احساسش را بدرستی بشنویم و با کلمات مناسب انعکاس دهیم. شاید بتوانیم بگوییم: «به نظر میآد خیلی خیلی غمگین هستی و دلت خیلی براش تنگ شده.»
گاهی فرزندمان بین هیجانات منفی مختلف سردرگم میشود یا اضطراب و ناراحتی شدیدی را تجربه میکند تا جایی که قادر به صحبت درباره آنها نیست وسکوت میکند. در این شرایط به جای اینکه با سؤالهای پی در پی او را کلافه و مضطربتر کنیم، میتوانیم با انعکاس احساس مفید با او همدلی کنیم و بگوییم: «به نظر میرسه چیزی که میخواهی درباره آن با من حرف بزنی، باعث نگرانی و اضطرابت شده است.»
منبع: ایران(شهرزاد عبدیه، روانشناس)