به گزارش مجله خبری نگار/شورای راهبردی آنلاین(دکتر احمد کاظمی – پژوهشگر ارشد مسایل اوراسیا):
اساسا پروژه جنگ دوم قرهباغ نه برای آزادی قرهباغ، بلکه بهعنوان پوششی برای اجرای «دالان تورانی ناتو» بود که تاکنون ناکام مانده است؛ اما پیش از تبیین ماهیت این دالان، ذکر این نکته ضروری است که به کاربردن واژه مجعول «کریدور زنگزور» به جای «دالان تورانی ناتو» از منظر تاریخی، سیاسی و حقوقی اشتباه است، چرا که واژه دالان زنگزور یا بهعبارت دقیقتر واژه جعلی «زنگزور غربی» به استان سیونیک در جنوب ارمنستان که مرز ایران و ارمنستان را تشکیل میدهد، اطلاق میشود.
در واقع این واژه در بطن خود ادعای ارضی علیه استان سیونیک ارمنستان را دارد که بهمعنای خدشه به تمامیت ارضی این کشور و نقض ماده ۴ منشور سازمان ملل است.
از منظر غرب، روسیه، چین و ایران سه دشمن اصلی ناتو هستند و ائتلاف آنها بهمعنای ایجاد نظم نوین منطقهای علیه غرب است. از آنجا که منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان هارتلند زمین، تنها منطقهای است که با این سه کشور مشترک است، بنابراین مستعدترین کانون جغرافیایی برای ضربه زدن به ایران، روسیه و چین محسوب میشود و موتور محرکه این کانون، ترویج ایده پانترکیسم و پان تورانیسم است.
قرار است در این فرایند ایده «پانترکیسم» مانند ایده «نازیسم» و «دالان تورانی» آن مانند «دالان دانزیک هیتلر» در قبل از جنگ جهانی دوم برای تغییرات ژئوپلیتیکی ایفای نقش کندو در چهار محور زیر، ضرباتی متوجه سه کشور مذکور بنماید.
حوزه ترانزیتی: روسیه، چین و ایران در حال حاضر در محوریت چهار طرح ترانزیتی مهم «یک کمربند – یک جاده»، «دالان شمال –جنوب»، «کریدور خلیج فارس به دریای سیاه» و «کریدور اکو» قرار دارند. در چارچوب دالان تورانی ناتو قرار است «کریدور لاجوردی» توسط آنکارا از ترکیه به قفقاز و آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان (گوادر) ایجاد و کریدورهای چهارگانه فوقالذکر بنوعی از میانه قطع یا تضعیف شوند.
حوزه انرژی: دالان تورانی ناتو قرار است گاز ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان را از خزر به باکو برساند. در حال حاضر از باکو تا ایتالیا خط لوله انتقال گاز (شامل قفقاز جنوبی، تاناپ و تاپ) فعال است، اما باکو به تنهایی گاز کافی برای ارسال از این خط لوله ندارد. با تحقق دالان تورانی ناتو و اتصال گاز سه کشور مذکور به این خطوط لوله، اروپا به گاز روسیه در قالب خطوط لوله استراتژیک نورد استریم و ایران نیاز جدی نخواهد داشت و ظرفیتهای ژئوپلتیکی روسیه و ایران در حوزه انرژی تضعیف و چین نیز در تامین انرژی مورد نیاز خود از آسیای مرکزی با مشکل مواجه خواهد شد. از این منظر، حامیان طرح دالان تورانی ناتو امیدوارند با تصویب کنوانسیون رژیم حقوقی خزر در مجلس شورای اسلامی که در آن احداث خطوط لوله انرژی در بستر خزر مجاز شمرده شده، راه برای ایجاد خط لوله انرژی دالان تورانی هموار گردد.
در حوزه مسایل قومی: دالان تورانی ناتو قرار است با اتکا به بسترسازی قومی که باکو و ترکیه در حوزه آذریها، ترکمنها، تاتارها و اویغور ایجاد کردهاند یک موج گسترده قومی مبتنی بر پانترکیسم علیه مناطق آذرینشین و ترکمننشین ایران، اویغور نشین چین و تاتار و ترک نشین روسیه ایجاد کند.
در حوزه گسترش ناتو: دالان تورانی ناتو قرار است مستقیما ناتو را وارد مرزهای شمالی ایران، جنوبی روسیه و غربی چین در سینکیانگ و طرح محاصره این کشورها و زمینهسازی برای تجزیه آنها را تکمیل کند. حضور ناتو در قفقاز و آسیای مرکزی بهعنوان مکمل طرح محاصره روسیه از سمت دریای سیاه، محاصره چین از دریای جنوبی چین و محاصره ایران از سمت خلیج فارس است. همچنین در هدف گذاری ناتو، دالان تورانی ناتو بهعنوان مقدمه تقویت سازمان کشورهای بهاصطلاح ترکزبان و تاسیس بهاصطلاح «ناتوی ترکی» در قالب این سازمان (شبیه ایده ناتوی عربی در سازمان همکاری خلیج فارس) است.
در صورتی که باکو، آنکارا و ناتو واقعا در صدد اجرای توطئه «دالان تورانی ناتو» از طریق دست اندازی به سیونیک نباشند، بهترین راهکار عبور این مسیر در نقطه مرزی زنگیلان و نخجوان با ارمنستان از درون خاک ایران است که یادداشت تفاهم آن اسفند ۱۴۰۰ به امضای تهران و باکو رسیده است.
ایران در سه دهه اخیر مسیر اصلی (نه مسیر جایگزین) اتصال خاک جمهوری آذربایجان به نخجوان، اتصال ترکیه به جمهوری آذربایجان و همچنین ارتباط ارمنستان با خارج بوده است.
همین نقش محوری ایران، با هدف تضمین صلح پایدار میان باکو، ایروان و آنکارا، اکنون نیز میتواند از طریق تداوم جاده زنگیلان به نخجوان از خاک ایران، تقویت شود، ضمن اینکه این امکان وجود دارد که خطوط (صرفا) مواصلاتی دیگری میان جمهوری آذربایجان با نخجوان از طریق قازاخ (که دارای جاده به ایروان و شمال نخجوان است)، ایجاد شود؛ با وجود چنین راهکارهایی، اصرار باکو و آنکارا بر گذر کریدور از جنوب ارمنستان، کوبیدن بر طبل «دالان تورانی ناتو» خواهد بود که نه ماهیت ترانزیتی و تجاری، بلکه ماهیت سیاسی، امنیتی و نظامی، ژئوپلیتیکی و مبتنی بر ادعای ارضی دارد و با مخالفت و واکنش شدید برخی کشورها به ویژه ایران و روسیه مواجه خواهد شد.
طبیعتا با منطق باکو -آنکارا، ایران نیز میتواند درخواست ایجاد دالان از منطقه قرهسو به ایروان را داشته باشد تا دسترسی ایران به ایروان از نقطه مرزی از حدود ۴۰۰ کیلومتر به کمتر از ۵۰ کیلومتر کاهش یابد به ویژه اینکه قرهسو تا ۹۰ سال پیش بخشی از ایران بوده است.
اصرار باکو و آنکارا بر «دالان تورانی ناتو» نهتنها به تحقق این دالان منجر نخواهد شد، بلکه با ایجاد واگرایی منطقهای و بهدلیل اتکاء بر قومگرایی، آینده قرهباغ را مبهمتر، اختلافات داخلی در حاکمیت علیاف را تشدید و نارضایتی و گسلهای قومی در جمهوری آذربایجان را فعالتر خواهد ساخت، ضمن اینکه این موضوع میتواند به پاشنه آشیل دولت حزب عدالت و توسعه در انتخابات ژوئن ۲۰۲۳ در برابر ائتلاف شش گانه و ائتلاف کردها و علوی ها، تبدیل شود.