به گزارش مجله خبری نگار/ایران: ۱۷ کاندیدا در پایان مهلت ۱۰روزه برای ریاست فدراسیون دوچرخهسواری ثبتنام کردند. در واقع به نظر میرسد شوق خدمت به ورزش، خیلیها را پای کار آورده است؛ از علی دادگر و بهمن محمدرضایی رؤسای سابق فدراسیونهای تیراندازی و اسکیت که برای دور جدید انتخابات فدراسیونهایشان تأیید صلاحیت نشدند، افشین داوری کاندیدای ناکام رکورددار در انتخابات تا سرپرست و دبیر سابق فدراسیون.
اتفاقی که حتی اهالی دوچرخهسواری را هم متعجب کرده است. البته در این بین ثبتنام سرپرست فعلی فدراسیون داستان دیگری دارد؛ حکایتی که کفه حاشیههای انتخابات فدراسیونش را سنگینتر کرده است. ایرادی که به ثبتنام او گرفته میشود، آن هم به دلیل محرومیت ۶ ماههای که داشته و نمیتواند رئیس فدراسیون شود. هرچند او مدعی است استعلام گرفته و برای ثبتنامش مشکلی ندارد، اما انگار او باید دوباره دست بهکار شود و با گرفتن استعلام جدید به ابهامات پایان دهد. تمام اینها در شرایطی است که هنوز تاریخ برگزاری انتخابات مشخص نشده است. با همه این شرایط، اما اهالی رکابزن خیلی هم امیدی ندارند تا از بین کاندیداها، رئیس جدید کاربلد باشد و ناجی فدراسیون.
امید سراجی رئیس سابق هیأت دوچرخهسواری تهران با کنایه به تعداد کاندیداها، میگوید: «حیف شد. اگر ۵ نفر دیگر ثبتنام میکردند، کاندیداها میتوانستند ۱۱ به ۱۱ در آزادی فوتبال بازی کنند (با خنده). من اسامی را نگاه میکردم، دیدم اکثر کاندیداها چیزی از دوچرخهسواری نمیدانند. خیلی از آنها حتی در رشتههای تخصصی خودشان هم کارآمد نبودند، چه برسد به دوچرخهسواری. من خیلی از آنها را میشناسم که کارایی لازم را نداشتهاند، اما خودشان را محق میدانند سکان هدایت فدراسیون را به دست بگیرند.» او حضور کاندیداهای ناکام رشتههای دیگر در دوچرخهسواری را به ضعف مدیریتی این فدراسیون ربط میدهد: «به دلیل تزلزل مدیریت، کاندیداهای ناکام در فدراسیونها و سرپرستان فکر میکنند، میتوانند خود را نشان دهند. البته این قضیه نه فقط در دوچرخهسواری که هرجایی ضعف مدیریتی داشته باشد میتوانند عرضاندام کنند. من چند وقت پیش هم گفتم که کاندیداهای ریاست فدراسیون دوچرخهسواری میتوانستند رکورد بزنند، چرا که یک فدراسیون مدالآور المپیک به خاطر عدم ثبات مدیریت به این روز افتاده و همه فکر میکنند، میتوانند دوچرخهسواری را از این شکل دربیاورند. چرا که بعد از خسرو قمری فدراسیون دوچرخهسواری مدام سرپرست داشته است.»
به نظر او رئیس جدید باید برنامه داشته باشد: «مهم این است که رئیس جدید با برنامه بیاید. البته چند نفر از کاندیداها با من تماس گرفتند و وعده دبیری و نایبرئیسی را هم دادند که من گفتم علاقهای به حضور در چرخه مدیریت ندارم. حتی از برنامه آنها پرسیدم و گفتم اگر قرار باشد با همان بودجه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک کار کنید، نه مدیریت است و نه فایده دارد. مدیریت یک فدراسیون با بودجه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک را برادرزاده ۱۱ ساله من هم بلد است.
بودجه کم فدراسیون تنها کفاف حقوق پرسنلش را میدهد و با این شرایط لقمهای که برای دوچرخهسواری قهرمانی گرفته میشود خیلی کوچک میشود. دوچرخهسواری رشتهای است که تجهیزات و لوازم وارداتی میخواهد که خارج از دست نمایندگان مجلس است. اما بعضیها فکر میکنند دوچرخهسوار تنها یک چوب و یک چرخ میخواهد و قیمت یک دوچرخه داخلی را نمیبینند، چرا که بهصرفه نیست. حتی تولید داخلی هم قابلیت رقابت با دوچرخهها و تجهیزات خارجی را ندارد. دوچرخههای ایرانی در حد مسابقات پیست و جاده نیست.»
سراجی معتقد است خیلیها حتی نمیدانند دوچرخه مواد مختلف دارد که با هم فرق دارند: «اگر محمد گنجخانلو بخواهد جزو ۵ نفر اول باشد، باید ۱۰ هزار دلار هزینه کند، در حالی که دوچرخهسواری تنها جاده نیست و ۱۰ ماده دارد. تنوع مواد و دوچرخهها زیاد است. دوچرخهسواری بعد از دوومیدانی در المپیک و بازیهای آسیایی رشته پرمدالی است، اما آقایان نمیدانند دوچرخههای مواد مختلف چه تفاوتی با هم دارد و حتی مربیان خاص خودش را.» او معتقد است، بودجه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک تنها جوابگوی لباس رکابزنان است: «فقط یک دست ست لباس دوچرخهسواری ۲۰۰ تا ۳۰۰ یورو قیمت دارد و یک جفت کفش ۵۰۰ تا ۷۰۰ یورو، بنابراین با این پولها چرخ فدراسیون دوچرخهسواری نمیچرخد و رئیس جدید باید برای درآمدزایی برنامه داشته باشد.»