به گزارش مجله خبری نگار به نقل از الوقت، تحرکات نظامی آمریکا در تایوان و سفرهای مکرر مقامات ارشد این کشور به تایوان، تنش بین چین و آمریکا را به اوج رسانده است. آمریکا که تا چندی پیش برای پیشبرد برنامههای جهانی خود، بر خاورمیانه متمرکز شده بود، اما در سالهای اخیر با سیاستهایی که اتخاذ کرده است، نشان داده که میخواهد از خاورمیانه به شرق آسیا نقل مکان کند و این موضوع تنها برای رویارویی و مهار چین انجام میشود تا از نزدیک تحرکات مهمترین و قدرتمندترین رقیب خود را زیر نظر بگیرد.
آمریکا که چین را تهدید جدی برای منافع جهانی خود میداند، از چند سال پیش تلاش کرده تا این کشور را مهار کند و به همین منظور با بستن تعرفههای زیاد به کالاهای چینی، و لشگرکشی گسترده نظامی به شرق آسیا سناریوی خود را برای ضربه زدن به پکن شروع کرده است. اما در ماههای اخیر مسئله تایوان به میدان تقابل واشنگتن و پکن تبدیل شده است که هر لحظه احتمال درگیری بین دو طرف وجود دارد. در همین راستا، سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان که در روزهای اخیر در سر تیتر رسانههای جهانی قرار داشت، خشم چینیها را برانگیخته است. با وجود هشدارهای مقامات چین، پلوسی در نهایت سهشنبه شب وارد تایوان شد و اصرار آمریکاییها به رفتن پلوسی به این منطقه مناقشه برانگیز، نشان میدهد واشنگتن برنامههای پنهانی برای چین دارد که اجرایی شدن آنرا از تایوان کلید زده است. چین در واکنش به حضور پلوسی در تایوان اعلام کرد که این اقدام، خیانت عمدی آمریکا به اصل «چین یکپارچه» است و بر روابط دوجانبه در آینده تاثیر منفی خواهد گذاشت.
آمریکاییها میخواهند با چنین سفرهایی حمایت قاطع خود را از استقلال تایوان و جدا کردن آن از چین نشان دهند. آمریکا تاکنون از سیاست چین واحد حمایت میکرد و تایوان را بخشی از این کشور میدانست، اما اخیرا موضع خود را تغییر داده و تایوان را منطقهای جدا از چین درنظر گرفته است. واشنگتن میخواهد تایوان را از چین جدا کرده و مستقل کند و با این اقدام وسعت سرزمینی چین را کاهش داده و دست این کشور را برای بهرهبرداری گسترده از آبهای دریای چین جنوبی کوتاه کند. سفر مکرر مقامات واشنگتن به تایوان، نشان میدهد که این منطقه برای آمریکا اهمیت ویژهای دارد و مرکز ثقل مهار چین است.
آمریکا به خوبی میداند که چین روز به روز در همه عرصه اقتصادی و نظامی قدرتمندتر میشود و این تهدیدی برای هژمونی رو به افول آمریکاست و به همین خاطر میخواهد تا قدرت روز افزون رقیب نوظهور خود را خنثی کند. باتوجه به اینکه در راهبرد چین، گفته شده است که این کشور باید تا ۲۰۴۹ یعنی صدمین سالگرد تاسیس چین کمونیست، ابرقدرت دنیا باشد لذا کاخ سفید میخواهد با مداخله در امور داخلی این کشور و همچنین ایجاد یک بلوک منطقهای متحد از کشورهای منطقه در شرق آسیا، پکن را به چالش بکشد.
مسئله تایوان، اگرچه همواره در دایره موضوعات چالش برانگیز روابط میان چین و غرب قرار داشته است، اما پس از بحران اوکراین میزان حساسیت چین نسبت به سیاستهای غرب در قبال این منطقه به شدت افزایش یافته است. مقامات کاخ سفید تلاش میکنند تا همان کاری را که در اروپا انجام دادند و با پهن کردن تله برای روسیه، این کشور را به جنگی ناتمام سوق دادند، میخواهند در تایوان هم این سناریو را برای چین تکرار کنند. مقامات غربی پس از شروع جنگ اوکراین، بارها ادعا کردهاند که چین نیز مسیر مشابه روسیه را در تایوان در پیش خواهد گرفت، ولی چینیها این ادعاها را رد کرده ند، زیرا به گفته پکن، مسئله تایوان با اوکراین متفاوت است و بخشی از خاک چین است و دلیلی برای حمله به آن وجود ندارد. چین به خوبی میداند که حمله به تایوان در شرایط کنونی که جهان از زیر بار همه گیری ویروس کرونا و جنگ اوکراین کمر راست نکرده است، بحران جدیدی ایجاد خواهد کرد و تبعات آن نه تنها شرق آسیا بلکه همه دنیا را فراخواهد گرفت، لذا وارد بازی خطرناک واشنگتن نشده است. آمریکا تلاش میکند با تحریک چین، این کشور را به جنگ در تایوان سوق دهد و دو رقیب بزرگ خود را در جنگ درگیر کند، اما مقامات پکن سعی میکنند با تهدیدات گسترده دولتهای غربی را از افزایش مداخله در امور تایوان عقب برانند.
باتوجه به اینکه چین در سالهای اخیر به لحاظ نظامی قدرتمندتر شده است و بودجه نظلمی آن سالانه رشد قابل توجهی دارد و درحال نزدیک شدن به بودجه نظامی آمریکاست، بنابراین استراتژیست آمریکایی سعی دارند با مداخله در تایوان، اولاً تصویر یک ابرقدرت بین المللی از چین را در نگاه افکار عمومی جهانی خدشه دار کنند و از این طریق قدرت نرم و نفوذ رو به گسترش این کشور در دیگر مناطق جهان را کاهش دهند، ثانیاً نظامات همکاریهای سیاسی و اقتصادی منطقهای چین محور را تضعیف نمایند و ثالثاً با بردن چین به سمت جنگ با تایوان عملاً این کشور را از لحاظ اقتصادی و نظامی تضعیف کنند.
درگیر شدن چین در تایوان، و روسیه در اوکراین، سبب میشود تا هژمونی آمریکا در حد فعلی حفظ شود. هر چند آمریکا به لطف سلطه دلار در حال حاضر اقتصاد جهان را تا حدی کنترل میکند، اما مجموع روندهای اقتصاد جهانی نشان میدهد که قدرت اقتصادی آمریکا نیز در برابر چین در حال تضعیف است. بر اساس گزارش سازمانهای جهانی چین در سال ۲۰۳۰، با کنار زدن آمریکا اولین قطب اقتصادی دنیا خواهد شد و این تهدید جدی برای واشنگتن است که در ۸ دهه گذشته از زمان جنگ جهانی دوم، این موقعیت خود را حفظ کرده است؛ لذا آمریکاییها تقدیم جایگاه برتر خود به چین را بر نمیتابند و با همه ابزارها برای ضربه زدن به آن استفاده میکنند.
مراودات تجاری چین با بسیاری از کشورها در مقایسه با مراودات آمریکا پیشی گرفته است، و این زنگ خطری برای اقتصاد بحران آلود واشنگتن است و از آنجا که مقامات کاخ سفید نمیتوانند خللی در این روابط ایجاد کنند، به گزینههای دیگر روی آوردهاند تا چین را از دورن تضعیف کنند و تایوان به عنوان شاه کلید این هدف انتخاب شده است. حضور گسترده آمریکا در مرزهای چین، سبب میشود تا پکن هزینههای نظامی خود را دوچندان کند و برای این منظور ناگزیر از هزینههای اقتصادی خود کم خواهد کرد و این همان چیزی است که واشنگتن در پی آن است تا اقتصاد پکن را به فروپاشی بکشاند. زیرا دولتمردان کاخ سفید میدانند که درگیری نظامی بین چین و آمریکا و بین قدرتهای دارای سلاح هستهای عملا رخ نخواهد داد و بنابراین، در این کارزار کسی برنده است که بتواند با کمترین اقدامات، هزینههای زیادی را به رقیب خود تحمیل کند.
کمک به متحدان آسیایی و لشگرکشی نظامی به شرق آسیا، همان سناریویی است که واشنگتن برای تنبیه چین درنظر گرفته است. امضای قراردادهای نظامی برای فروش تسلیحات گسترده به تایوان، علاوه بر اینکه درآمدهای زیادی را روانه آمریکا خواهد کرد از طرف دیگر، هزینههای نظامی چین را برای مقابله با این تهدیدات نیز بالا میبرد و به نوعی واشنگتن با یک تیر دو نشان خواهد زد.
چین و آمریکا سعی میکنند حتیالمقدور از درگیری نظامی مستقیم دوری کنند و در عین حال ابزارهای چانهزنی را به رخ هم میکشند، تایوان برای آمریکاییها از اهمیت سیاسی و پرستیژی زیادی برخوردار است و به همین منظور میخواهند با دامن زدن به تنشها در تایوان، همیشه این اهرم فشار را بالای سر چین حفظ کنند. چین هم که به خوبی به ضعف آمریکا پی برده است، بعد از این تلاش خواهد کرد تا در عرصه جهانی، جایگاه این کشور را تضعیف کند و تشکیل سازمانهای منطقهای و افزایش تعاملات اقتصادی با کشورهایی مثل روسیه و ایران، بخشی از پروژه جهانی پکن برای ضربه زدن به واشنگتن است که در آینده آثار مثبت آن بیش از پیش آشکار خواهد شد.