به گزارش مجله خبری نگار، قانون سقف قرارداد برای بازیکنان تازگی ندارد و چند سال پیش دو بار آن را اجرا کردند، اما دیدیم که نتیجهای نداشت. این موضوع را میتوان از چند منظر بررسی کرد؛ در وهله اول باید این را در نظر بگیریم که در فوتبال ما بهشدت بازیکن کم تولید میشود. یعنی در هر فصل فقط دو، سه یا حداکثر پنج بازیکن بیشتر به لیگ تزریق نمیشود. در نتیجه، چون خیلی تولید کم است، قیمت بالا میرود.
این قانون اقتصاد است؛ قانونی بهنام عرضه و تقاضا. وقتی عرضه کم میشود و تقاضا برای یک دفاع، هافبک یا مهاجم خوب وجود دارد. من بهعنوان یک هافبک وسطِ خوب میتوانم برای خودم قیمت بگذارم؛ چون رقیب و محصول دیگری در بازار وجود ندارد. شرایط فوتبال ما دقیقاً همینطور است. وضعیت طوری نیست که بازار، قیمتها را تعیین کند و بازیکن تعیین کننده است. بهعنوان مثال در لیگ فقط یک هافبک وسط داریم که شوت میزند و طراحی میکند؛ آن هم مهدی مهدیپور است؛ پس او میتواند برای خودش قیمت تعیین کند. اگر لیگ ۶ تا ۱۰ بازیکن با این کیفیت تولید میکرد، دیگر او نمیتوانست قیمت تعیین کند. در پُستهای دیگر هم شرایط همینطور است. مثلاً در کل لیگ یک هافبک طراح و رونده پیدا میشود و میبینیم که همه تیمها دنبال او هستند.
مسأله دوم این است که هیچ ترازو و میزان ارزشیابی برای قیمتگذاری مهارتها وجود ندارد. یعنی مهارت را نمیتوان وزن و مقایسه کرد؛ یک چیز ارزشی است و این ارزش هر سال رو به بالا میرود.
در این وضعیت قیمتها را کجا تعیین میکنند؟ این سؤالی است که باید پرسیده شود! در حالی که حقوق یک استاد دانشگاه با مدرک دکترا و ۳۵ سال درس خواندن ماهیانه ۲۵ میلیون و با کسر مالیات ۱۷ میلیون تومان است؛ یک فوتبالیست ماهیانه یک میلیارد پول میگیرد. البته فوتبال یک مهارت است؛ اما این پول را از کجا میآورند و چگونه تأمین میشود؟ این چیزی است که باید متوجه آن شویم. اگر نهادی قویتر از فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برای ایجاد تعادل اجتماعی روی قیمتها دست بگذارد کار بیجایی نکرده، ولی این کار فدراسیون و وزارت ورزش نیست. وقتی چند سال پیش قانون سقف قرارداد گذاشته شد؛ تا ماشین پورشه هم به بازیکنان هدیه دادند. یکسری زمین هم دادند و همه را گرفتار کردند. همه ویلاهای بازیکنان آن دوره برای همان زمان است!
باید اول پول خودمان را ارزشیابی کنیم؛ بهعنوان مثال الان در منطقه متوسط شهر تهران یک متر آپارتمان ۶۰ میلیون تومان است. زمانی قیمت آپارتمان متری ۵۰۰ هزار تومان شد و همه گفتیم واویلا؛ اما اکنون در منطقه متوسط تهران یک آپارتمان ۱۰۰ متری ۱۰ میلیارد تومان است. اینطور نگاه کنید؛ یک بازیکن میتواند بگوید من یک سال بازی میکنم و یک آپارتمان میگیرم! من قبلاً با فلان مقدار پول چند پراید میخریدم؟ الان هم همان تعداد پراید بدهید! پول را باید براساس ارزشش سنجید. میتوانیم براساس چند عامل این موضوع را بسنجیم، عامل اول مستغلات و زمین، عامل دوم ماشین، عامل سوم خانه و عامل چهارم رهن و اجاره خانه؛ بنابراین نه تنها این قانون تأثیری ندارد، بلکه الان اعداد و ارقام «رو» است، اما آن زمان همین قراردادها زیر زمینی میشود. شاید هم حتی اعداد بیشتر و باز هم پای ماشین و زمین به قراردادها باز شود.