به گزارش مجله خبری نگار، در زبان پارسی میانه زبانزدیست (ضرب و المثل) که در زبان پارسینو روایی ندارد، پسندیده است که دوباره آن را در گفتار و نوشتار زنده گردانیم.
در کارنامه اردشیر بابکان آمده است که در دربار اشکانیان، اردشیر که نوجوانی بیش نبود، به همراه پسر و جانشین شاهنشاه اشکانی به شکار میرود که اردشیر با زبردستی گورخری را شکار میکند و هنگامیکه شاهنشاه اشکانی اردوان (چهارم یا پنجم) جویای چگونگی آن شکار میشود، شاهزاده اشکانی شکار چیرهدستانهی اردشیر را به نام خود میکند و میگوید که گور را وی شکار کرده است.
اردشیر نوجوان از این دروغ به خشم آمده و میگوید:
"این دشت نیک و گور ایدر بسیار، من و تو ایدر، دیگر آزمایش کنیم"
ایدر = اینجا
این گنجواژه پارسی میانه (پهلوی ساسانی) یادآور زبانزد پارسیِ نو "این گوی و این میدان " است که، بیگمان پیشینهای بَس کهن دارد، چرا که این زبانزد پارسی نیز به بازی چوگان نمارش (=اشاره) دارد.
در شاهنامه فردوسی بزرگ، این بخش از داستان این چنین آمده است.
چنین داد پاسخ بدو اردشیر
که دشتی فراخ است و هم گور و تیر
یکی دیگر افکن برین همنشان
دروغ از گناهست از بر سر کشان
به پارسی روان این زبانزد این چنین میشود
"دشت فراخ است و گور و تیر، نیز بسیار! "