مجله خبری-سبک زندگی نگار: همواره مطالعات دانشمندان در پی آن بوده که بفهمند عملکرد مغز کسانی که گیتار مینوازند با سایرین، چه تفاوتی دارد. آنچه آنها متوجه شدند شگفتی آور بود.
در سال ۲۰۱۲ گروهی از دانشمندان، مغز گیتار نوازان را در گروههای دو نفری مورد مطالعه قرار دادند. در حالیکه مغز آنها اسکن میشد، از آنها خواسته شد یک موسیقی خاصی را بنوازند. در طول این تمرین، دانشمندان مورد عجیب را متوجه شدند که برای هر یک از گیتار نوازان رخ داد. آنها متوجه شدند که به طور فوق العادهای مغز آن دو نفری که باهم گیتار مینوازند، بههم وصل شده و از نظر زمانی کاملا منطبق بر هم عمل میکنند.
این یعنی که وقتی شرکت کنندگان، در حال نواختن گیتارهایشان بودند، بخشهایی از شبکهی عصبی مغز گیتارنوازن که در کارکردش در تواناییهای اجتماعی و نیز تولید موسیقی بود، بیشترین فعالیتها را از خودش نشان داد. به عبارتی دیگر، توانایی برقراری ارتباط با دیگران در هنگام نواختن موسیقی، فوق العاده قوی میشود.
شهود به این صورت تعریف شده: ” توانایی فهمیدین چیزها به طور غریزی بدون نیاز به دلیل و مدرک”؛ و این دقیقا همان چیزی است که برای دو نفر گیتار نواز رخ میدهد. این استعداد در گیتار نوازان نشان میدهد که آنها مهارت برقراری ارتباط روحی-عاطفی بالایی باهم دارند و نیز آنها میتوانند پیش بینی کنند که آکورد بعدی قرار است چه آکوردی باشد بدون اینکه مطالعه کرده باشند و آگاهی قبلی از آن داشته باشند. این امر، بیان کنندهی این است که مغز گیتار نوازان در یک گروه موسیقی، دارای یک شیمی خاص و مشترکی است. همچنین چرایی این امر را توضیح میدهد که به چه دلیل بسیاری از گروههای موسیقی باهم خواهر وبرادرند یا شبیه به خواهر و برادر میشوند. یعنی شبیه به کسانی که ارتباط قوی تری باهم دارند.
به نظر میرسد که بر اثر این پدیده است که، افراد میتوانند گیتار نواختن را یاد بگیرند. در حالیکه برخی از نوازندگانسایر ادوات موسیقی، از روش تئوری و از طریق کتابها موسیقی را یاد میگیرند، اما گیتار نوازان، از طریق گوش دادن به بقیه و آموزش آکوردها از طریق گوش، گیتار را یاد میآموزند. قدرت شهودی بالا، همچنین نشان دهندهی این است که گیتار نوازان، دارای مهارات بداهه نوازی و سرعت بالای فکر کردن با هم را نیز دارا هستند.
همین بررسی ها، یکبار دیگر نیز انجام شد. اما اینبار در حالیکه گیتار نوازان به تنهایی مشغول نواختن بودند. در این مرحله مشخص شد گیتار نوازان، با غیر فعال کردن بخش خودآگاه مغزشان، توانستند قسمت ناخودآگاه مغز را به کار بیاندازند و خلاقیت موثرتری داشته باشند.
قسمت ویژهای از مغز – محل اتصال بخش گیجگاهی، معمولا با در نظر گرفتن یک هدف بلند مدت، بخش آگاه مغز را که باعث حواس پرتی میشود، غیرفعال مینماید که این مسئله، برای گینار نوازان رخ میدهد. اما این مورد برای کسانی که گیتارنواز نیستند، رخ نمیدهد و آنها نمیتوانند بخش آگاه مغز خود را خاموش کنند و از بخش ناخودآگاه مغزشان استفاده نمایند.
البته این بدان معنا نیست که استفاده از بخش ناخودآگاه مغز، قابل یادگیری نیست. چرا که مغز ما دارای قابلیت شکل پذیری است و میتواند ارتباطات جدیدِ بین مغزی را با تکرار، ایجاد نماید و در نتیجه مغز گیتار نوازان جدید، در طول زمان گسترش مییابد. این امر مربوط به نواختن گیتار است کهاین اجازه را میدهد چنین رویداد جادویی در مغز رخ دهد.
در حالیکه همهی موسیقی دانان دارای مغزی خلاق هستند، اما به نظر میرسد این امر در مورد گیتار نوازان بیشتر است که نامش را، شهود بالا یا یک عنصر معنوی میگذاریم. در هر حال ثابت شده است که گیتارنوازان، یک گونهی استثنایی هستند.