به گزارش مجله خبری نگار، این کشف پس از تجزیه و تحلیل دادههای ۷۷۰ جوان سالم که از طریق پروژه Human Connectome جمعآوری شده بود، حاصل شد که شامل دادههای تصویربرداری مغز و همچنین ویژگیهای خواب، سلامت و سبک زندگی گزارش شده توسط شرکتکنندگان است.
با تجزیه و تحلیل این دادهها، تیم پنج الگوی خواب زیستی-روانی-اجتماعی متمایز را شناسایی کرد که الگوهای منحصر به فردی از سازماندهی شبکه مغزی را نشان میدهند:
این الگو افرادی را توصیف میکند که از یک چرخه معیوب که خواب نامناسب را به سلامت روان ضعیف مرتبط میکند، رنج میبرند. آنها نه تنها مدت بیشتری طول میکشد تا به خواب بروند، بلکه از کیفیت استراحت شبانه خود نیز ابراز نارضایتی عمومی میکنند. حتی نگرانکنندهتر اینکه، این الگو به وضوح با سطوح بالای افسردگی، اضطراب و استرس و همچنین حملات مکرر ترس و خشم مرتبط است که نشاندهنده ارتباط عمیق بین اختلال خواب و سلامت روان است.
این الگو یک پارادوکس جالب را نشان میدهد، زیرا به نظر میرسد خواب بدون مشکلات ظاهری خوب است، اما افراد در این دسته، پریشانی روانی مداوم را گزارش میکنند.
آنها میزان بالایی از اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) را همراه با احساسات مکرر خشم، تنش و غم نشان میدهند. نکته قابل توجه در مورد این الگو این است که سطح پایین آگاهی آنها نشان میدهد که مشکلات روانی آنها ممکن است اساسیتر باشد و ارتباط مستقیمی با کیفیت خواب نداشته باشد.
این الگو توسط افرادی مشخص میشود که به داروهای خوابآور متکی هستند. اگرچه آنها سطوح بالاتری از آگاهی و سازماندهی را نشان میدهند و از روابط اجتماعی و شبکههای حمایت عاطفی خود احساس رضایت بیشتری میکنند، اما هزینه شناختی سنگینی را متحمل میشوند. آنها کاهش قابل توجهی در حافظه اپیزودیک بصری، هوش سیال و جهتیابی فضایی را تجربه میکنند و این امر سوالاتی را در مورد عوارض جانبی طولانیمدت داروهای خوابآور مطرح میکند.
این الگو تصویر واضحی از اثرات کمبود خواب را نشان میدهد، زیرا کمبود استراحت با رفتارهای پرخاشگرانه و مشکلات پردازش عاطفی مرتبط است.
افراد این دسته همچنین کاهش تواناییهای زبانی و هوش سیال را نشان میدهند که تأیید میکند کمبود خواب نه تنها بر خلق و خو، بلکه بر عملکردهای شناختی اساسی نیز تأثیر میگذارد.
این پیچیدهترین نوع است که با بیدار شدنهای مکرر در طول شب مشخص میشود. تأثیر این مشکل فراتر از خستگی روزانه است و شامل رفتار پرخاشگرانه و مشکلات شناختی مشابه نوع ۴ و همچنین مشکلات تفکر، اضطراب و فشار خون بالا میشود.
نکته نگرانکنندهتر این است که این الگو با سیگار کشیدن و علائم وابستگی به الکل مرتبط است و آن را به شاخصی از خطرات متعدد برای سلامتی تبدیل میکند.
اهمیت این مطالعه در آشکار کردن اساس عصبی این الگوها نهفته است. محقق آرور پرو از دانشگاه کنکوردیا ادعا میکند که «هر الگوی خواب توسط یک آرایش منحصربهفرد از شبکههای مغزی پشتیبانی میشود، که نشان میدهد تجربیات خواب نه تنها در سلامت و رفتار، بلکه در ساختار و فعالیت مغز نیز منعکس میشوند.»
این رویکرد جامع، افقهای جدیدی را برای تشخیص و درمان میگشاید. با درک این پنج الگو، پزشکان میتوانند مناسبترین رویکردهای درمانی را برای هر بیمار تعیین کنند و فراتر از دیدگاه سنتی که بر عوامل مجزا تمرکز دارد، به سمت درک جامعی از رابطه بین خواب و سلامت کلی حرکت کنند.
منبع: ساینس آلرت