به گزارش مجله خبری نگار، متن این مقاله به شرح زیر است:
ایران و آمریکا در طول یک سال گذشته بر سر احیای برجام چالش داشته اند. با وجود پیشرفتهایی که در چند دور مذاکره بوجود آمده، مذاکرات دچار وقفه شده و نگرانیها در مورد از دست رفتن زمان برای احیاء برجام، افزایش یافته است.
ایران به سرعت به نقطه غیرقابل بازگشت هستهای نزدیک میشود. در صورتی که محورهای مواد اصلی برجام از دست رفته باشد، آمریکا بازگشت به برجام را بی فایده تلقی خواهد نمود. از طرف دیگر ایران هم دارد به این نتیجه میرسد که آمریکا وقت کشی میکند و بعید است که تحریمها را بردارد و لذا خاصیتی درحفظ برجام نمیبیند.
یکی از موانع موجود، مطرح شدن مذاکره در مورد نقش ایران در منطقه در قالب مذاکرات هستهای ایران و شش قدرت جهانی است. آمریکا و ایران باید راهی پیدا کنند که ستیزشان در مورد امنیت خاورمیانه، تهدیدی برای پیشرفتهای حاصله در مذاکرات هستهای نباشد، چون به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای به اندازه کافی پروسه پیچیدهای است.
اصرار آمریکا در مورد اضافه کردن موضوعات منطقه ای، مثل نقش ایران در سوریه و عراق و یمن و امنیت دریانوردی خلیج فارس به مذاکرات هسته ای، این ریسک را دارد که عدم موفقیت در مذاکرات هسته ای، موجب عدم موفقیت گفتگوهای منطقهای نیز خواهد شد.
در وضعیت فعلی، موضوعات منطقهای موجب کند شدن پیشرفت مذاکرات هستهای شده است و در صورتی که مذاکرات هستهای شکست بخورد، شرایط امنیتی منطقه وخیمتر خواهد شد. چنانچه دو موضوع در قالب روند فعلی مذاکرات هستهای قرار گیرد، شکست مذاکرات هستهای موجب افزایش تحریمها و فشارهای آمریکا شده و خرابکاری بیشتر در تاسیسات هستهای ایران خواهد کرد. در چنین شرایطی، عکس العمل ایران به اقدامات آمریکا هم در عراق و سوریه و لبنان و تاسیسات نفنی عربستان یا کشتیرانی مشاهده خواهد شد.
اگر بایدن واقعا خواستار پرهیز از جنگهای پرهزینه جدید در خاورمیانه است، باید روش فعلی را تغییر داده، موانع موجود بر سر راه موضوع هستهای را بردارد و به امنیت منطقه کمک کند، بویژه در شرایطی که آمریکا بدنبال کاهش تعهداتش در منطقه است. دو موضوع هستهای و منطقه را بهم گره بزند بلکه بهتر است بطور جداگانه مدنظر باشد.
آمریکا مدتی است اصرار میکند که بازگشت به برجام، مشروط به موافقت ایران با مذاکرات منطقهای است در حالیکه این موضوع در دستور کار اولیه مذاکرات هستهای نبود. در دوره ریاست جمهوری اقای احمدی نژاد، ایران آمادگی داشت که کل مسائل را گفتگو کند، اما آمریکا اصرار داشت که برای حصول نتیجه سریعتر، فقط موضوع هستهای مذاکره شود.
بلافاصله بعد از اینکه اوباما برجام را امضاء کرد، شدیدا تحت فشارهای داخلی قرار گرفت، چون خواستهای در مورد نقش سیاست درمورد لبنان، سوریه، عراق و یمن را مطرح نکرده بود. مخالفین برجام در داخل آمریکا و متحدین ضد برجامی آمریکا در منطقه، اوباما را متهم کردند که با امضای برجام، امکان گسترش نفوذ منطقهای را برای ایران فراهم کرده است. منهای اینکه این ادعای مخالفین برجام درست باشد یا غلط، بایدن میخواهد راهی برای این موضوع پیدا کند تا بتواند به برجام برگردد. واشینگتن اکنون معتقد است هرچه کمتر از این مطرح کند، امتیاز به ایران خواهد بود.
ایران ادعاهای مخالفان برجام در مورد گسترش سیاستهای تهاجمی در منطقه بعد از برجام، را رد کرده است و تمایلی هم به مذاکره در مورد موضوعاتی ندارد که روی میز مذاکرات هستهای نبوده است. ایران معتقد است طرح موضوعات منطقهای به عنوان بخشی از مذاکرات هسته ای، حاصل فشارهای دشمنان برجام برای نابودی برجام است؛ لذا شرط اضافه شدن موضوعات منطقهای به مذاکرات برجام مفید نخواهد بود، چون ایران هم به آمریکا بی اعتماد است. رهبر عالی ایران اخیرا با مذاکرات منطقهای بعنوان پیش شرط بازگشت آمریکا به برجام، مخالفت کرده و این درخواست آمریکا را بهانهای برای فرار از تعهدات برجامی دانستند. وی تاکید کرد که اجازه دخالت خارجی در موضوعات مربوط به امنیت ملی ایران را نخواهد داد.
مسئولین ایران به تماسها و ابتکارات گذشته در مورد موضوعات منطقهای استناد میکنند که بی نتیجه بوده است. ایران در حذف طالبان در افغانستان با آمریکا همکاری کرد و در کنفرانس بن - آلمان در سال ۲۰۰۱ هم برای ایجاد نظم و ساختار جدید در افغانستان همکاری کرد، اما نتیجه آن این شد که بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، ایران را محور شرارت خواند.
دو سال بعد هم بوش پیشنهاد کارگزاران دولت خاتمی در مورد گفتگوهای جامع منطقهای را رد کرد؛ بنابراین ایران معتقد است که هدف واقعی آمریکا، تضعیف ایران و تغییر حکومت ایران است و نه امنبت منطقه. بی اعتمادی ایران به آمریکا قبل از برجام شکل گرفت، اما خروج آمریکا از برجام، به بی اعتمادی ایران افزود.
با این وجود ایران این درک را داشته که علاوه بر حل موضوع هسته ای، باید به موضوعات منطقه هم پرداخت، اما نه بعنوان شرط بازگشت آمریکا به برجام و نه ازطریق مذاکره با آمریکا. بلکه ایران میخواهد مسائل منطقه را مستقیما با خود کشورهای منطقه مذاکره کند. دراین راستا، ایران قبلا به دبیر کل سازمان ملل هم پیشنهاد داده که درقالب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، به این پروسه ورود کند تا گفتگوهای منطقهای در جهت حل بحرانهای منطقه، زیر چتر سازمان ملل بین خود کشورهای منطقه صورت گیرد.
با چنین رویکردی، روحانی رئیس جمهور وقت ایران، با پیشنهاد طرح صلح هرمز، کشورهای حوزه خلیج فارس را به گفتگو برای امنیت دعوت کرد و در ماههای آخر دولتش نیز مذاکرات با عربستان درمورد امنیت را در بغداد آغاز کرد.
ایران و عربستان سه دور مذاکره را انجام دادند و در مورد آتش بس در یمن و بهبود روابط دوجانبه مذاکره کردند و هر دو طرف این مذاکرات را مفید دانستند. در واقع این مذاکرات، زمینه کنفرانس امنیت منطقه در بغداد با حضور تعدادی از سران و وزرای خارجه کشورها را فراهم کرد. درپایان کنفرانس مذکور هم اعلام شد که ایران و عربستان دور چهارم مذاکرات را برگزار خواهند کرد.
عربستان محتاج تشویق و حمایت نظامی آمریکاست، اما این نباید به معنی مداخله آمریکا در گفتوهای مستقیم ایران و عربستان باشد.
متحدین آمریکا در منطقه هم متوجه شده اند که بایدن قادر نیست نقش منطقهای را در قالب مذاکرات برجامی انجام دهد، ضمن اینکه شکننده بودن مذاکرات برجام هم به این معنی است که هیچ ابتکاری برای گفتگو درمورد نقش موثر ایران درمنطقه وجود ندارد. به همین دلیل این بار متحدین عرب آمریکا در منطقه، گفتگوی منطقهای با ایران را قبل از توافق جدید قدرتهای جهانی با ایران در مورد برجام، آغاز کردند. ضمن اینکه آنها به حمایت آمریکا از ابتکار خودشان درمورد گفتگوی منطقهای با ایران و تضمین امنیت شان احتیاج دارند.
آمریکا فکر میکند که برجام امتیاز برای ایران است و لذا متقابلا ایران هم باید در مورد مسائل منطقه هم انعطاف به خرج دهد. اما این ممکن نیست، چون ایران خط قرمز خود را زیر پا نخواهد گذاشت. آمریکا نباید توقعات خود در مورد نقش منطقهای ایران را بعنوان پیش شرط بازگشت به برجام، عنوان کند بلکه باید حتی با برداشتن تحریمهای بیشتر، مشوقهای لازم را برای ایران فراهم کند تا ایران با کشورهای همسایه خود درمورد مسائل منطقه گفتگو کند.
آمریکا به جای اصرار بر مذاکرات منطقهای در قالب گفتگوهای ایران و شش قدرت جهانی و به عنوان پیش شرط بازگشت به برجام، باید از مذاکرات جاری ایران و عربستان حمایت کند تا به موازات گفتگوهای برجامی، گفتگوهای منطقهای بین کشورهای منطقه و ایران شکل گیرد. آمریکا باید عربستان و سایر کشورهای منطقه خلیج فارس را تشویق کند که مذاکرات ایران - عربستان در بغداد به سکوی گفتگوهای ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل شود تا خودشان در مورد امنیت منطقه گفتگو کنند.
این پروسه میتواند در چهارچوب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و با هدایت سازمان ملل صورت گیرد. قطعنامه ۵۹۸ که موجب توقف جنگ عراق و ایران شد، به دبیرکل سازمان ملل ماموریت میدهد که گفتگوهای منطقهای برای امنیت منطقه آغاز کند. این قطعنامه با حمایت جامعه بین المللی شامل عربستان و سایرکشورهای منطقه تصویب شد.
آمریکا باید از این روند حمایت کند، زیرا گفتگوهای منطقهای توسط کشورهای منطقه تحت هدایت سازمان ملل، شانس بیشتری برای موفقیت خواهد داشت تا اینکه درقالب برجام صورت گیرد. ابتکار شکل گیری مجمع گفتگوی کشورهای حاشیه خلیج فارس، موجب خواهد شد که یکی از مهمترین موانع مذاکرات جاری برجام را مرتفع کرد.