به گزارش مجله خبری نگار، دکتر علی مهدی نیا، عضو هیات علمی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی میکروپلاستیکها را قطعات پلاستیکی کمتر از ۵ میلیمتر دانست که منشاء آنها از محصولات آرایشی و پاک کننده (میکروپلاستیکهای اولیه) و یا ناشی از خرد شدن و فرسایش قطعات پلاستیکی و زبالهها (میکروپلاستیکهای ثانویه) است.
وی با تاکید بر اینکه میکروپلاستیکها نوع دیگری از مشکلات زیست محیطی هستند که همانند "ماکرو" و "مزو" پلاستیکها، آلودگی محیط زیستی ایجاد میکنند، ادامه داد: میکروپلاستیکها میتوانند از طریق آزادسازی مواد افزوده شده به پلاستیکها در محیط، منبع آلایندههای محیط زیست باشند؛ چرا که میکرو پلاستیکها، آلایندههای محیط (هوا، آب یا ذرات معلق) را که میتوانند به محیط دریایی منتقل شوند، تغلیظ میکنند. ضمن آنکه این آلایندهها میتوانند سایر آلایندههای موجود در ستون آب و رسوبات دریایی را جذب کرده، تجمع داده و به زیستگاه منتقل کنند.
به گفته این محقق حوزه اقیانوس شناسی، میکروپلاستیکها دارای اندازههای مشابه پلانکتون، تک یاختههای ریز دریایی و باکتریها هستند و وجود آنها در محیطهای دریایی، منجر به بلع آنها توسط موجودات آبزی خواهد شد.
مهدینیا با تاکید بر اینکه میکروپلاستیکها در اقیانوسهای جهان همه جا وجود دارند و در بسیاری از تودههای آبی، مناطق ساحلی و فراساحلی یافت میشوند، اظهار کرد: شناور بودن، یک پارامتر کلیدی برای در نظر گرفتن سرنوشت میکروپلاستیکها است؛ چرا که ذرات شناور مثبت و منفی میکروپلاستیکها در قسمتهای بالای ستون آب یافت میشوند، در حالی که ذرات شناور منفی با گذشت زمان به سمت کف دریا و رسوب حرکت میکنند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه اقیانوس شناسی یادآور شد: بسیاری از زبالههای موجود در رسوبات (تا ۹۶ درصد)، زبالههای پلاستیکی هستند و رسوبات به عنوان یک مقصد برای میکروپلاستیکها به شمار میروند. الیاف (فیبرها) اغلب از نوع میکروپلاستیکهایی هستند که در ستون آب و رسوبات در سطح جهان یافت میشوند.
وی با اشاره به وضعیت دریای خزر از نظر وجود میکرو پلاستیکها گفت: دریای خزر بزرگترین دریاچه روی کره زمین و از نظر مساحت از دریاچههای بزرگ آمریکا و دریاچه ویکتوریا در آفریقا بزرگتر است؛ با این حال اهمیت این دریاچه تنها به دلیل اندازه آن نیست، بلکه به دلیل محیط بسته و فشار جمعیت در سواحل آن است. از آنجا که این دریاچه محصور است، در مقایسه با محیطهای مشابه، تحمل کمتری دارد و در برابر آلایندههای محیطی و "بشرزاد" آسیب پذیرتر است.
مهدینیا، آلایندههای نفتی و صنعتی، حفاری گسترده نفت و گاز در فلات قاره، عبور تانکرها و کشتیها و تخلیه مواد سمی و زبالهها را از جمله عواملی دانست که باعث شده است دریای خزر با یک فاجعه زیست محیطی جدی روبرو شود.
این محقق پژوهشگاه اقیانوس شناسی تاکید کرد: جنوب دریای خزر تحت تأثیر فعالیتهای شدید گردشگری، مراکز پرجمعیت شهری و روستایی، فعالیتهای ماهیگیری و ورود پسابهای آلوده از حوضههای داخلی قرار دارد که این مسائل آن را کاندیدای یکی از محیطهای آلوده دریایی در جهان میکند، به گونهای که طبق شواهد و گزارشهای مستند، ضایعات جامد و پلاستیکها، آلایندههای اصلی ورودی به دریای خزر هستند.
به گفته این محقق، مشاهدات میدانی و گزارشها نشان داده است که زبالههای پلاستیکی را میتوان به راحتی در سواحل دریای خزر مشاهده کرد.
ماهیگیری ساحلی و گردشگری دو منبع مهم آلایندگی میکرو پلاستیک
مهدی نیا اضافه کرد: در تحقیقی که توسط پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی در سال ۱۳۹۸ بر روی ۶ ایستگاه ساحلی شنی و ۱۸ ایستگاه ساحلی دریایی در سه استان ساحلی خزر جنوبی صورت گرفت، مشخص شد که میانگین فراوانی میکروپلاستیکها در ایستگاههای "ساحلی-شنی" و "ساحلی-دریایی" به ترتیب ۱۹۶ و ۱۰۳ قطعه بر کیلوگرم رسوب بوده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه اقیانوس شناسی و علوم جوی، با بیان اینکه بر اساس این مطالعات میکروپلاستیکِ الیاف مانند، رایجترین شکل میکروپلاستیکها در دریای خزر است، گفت: "پلی استایرن" و "پلی اتیلن ترفتالات" به ترتیب عمدهترین پلیمرهای موجود در رسوبات ساحل و رسوبات ساحلی-دریایی بودند. "پلی استایرن" به طور گسترده در صنایع بسته بندی و لوازم آرایشی استفاده میشود که از طریق هوازدگی، زباله و فرسایش به راحتی وارد محیط میشود.
وی فعالیتهای ماهیگیری و فاضلاب مناطق مسکونی را یکی دیگر از منابع احتمالی ورود "پلیاستایرن" در این منطقه دانست و با بیان اینکه "پلیاتیلن ترفتالات" نیز پلیمر رایج در بطریهای پلاستیکی است، یادآور شد: در اکثر مناطق مورد مطالعه، شیب منفی فراوانی میکروپلاستیکها از ساحل به دریا مشاهده شد که نشان میدهد ماهیگیری ساحلی، گردشگری و رودخانهها میتوانند منابع اصلی حضور میکروپلاستیکها در این منطقه باشند.
مهدی نیا خاطر نشان کرد: میانگین فراوانی میکروپلاستیکهای ساحلی و فراساحلی در خزر جنوبی (۱۰۳ قطعه در کیلوگرم رسوب خشک) بیشتر از مواردی بود که در رسوبات خلیج بزرگ استرالیا یافت شد. رسوبات شرق دریای چین و دریای زرد و رسوبات فلات قارهای شمال شرقی اقیانوس اطلس فراوانی میکروپلاستیک نسبتاً بالاتری نسبت به سیلابهای ساحلی دریای خزر نشان داد، علاوه بر آن میانگین غلظت میکروپلاستیکهای ساحلی دریایی در این مطالعه تقریباً برابر با میانگین گزارش شده برای رسوبات دریای سیاه است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه اقیانوس شناسی اضافه کرد: در تحقیق مشابهی که در نمونههای آب سطحی در خزر جنوبی صورت گرفت، میانگین غلظت میکروپلاستیکها ۰.۲۴۶ قطعه در مترمکعب بوده است. اندازه و رنگ غالب میکروپلاستیکها در آبهای ساحلی و فراساحلی به ترتیب ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ میکرون و سفید شفاف بوده است. همچنین فیلمها و الیاف حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد تعداد کل میکروپلاستیکها در نمونههای آب را تشکیل میدادند.
وی اضافه کرد: "پلیاتیلن"، "پلیپروپیلن" و "پلیاتیلن ترفتالات" سه نوع پلیمر اصلی میکروپلاستیکها در نمونههای آب سطحی ساحلی بودند و میانگین فراوانی میکروپلاستیکها در آبهای جنوب دریای خزر (۰.۲۴۶ قطعه در مترمکعب) بیشتر از آبهای دریای بالتیک بوده است.
مهدینیا تصفیهخانههای فاضلاب شهری را یکی از منابع مهم انتشار میکروپلاستیکها به محیط زیست از طریق پساب و لجن دانست و ادامه داد: در حالیکه تصفیهخانههای فاضلاب، ماکروپلاستیکها و برخی خردههای پلاستیک کوچک را در حوضهای هوادهی یا لجن فاضلاب به دام میاندازند، بخش بزرگی از میکروپلاستیکها، بهدلیل اندازه کوچکشان، از این واحدها عبور میکنند و وارد محیط زیست میشوند.
تصفیه مناسب پساب و رهاسازی لجن در محیط زیست
وی همچنین اضافه کرد: نتایج تحقیقات بر روی تصفیه خانه فاضلابی در ایران نشان میدهند که روزانه ۲۲۰۰۰ مترمکعب پساب و ۱۴ تن لجن آبگیری شده از این تصفیه خانه به محیط تخلیه میشوند که بهطور میانگین بهترتیب حاوی ۹.۳۲ و ۲۷۶.۳۵ میلیون قطعه میکروپلاستیک در روز است و در این مطالعات میکروپلاستیکها از نظر ویژگیهای ریختشناسی به دو دسته میکروفیبرها و میکروذرات طبقه بندی شدند و مشخص شد که قسمت اعظم این میکرو پلاستیکها را فیبرها به خود اختصاص دادهاند (بیش از ۷۷ درصد در پساب و بیش از ۸۷ درصد در لجن) و نوع عمده میکروالیاف و میکروذرات در خروجیهای این تصفیه خانه بهترتیب "پلیاستر" و "پلیاتیلن" بودند.
این محقق یادآور شد: بیشتر از ۶۳ درصد میکروپلاستیکهای خروجی اندازه ۳۷-۳۰۰ میکرومتر دارند که با توجه به نسبت سطح به حجم بالای آنها، میتوانند در جذب و انتقال آلایندهها به ویژه ترکیبات آلی پایدار و فلزات سنگین نقش مهمی داشته باشند. براساس تحقیقات صورت گرفته بر خروجیهای تصفیه خانه فاضلاب میتوان گفت اگر چه میزان میکروپلاستیک موجود در پساب کمتر از لجن بوده است که نشاندهنده نقش مثبت تصفیهخانه فاضلاب در کاهش بار میکروپلاستیکی فاضلاب ورودی به آن است، اما استفاده یا دفن لجن میتواند موجب ورود آنها از محیط خاک به آب بر اثر وزش باد یا روانابهای ناشی از بارندگی شود.
وی تاکید کرد: بنابراین در مدیریت و کنترل میزان انتشار میکروپلاستیکها در تصفیهخانههای فاضلاب بایستی به سهم هر دو جریان خروجی، پساب و لجن و مسیر انتقال آلودگی میکروپلاستیک از آنها به محیط زیست آبی توجه داشت.
ورود میکروپلاستیک به منوی غذایی ماهیان خزر
مهدی نیا ادامه داد: مطالعه میکروپلاستیکها بر روی ماهیان تجاری خزر نیز نشان داده است که میکروپلاستیکها در دستگاه گوارش بیش از ۶۶ درصد از ماهیان سفید (Rutilus frisii kutum) مورد مطالعه، مشاهده شده و به طور میانگین هر ماهی تعداد ۱.۴۷ قطعه میکروپلاستیک بلعیده است که بیشترین میزان این میکروپلاستیکها را الیاف (۳۸.۷۵ درصد) و بعد از آن "فرگمنتها (۳۱.۴۲ درصد)، فیلمها (۳۰ درصد) و دانهها (۱۱.۴۲ درصد) به خود اختصاص دادهاند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه اقیانوس شناسی گفت: این دادهها نشان داد که آلودگی میکروپلاستیک در ماهی سفید دریای خزر به میزان قابل توجهی وجود دارد و مصرف این ماهی ممکن است میکروپلاستیک را به انسان انتقال دهد.
وی ادامه داد: همچنین نتایج مطالعه فراوانی، اندازه، رنگ و ترکیب پلیمری میکروپلاستیکها در دستگاه گوارش "کفال" خاکستری طلایی (Liza aurata) در سواحل استان گیلان نشان داد که ۴۹ درصد نمونهها آلوده به میکروپلاستیک بودند و تعداد ۷۰ قطعه میکروپلاستیک از دستگاه گوارش ۱۰۰ ماهی صید شده (به طور متوسط ۰.۷ میکروپلاستیک در هر ماهی) شناسایی شد و بین طول و وزن ماهی با تعداد میکروپلاستیک در دستگاه گوارش رابطه معنی داری وجود داشت، به گونهای که بیشترین تعداد میکروپلاستیکهای موجود در بدن ماهیان در فصل بهار مشاهده شده است.
مهدی نیا تاکید کرد: با توجه به اهمیت ماهیان کفال در سبد غذایی حوضه خزر جنوبی و با توجه به اینکه این ماهیان نسبت به رژیمهای غذایی خود در برابر عفونت بسیار آسیب پذیر بودند، باید به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه اقیانوس شناسی گفت: با توجه به اهمیت خلیج گرگان به عنوان یکی از مناطق مهم اکولوژیکی دریای خزر، مطالعهای برای ارزیابی آلودگی میکروپلاستیکها در ماهیها و گونههای کفزی در این خلیج انجام شد. موجودات کفزی بررسی شده در این مطالعه شامل میگو (Litopenaeus vannamei) و صدف (Cerastoderma lamarcki و Mytilaster lineatus) و سه گروه اصلی از ماهیان (Liza saliens، Neogobius melanostomus و Rutilus caspicus) بوده است. دامنه فراوانی میکروپلاستیک (MP) در میان موجودات مورد مطالعه، بیشترین میزان میکروپلاستیک در بافت نرم ماهی گاوماهی گرد خزری (۳۹ قطعه برگرم) و صدف راهراه معمولی یا سراستودرما (۱۹.۸ قطعه بر گرم) بر حسب وزن خشک مشاهده شد.
وی خاطر نشان کرد: با توجه به مطالعات صورت گرفته میتوان بیان داشت که مقادیر قابل توجهی از میکروپلاستیکها به ویژه فرم فیبری وارد بدن ماهیان میشود و میتواند میزان قابل توجهی از آلودگیها به وسیله آنها وارد بدن ماهیان شده و زمینه آسیبهای جدی برای آنها ایجاد کند. با توجه به اهمیت ماهیان در سبد غذایی حوضه خزر جنوبی میتوان بیان کرد که این نوع آلودگی وارد زنجیره غذایی جنوب خزر میشود و باید به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد.