به گزارش مجله خبری نگار،برداشتها از آنچه یک زوج را از نظر جنسی سازگار میکند، میتواند بر نحوه ارزیابی فرد از آینده یک رابطه هنگام مواجهه با چالشهای صمیمانه تأثیر بگذارد. این نتیجهای است که تیمی از محققان دانشگاه کنتیکت به آن رسیدهاند. این مطالعه در مجله روابط اجتماعی و شخصی (JSPR) منتشر شده است.
نویسندگان خاطرنشان کردند که هر رابطه عاشقانهای مبتنی بر باورهای ضمنی در مورد چگونگی عملکرد «زوج ایدهآل» است. برخی افراد به باورهایی در مورد سرنوشت پایبند هستند: برای آنها، سازگاری جنسی یک امر ذاتی و نشانهی یک جفت سرنوشتساز است. برخی دیگر این باور را دارند که هماهنگی از طریق تلاش، گفتوگو و حمایت متقابل حاصل میشود.
این نگرشها به ویژه در مورد اختلال عملکرد جنسی - یک مشکل رایج، اما از نظر احساسی چالش برانگیز که میتواند در اوایل یک رابطه ایجاد شود - قابل توجه هستند. محققان اظهار داشتهاند که نگرشهای اصلی تعیین میکنند که آیا فرد چنین موقعیتی را به عنوان یک تهدید یا فرصتی برای تقویت پیوند میبیند.
این مطالعه شامل ۴۶۱ نفر بود که تا شش ماه در روابط بودند. از شرکتکنندگان خواسته شد موقعیتی را تصور کنند که در آن شریک زندگیشان به اختلال عملکرد جنسی اعتراف میکند: اختلال نعوظ برای مردان و درد در هنگام مقاربت برای زنان. پس از آن، شرکتکنندگان پرسشنامههایی را تکمیل کردند که باورهایشان در مورد سازگاری جنسی، تمایل به حمایت از شریک زندگیشان و اعتماد به نفسشان مبنی بر اینکه رابطه میتواند تقویت شود را ارزیابی میکرد.
این تحلیل نشان داد کسانی که معتقد بودند رضایت جنسی مستلزم تلاش است، تمایل بیشتری برای توجه به نیازهای شریک زندگی خود بدون انتظار بازگشت فوری نشان دادند. این انگیزه ذاتی، به نوبه خود، با این باور مرتبط بود که رابطه نه تنها میتواند بر مشکلات غلبه کند، بلکه قویتر نیز میشود.
کسانی که به سرنوشت اعتقاد داشتند، تصویر متفاوتی را میدیدند. کسانی که به «سرنوشت جنسی» اعتقاد داشتند، تمایل زیادی برای حمایت از شریک زندگی خود نشان ندادند، اما به طور قابل توجهی کمتر احتمال داشت که باور داشته باشند رابطه دوام خواهد آورد. به عبارت دیگر، این باور که «اگر رابطه جنسی فوراً به نتیجه نرسد، به این دلیل است که شریک زندگی مناسب نیست» مستقیماً حس امیدواری آنها را کاهش داد.
در آینده، دانشمندان قصد دارند پویایی زوجهای واقعی را که با اختلال عملکرد جنسی مواجه هستند، مطالعه کنند و نمونه را گسترش دهند تا مشخص شود که این تأثیر چقدر جهانی است.