به گزارش مجله خبری نگار،سریال کرهای رود تیره (The Murky Stream) برگرفته از رمان کلاسیک 탁류 (تاکریو) نوشتهی چائه مان-سیک است و کارگردانی آن را چو چانگ-مین برعهده گرفته است. بازیگران سرشناسی در این اثر حضور دارند؛ رو وون نقش جانگ سی-یول (شمشیرباز) را ایفا میکند و شین یه-اون در نقش چوی اون، دختر باهوش یک تاجر، برای کسب ارزش و احترام در میان مردان میجنگد. پارک سو-هام در نقش جونگ چون، افسر صادق، نقش قابل توجهی دارد و پارک جی-هوان نقش مو دئوک، فردی پرخاشگر، را بازی میکند. علاوه بر این، جون بی-سو و چوی گو-هوا نیز در جمع بازیگران حضور دارند. این سریال که در دیزنی پلاس منتشر شده، در مجموع شامل ۹ قسمت است و سه قسمت اول آن را میتوانید مشاهده نمایید.
داستان سریال در پایان دورهی چوسان رخ میدهد. محل اصلی روایت در بندر ماپو است، نقطهای پررفتوآمد برای تجارت که از رودخانه گئونگگانگ (Gyeonggang) تغذیه میشود. علاوه بر رونق تجارت، فساد، استثمار و ناآرامیهای اجتماعی به صورت کاملاً محسوس دیده میشود. راهزنان، مسئولان فاسد و کارآفرینان در تلاش برای بقا، زندگی کارگران عادی را تحت تأثیر قرار میدهند و بقا افراد اغلب با پرداخت هزینههای اخلاقی سنگینی همراه است. در چنین دنیای پرآشوبی، دوستیها و دشمنیهای تازه شکل میگیرد که نویدبخش تعارضاتی است که سرنوشت افراد و بازار را دستخوش تغییر میکند.
در قسمت اول، میبینیم که بندر ماپو به عنوان مرکز پر رفتوآمد تجاری شناخته میشود، اما عملاً در دست راهزنانی بیرحم است که دستمزد و دارایی کارگران را غارت میکنند. یکی از روسای قدیمی به نام مو دئوک وقتی رقیب جوانتری به نام بَنگ اقتدارش را به چالش میکشد، احساس حقارت میکند. در همین زمان، کانگ هِنگ-سو، تاجر نمک، نیز ناخواسته در زنجیره فاسد دلالان و مأموران گرفتار میشود.
از سوی دیگر، چوی اون، دختر خاندان ثروتمند و صاحبنفوذ چوی، درمییابد که به دلیل زن بودن اجازه ندارد تواناییاش را در تجارت ثابت کند و توسط پدرش محدود شده است. در میان این نابسامانیها، کارگران با تازهواردی به نام جانگ سی-یول آشنا میشوند؛ مردی نیرومند و در عین حال مهربان. دغدغه او برای عدالت، او را مستقیم در برابر بَنگ و همچنین لی دول-گه، پلیس فاسد، قرار میدهد. این قسمت با صحنهای تکاندهنده پایان مییابد: جایی که سی-یول برای برابری از جان مایه میگذارد، اما با تراژدی دردناکی روبهرو میشود؛ کارگری سالخورده که به دلیل فقر خودکشی میکند.
در قسمت دوم، سییول بالاخره مرزهای خودش را ترسیم میکند؛ او بَنگ را شکست میدهد و طمع کارگزاران مو دئوک را که دستمزد کارگران را بالا کشیده بودند، آشکار میسازد. اما گرسنگی و استیصال او را به خانه چوی اون میکشاند، جایی که با عصبانیت خواستار جبران خسارت میشود. درگیری شدیدی میان آنها درمیگیرد که غرور و سرسختی هر دو را آشکار میسازد.
در همین حال، خاندان چوی با تهدید تازهای از سوی قاچاقچیان خارجی روبهرو میشود؛ کسانی که قصد دارند از رودخانه برای تجارت غیرقانونی خود بهرهبرداری کنند. اون که همچنان از سوی پدرش دستکم گرفته میشود، به تدریج در مسیر تجارت پختهتر شده و با افرادی، چون هَنگ-سو پیوندهای تازهای میسازد.
مو دئوک به خاطر خیانتش مجازات میشود، اما دوک-گه، دوست قدیمیاش، او را از نابودی کامل نجات میدهد؛ چرا که پرده از روابط پیچیده و فاسد سران ماپو برداشته میشود. در پایان، جونگ، چون به عنوان مأمور تازهانتخابشده در داستان حضور پیدا میکند؛ او به دلیل روحیه پاک و درستکارش، از همان ابتدا مقابل ساختار فاسد و رشوهگیر قرار میگیرد. شگفتی اصلی جایی رخ میدهد که همه متوجه ارتباط عمیق و ناشناخته میان جونگ، چون و سییول میشوند؛ رابطهای فراتر از چیزی که افراد در ماپو تصور میکردند.
قسمت سوم رود تیره با بازگشت به سال ۱۵۸۳، رابطه شخصیتها را باز میکند؛ زمانی که شورش نیتانگه در اوج خودش قرار دارد. نوجوانی به نام سی-یول پس از کشته شدن مادرش توسط مهاجمان ژورچن، با یک تراژدی فردی مواجه میشود؛ اما خانواده، چون او را میپذیرند و این دو با یکدیگر نسبت برادری پیدا میکنند. در جوانی، هر دو علیه بیعدالتیهای محلی ایستادند و در نهایت سی-یول برای تبدیل شدن به یک افسر ناکام میماند، چرا که مقامات فاسد او را از شرکت در آزمون دولتی محروم میکنند.
پس از آنکه سی-یول با فرماندار مشاجره میکند، از جامعه طرد شده و از، چون میخواهد تا انتقام او را بگیرد. سی-یول که همچنان درگیر اتفاقات گذشته است، وقتی مو دوک او را پیدا میکند، هویت واقعی خود را فاش کرده و با تهدید او را مجبور به اطاعت میکند. در همین حال، اون با وجود تحقیرهای مداوم، همچنان بر ادعای خود برای جانشینی در انجمن پدرش اصرار دارد.
با افزایش تنشها، مو دوک به اقدامات شدیدتری دست میزند تا بار دیگر کنترل بندر را در دست بگیرد. او از سی-یول میخواهد تا با اتهامات دروغین، به دوک کمک کند تا اعضای انجمن چوی را رشوهبگیر کرده و کنترل کشتیهایشان را به دست بگیرد. هرچند سی-یول با اکراه موافقت میکند، اما امیدوار است که، چون وارد ماجرا نشود. این تصمیم باعث ناراحتی اون از احتمال خیانت سی-یول میشود. بار دیگر جریان قدرت تغییر میکند: کنترل دوباره به دست مو دوک میافتد، اعضای انجمن چوی تحقیر میشوند و وفاداری سی-یول همچنان در هالهای از ابهام باقی میماند.
سه قسمت اول، شخصیتهای سریال را بهخوبی معرفی کرده و تصویری پیچیده از ماپو ارائه میدهند؛ بازاری که اخلاق در آن با بقا و شرف در تضاد دائمی است. هر یک از شخصیتها، سی-یول، اون، چون و مو دوک، به تدریج گرفتار چالشهای مربوط به تجارت، سیاست و خیانت میشوند؛ فضایی که پایه و اساس تعارضهای بزرگتر در قسمتهای بعدی را شکل میدهد.
لحظهای که جانگ سی-یول به بندر ماپو میرسد، تعادل شکننده قدرت بر هم میخورد؛ درگیریهای او با بنگ و مو دئوک نیز شدت و خشونت خاصی دارد. اینکه او حاضر میشود برای حمایت از ضعیفها (حتی به قیمت مجازات شدن) بایستد، نشاندهنده کشمکش میان وجدان درونی و دنیای خشن اطرافش است. در همین حال، نیاز چوی اون به اثبات اینکه فراتر از یک زن تاجر در فرهنگی مردسالار است، تضاد شدیدی ایجاد میکند؛ استقلال او در مقابل قدرت ظریف سی-یول، تنشی پویا بوجود میآورد که هم حس رقابتی دارد و هم جذاب است.
نکته جالب در قسمتهای ابتدایی این است که ضعفها و آسیبهای فردی با فساد نهادی در هم آمیختهاند. ورود جونگ، چون به عنوان یک مأمور پلیس درستکار، زنجیره فساد و اخاذی را میشکند و در عین حال پیوند عمیقی از رفاقت را نشان میدهد که شخصیت این دو مرد را قابلفهم میکند. دیدار دوباره آنها نه تنها وفاداریشان را به چالش میکشد، بلکه باعث میشود فکر کنید تا چه اندازه هر یک از آنها قادر به پیشروی خواهند بود؛ قبل از اینکه خود در همان فسادی که علیه آن مبارزه میکنند غرق شود. در عین حال، مو دئوک گاهی ترسو و گاهی حیلهگر است؛ شخصیتی منفی و آزاردهنده که هرگز از دید مخاطب دور نمیماند.
داستان گذشته در قسمت سوم بار عاطفی تازهای به روایت میدهد و انتخابهای کنونی سییول را در بستر زخمها و رنجهای گذشتهاش معنا میکند. ناامیدی او از قدرت و مقامات پس از شغلی که به دنبالش بود (افسر شدن)، کوتاهآمدن و تسلیم شدنهای او را باورپذیر میکند، حتی اگر دیدنشان دردناک باشد. وقتی مجبور میشود برخلاف میل و قضاوت خودش از مو دئوک اطاعت کند، سی-یول مجبور به سازش میشود و این وضعیت بیننده را بین حس همدلی و ناامیدی قرار میدهد.
نقطه قوت سریال جایی است که سیاست و انگیزههای شخصی با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. مبارزه چوی اون با تبعیض جنسیتی سازمانیافته، تلاش، چون علیه فساد نهادی و مقابله سی-یول با گذشتهای پر از مشکل، همگی در کنار هم یک داستان پرتنش، اما قابل درک میسازند. این تعارضها که با یکدیگر همپوشانی دارند، به سریال عمق بیشتری میدهد، طوری که سریال فقط درباره دعوا و خشونت نیست، بلکه به خوبی فضای خاکستری میان قدرت، درست و غلط و اجبار را هم به تصویر میکشد.
با این حال، ریتم سریال گاهی کند میشود. صحنههای طولانی مذاکرات تجاری و رشوه گرفتنها ممکن است جریان داستان را کند کنند، اما در عین حال برای غنای جهان داستان موثر هستند. با این وجود، ارتباط و هماهنگی بین شخصیتهای اصلی، بار احساسی و خاطرات گذشته سی-یول و تغییرات غیرمنتظره در سلسلهمراتب ماپو همچنان تنش داستان را حفظ میکنند.
در کل، این سریال از حضور در فضای خاکستری ترسی ندارد. با توجه به بازیگران قدرتمند و پیچیدگیهای موضوعی، داستان شروعی روشن، اما پرنقص دارد. با پیش رفتن داستان، انتظار میرود وفاداریها دستخوش تغییر شوند، فریبها پیامدهای دردناکی داشته باشند و فداکاریهای شخصیتها مسیر زندگیشان را بهطور قابل توجهی تغییر دهد. رود تیره تازه شروع به حرکت کرده و ما مشتاق هستیم بدانیم چه کسی پیروز میشود، چه کسی شکست میخورد و چه کسی جریان موجود را تغییر خواهد داد.
منبع:روزیاتو