کد مطلب: ۹۱۲۶۹۶
|
|
۰۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۸

سروده‌های عرفانی مولانا می‌تواند جای خالی معنویت را در جوامع غربی پر کند

سروده‌های عرفانی مولانا می‌تواند جای خالی معنویت را در جوامع غربی پر کند
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد معتقد است: سروده‌های عرفانی مولانا شایستگی و قابلیت آن را دارد که جای خالی معنویت و اخلاق را در جوامع غربی پر کند

به گزارش مجله خبری نگار،با دکتر مسعود سپه‌وندی در گفت‌و‌گو در خصوص اینکه چرا اشعار و اندیشه‌های مولانا جلال‌الدین بلخی در سپهر فرهنگی مغرب‌زمین امروز، از چنین حضوری رو به تزاید و محبوبیتی بی‌مانند برخوردار شده است، بیان کرد:

به راستی باید گفت که مولانا، آن خورشید فروزان در افق ادبیات عرفانی، تابشی بی‌پایان دارد. راز این ماندگاری و گسترش جهانی را باید در فرازمانی و فرامکانی بودن سروده‌ها و اندیشه‌های او جست‌و‌جو کرد.

وی ادامه داد: ما با شاعری رو‌به‌رو هستیم که نمی‌توان آثارش را در چارچوب زمانیِ دوره‌ای خاص محصور کرد، چرا که اندیشه‌هایش آیینه‌ای شفاف است که شرایط و احوال جهان پرشتاب و پریشان معاصر را با تمامی دغدغه‌هایش بازمی‌تاباند.

این دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد اضافه کرد: او با روحی آزاده، در پی آن است که خودآگاهی را در ژرفای وجود خوانندگانش بپروراند و به نگرش ایشان نسبت به زندگی و هستی، جهتی متعالی ببخشد.

وی در پاسخ به اینکه ویژگی خاص اشعار مولانا که این‌چنین دل و ذهن مخاطب غربی را می‌رباید؛ چیست؟ تصریح کرد: سروده‌های مولانا آمیزه‌ای است کم‌نظیر از حیرت، شگفتی و پرسش‌های فلسفی بنیادین. این پرسش‌ها نه به شکل متون خشک فلسفی، بلکه به زیباترین و دلفریب‌ترین شیوه، انسان را از قید وابستگی‌های دنیوی می‌رهاند و بر تردید‌های وجودیِ او معنایی ژرف می‌نهد. افزون بر این، سادگی بیان و بی‌پیرایه بودن کلام او، که همگان را شیفته حکایت‌های موزون و اثرگذارش می‌سازد، از دیگر دلایل این اقبال است. او در نهایت ایجاز و با بیانی ساده و بی‌پیرایه، فلسفه زندگی و هستی را بازمی‌تاباند، بی‌آنکه نیاز ببیند پیامش را در پشت ایهام و کنایه پنهان کند.

این استاد دانشگاه در خصوص اینکه آیا می‌توان گفت مولانا تنها یک شاعر است، یا جایگاه فراتری دارد؟ افزود: به قطع و یقین، مولانا را نمی‌توان تنها در کسوت شاعری محدود کرد. او افزون بر تسلط کم‌نظیر بر علوم اسلامی، در بیان عقایدی که هم‌نوایی چشمگیری با مفاهیم هستی‌شناختی فلسفه غرب دارد، یگانه است. از این رو، او را باید حکیمی فرزانه و فیلسوفی دانست که نماد آزاداندیشی دینی به شمار می‌آید. در سروده‌هایش پیوسته می‌کوشد تا خود و دیگران را از بند قوانین خشک و متحجرانه برهاند. از سوی دیگر، او مروج ارزش‌های فراموش‌شده‌ای، چون دوستی، مهر، عشق، وفاداری و حقیقت است. به جرأت می‌توان ادعا کرد که آثارش، به‌ویژه مثنوی و غزلیات شمس، با برجسته‌ترین آثار ادبی جهان هم‌آوردی می‌کند و گاه بر آنان پیشی می‌گیرد.

وی در پاسخ به اینکه دلیل این هم ذات‌پنداری گسترده‌ی خواننده غربی با مولانا، به ویژه در عصر حاضر، چیست، اظهار کرد: مولانا در قالب مفاهیمی، چون وجد، سرور، شک، حیرت، دوستی، صلح و گریز از علایق دنیوی، به نحوی اثرگذار، پریشانی‌ها، رنج‌ها، اضطراب‌ها و ناامیدی‌های نسل امروز را بازمی‌تاباند.

سپه‌وندی گفت: سخنانش ترانه‌هایی تکان‌دهنده است که انسان گم گشته معاصر را از حیرت و سرگردانی می‌رهاند. گویی این شاعر نامدار، از پیش با زندگی و فلسفه امروز مردمان جهان آشنا بوده است. او خواننده را به سفری احساسی و عرفانی دعوت می‌کند؛ سفری برای ابراز عشق، صلح و دوستی. در جهانی که از خشونت و بی‌معنایی رنج می‌برد، ندای صلح و محبت مولانا برای غربیان چونان دارویی شفابخش است.

این دانشیار زبان و ادبیات فارسی در خصوص نقش مولانا در پر کردن خلأ معنوی تمدن غرب اضافه کرد: نگرش فلسفی-عرفانی و اشعار سرشار از حیرت، شور و جذبه‌اش، چونان دریچه‌ای از امید، افقی تازه را فراروی غربیان تشنه حقیقت گشوده است. امروزه او در جهان به عنوان بنیان‌گذار فلسفه هستی و زندگی شناخته می‌شود. تأثیرات معنوی اشعارش، بسیاری از خوانندگان اروپایی و آمریکایی را مجذوب خود ساخته است. او آموزگاری است که با درایت و هوشمندی، درس‌ها و تجربه‌هایش را بی‌منت به دیگران می‌بخشد.

وی تاکید کرد: مولانا تنها یک شاعر، حکیم و فیلسوف نیست؛ او گنجی بی‌پایان و اسطوره‌ای از آزاداندیشی در ادبیات جهان است. محبوبیت او در غرب به چنان مرتبه‌ای رسیده که برای شناخت خویش، رهایی از بحران سرگردانی و دستیابی به صلح و آرامش روحی، بسیاری تنها به سروده‌های او پناه می‌برند. اندیشه انسان‌دوستانه و پیام جهان‌شمولش، رمز ماندگاری جاودان او در سراسر گیتی است.

برچسب ها: ادبیات زمان بندی
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر