کد مطلب: ۸۶۲۴۴۸
|
|
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۰۳:۵۲

روایت تلخ به شهادت رسیدن شهید عسگری از زبان دخترش

روایت تلخ به شهادت رسیدن شهید عسگری از زبان دخترش
دختر شهید منصور عسگری دانشمند هسته‌ای در گفتگویی روایتی از نحوه هدف قرار گرفتن پدرش و همچنین فعالیت‌های هسته‌ای پدرش مطرح کرده است.

به گزارش مجله خبری نگار،او درباره پدرش که در شهرک شهید چمران ساکن بود، می‌گوید: بابا عادت داشت در پذیرایی بخوابد، البته نه مثل همهٔ بابا‌ها در رختخواب خودش! از وقتی دکتر فخری‌زاده شهید شد، فشار کارش چندبرابر شده بود. تا دیروقت می‌نشست پای‌کار، لابه‌لای انبوه کاغذ‌هایی که فقط خودش از آنها سر درمی‌آورد. همان‌جا، بی‌صدا خوابش می‌برد. وسط دفترها، یادداشت‌ها، و عشق به وطن... شاید اسرائیل و جاسوس‌هایی که تمام مدت زندگی‌شان را سال‌ها زیر نظر داشتند این را می‌دانستند که دقیقاً موشک را به پذیرایی واحد آنها زده بودند، هرچند که نقطه‌زنی‌شان آن‌قدر کثیف و چرک بود که ۶۰ نفر از ساکنان آن ساختمان ۱۴ طبقه به شهادت رسیدند».

در ادامه‌ای گزارش درباره نقش شهید عسگری در برنامه هسته‌ای ایران نیز گفته شده است: «هر بار فاطمه یا مرضیه (دختران شهید) از او چیزی می‌پرسیدند می‌خندید و می‌گفت: هرچی کمتر بدونید برای خودتون بهتره! نه فقط به‌خاطر مسائل امنیتی، بیشتر از هر چیز، تواضعش نمی‌گذاشت از خودش بگوید؛ حتی برای خانواده‌اش. منصور عسگری مرد گمنامی بود که اسرائیل بیشتر از هر کسی او را می‌شناخت.»

درخترش فاطمه در ادامه می‌گوید: «بابا منصور، یکی از بنیان‌گذاران صنعت هسته‌ای ایران بود. با شهید شهریاری و شهید فریدون عباسی، انجمن هسته‌ای ایران را پایه‌گذاری کرد و بعد‌ها با شهید فخری‌زاده، موسسه‌ی «انستیتو فیزیک کاربردی» را راه انداخت؛ همان موسسه‌ای که بعد‌ها تبدیل شد به سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی، سپند. در سال‌هایی که هیچ‌کس خبر نداشت، او نماینده‌ی وزیر دفاع در شورای عالی امنیت ملی بود، و بعد از شهادتش، فاطمه تازه فهمید که بابا، مشاور رهبر انقلاب در مذاکرات برجام هم بوده است.»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر