به گزارش مجله خبری نگار، ۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۳ قرار بود مهدیه اسفندیاری، برای همیشه فرانسه را به مقصد تهران ترک کند، اما اوایل اسفند ماه نیروهای پلیس فرانسه وارد خانهاش میشوند، بازداشتش میکنند و بالاخره بعد از ۳ روز خانواده متوجه میشوند که مهدیه در بازداشت پلیس فرانسه است. فرانسویها به اتهام حمایت از تروریسم او را بازداشت کردند. حالا نزدیک به ۱۰۰ روزی میشود که مهدیه اسفندیاری در بازداشت انفرادی است و شرایط خوبی ندارد. فرانسویها این اتهام را تنها به این خاطر وارد کردند که او در یک کانال تلگرامی، محتواهایی علیه جنایات رژیم صهیونیستی منتشر کرده است. با این حال دولت فرانسه نهتنها برمبنای حقوق بشر شرایط مناسبی برای بازداشت مهدیه فراهم نکرده، بلکه تاکنون هیچ دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات او و ارائه ادله مشخص برای محکومیت او برگزار نشده است. در سمت دیگر نیز سؤالاتی در این مورد بیپاسخ مانده که دستگاه وزارت خارجه تاکنون چه اقداماتی برای آزادی مهدیه اسفندیاری انجام داده و چرا بازداشت او اینقدر طولانی شده است؟ برای بررسی این موضوع ابتدا با الهام عابدینی، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردیم و سپس سراغ خانواده مهدیه رفتیم و با محدثه اسفندیاری خواهر مهدیه در مورد جزئیات بازداشت و پیگیری آزادی او گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
الهام عابدینی در توضیح علت بازداشت مهدیه اسفندیاری، گفت: «بعد از عملیات طوفان الاقصی و آغاز دور جدیدی از نسلکشی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها، مهدیه در کانال تلگرامیاش مطلب مینوشته و مطالبی که مینوشته، آنطور که فرانسه اعلام کرده، تشویق به تروریسم محسوب میشود، به این خاطر که از خود عملیات طوفان الاقصی، تلویحاً اعلام حمایت کرده بوده و آن را حق فلسطینیها میدانسته است. اینطور میشود که مهدیه، با اینکه هشت سال بوده که در فرانسه زندگی میکرده و اینگونه هم نبوده که هیچوقت در حمایت از فلسطین کاری نکرده باشد، ولی همین بهوضوح نشان میدهد که چقدر بعد از طوفان الاقصی، سیاستهای سرکوب علیه حامیان فلسطین سختگیرانهتر شده و اصلاً ما بعد از طوفان الاقصی شاهد بودیم در کشورهای دیگر هم مثل فرانسه، آلمان، آمریکا، چندین گروه فعال در حوزه فلسطین ممنوعالفعالیت شدند.»
واقعیت آن است که تازه پس از آنکه یک رسانه فرانسوی خبر بازداشت مهدیه را منتشر کرد، این موضوع در رسانههای ایران هم مطرح شد. عابدینی در این مورد گفت: «درباره اتفاقی که برای مهدیه افتاده این است که بهخاطر شخصیتی که مهدیه اسفندیاری داشته، اصلاً آدم شناختهشدهای در سطح رسانه نبوده. یعنی با وجود اینکه الان داریم میبینیم چقدر همان موقع هم داشته کار میکرده، ولی آن زمان اینطور نبوده که حتی آدمهای رسانهای هم مهدیه اسفندیاری را بهعنوان یک فعال و کنشگر حوزه فلسطین بشناسند یا اینکه مثلاً در فضای مجازی فارسی فعالیت جدی داشته باشد. خب، از آنجایی که شرایط اینطور بوده، میشود گفت اولین باری که بحث مهدیه اسفندیاری در سطح رسانهای ایران بالا آمد و عموم مردم در ایران متوجه شدند، زمانی بود که خود رسانههای فرانسوی به قضیه پرداختند و شخص دیگری به اسم آقای شاهین هزامی که او هم دورگه ایرانی-فرانسوی است و بازداشت شده بود و کنشگری رسانهای بیشتری دارد، درباره مهدیه اسفندیاری نوشت و همین باعث شد تازه کمی ماجرا رسانهای شود و مردم بفهمند چه اتفاقی افتاده است. این ویژگیهای شخصی خود مهدیه و حتی خانواده او که در ابتدا نمیخواستند کنشهای رسانهای داشته باشند، باعث شد روند کنشگریهای رسانهای دیر شروع شود. شاید همین موضوع هم بیتأثیر نبوده در اینکه الان روند بازداشت او اینقدر طولانی شده و اطلاعرسانی درستی هم درباره وضعیتش نمیشود. از دوستان رسانهای خواهش میکنم که مثلاً در جلسات از سخنگو درباره پرونده مهدیه سؤال کنند یا مطلبی راجع به این موضوع بنویسند. بعضیها اصلاً مطلع نیستند و میپرسند ماجرا چیست و من باید برایشان تعریف کنم. میخواهم بگویم این موضوع نهتنها هنوز وارد کف جامعه نشده، بلکه حتی در سطح رسانهای هم درست مطرح نشده است.»
عابدینی به این موضوع هم اشاره کرد که برمبنای صحبت با خانواده، وزارت خارجه میتوانست همکاریهای بیشتری برای آزادی مهدیه داشته باشد و گفت: «طبق صحبتهایی که با خانواده و نزدیکان مهدیه داشتم، آنها معتقدند در این میانه، وزارت امور خارجه با اینکه همکاریهایی داشته، ولی میتوانسته کنشگریهای بیشتری انجام دهد. بهعنوان مثال، چیزی که به من گفتند این بود که در مقطعی فرانسه به وزارت امور خارجه گفته بوده اگر خانواده مهدیه یک آدرس معرفی کنند، مهدیه میتواند مشروط آزاد شود؛ به شرطی که هر روز خودش را معرفی کند، ولی حداقل از زندان بیرون خواهد بود. اما این اتفاق محقق نشد و هنوز هم محقق نشده است. درنهایت، چیزی که الان شاهد آن هستیم این است که مهدیه هنوز در انفرادی است و آنهم در زندانی که عمدتاً مخصوص زندانیان سیاسی نیست، بلکه برای متجاوزان، قاتلان و مجرمان خطرناک است. این زندان شرایط سختی دارد و اینکه فرانسه قوانین سختگیرانهای علیه مسلمانان و بهاصطلاح، نمادهای دینی دارد و با ادعاهایی که درباره سکولاریسم مطرح میکند، نتیجهاش این شده که دسترسی مهدیه حتی به مسائلی مثل حجاب، غذای حلال و دیگر ارزشهایی که برایش مهم و جزء حقوق اولیهاش هستند، با مشکل مواجه شده است. برای مهدیه هنوز هیچ دادگاهی تشکیل نشده و تنها اتهامی که از ابتدا مطرح کردهاند این است که فعالیتهایش در همان کانال تلگرامی و در فضای مجازی، به عنوان «تشویق به تروریسم» محسوب میشود ولی دادگاه هنوز برایش تشکیل نشده است. چیزی که گفتهاند این است که تا دو هفته آینده دادگاه تشکیل میشود و تازه در آن زمان تصمیم میگیرند که قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد.»
عابدینی به این موضوع هم اشاره کرد که اتفاقی که برای مهدیه افتاد تنها یک نمونه از سرکوبهای حامیان فلسطین است و گفت: «نکته آخر که به نظرم مهم است به آن توجه کنیم، اتفاقی است که بهصورت کلی در حال رخ دادن است و آن هم بحث سرکوب عمومی حامیان فلسطین است که در کشورهای مختلف غربی اتفاق میافتد. مهدیه تنها یک نمونه است از یک الگوی تکراری و تکرارشونده که همیشه وجود داشته، اما اکنون بسیار شدیدتر و گستردهتر خود را نشان میدهد. موضوع دیگر، بحث حمایت و حفاظت از اتباع ایرانی در کشورهای دیگر است. واقعاً در مواردی، حتی نه لزوماً مشابه، بلکه بسیار کماهمیتتر از این مورد، شاهد بودهایم که اگر یک تبعه خارجی در ایران بازداشت شده باشد، آن مسئله به یک موضوع ملی جدی برای کشور مبدأ تبدیل شده است. حتی در برخی موارد دیدیم که فرانسه برای تبعه خود به دادگاه بینالمللی شکایت کرده است. یا در موارد دیگر، بازداشتهایی صورت گرفته که اصلاً قابل قیاس با شرایط مهدیه نیست؛ زیرا موضوع صرفاً فعالیتی در فضای مجازی درباره فلسطین بوده، آن هم به زبان فرانسوی و اساساً ارتباطی با امنیت ملی خود فرانسه نداشته است. اما میبینیم در آن موارد، رسانههای آن کشورها چقدر به موضوع میپردازند، چقدر کنشگری انجام میدهند، حتی گاهی جلوی سفارتها تجمع میکنند یا کمپین راه میاندازند. ولی واقعاً ما در اینجا شاهد چنین واکنشی نیستیم. این مسئله هزینهزا است؛ یعنی بهصراحت دارید میگویید اهمیتی ندارد اگر تبعه من در کشوری دچار مشکل شود، و با این کار عملاً هزینهای که کشورهای دیگر برای دفاع از اتباع خود صرف میکنند را پایین میآورید.»
محدثه اسفندیاری، خواهر مهدیه اسفندیاری به این موضوع اشاره کرد که خواهرش به خاطر بیماری قلبی و بازداشت در انفرادی، شرایط مناسبی ندارد، اما تاکنون دولت فرانسه، همکاری لازم را نکرده، در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ابتدا توضیحی در مورد ماجرای بازداشت خواهرتان، خانم مهدیه اسفندیاری بفرمایید.
خواهر من اصلاً قرار بود برگردند؛ ۲۰ اسفند قرار برگشت به ایران را داشتند که برای همیشه فرانسه را ترک کند و به کشور خودمان بازگردد. اما ۱۰ اسفند حدود ساعت ۶ صبح، مأموران امنیتی که حدود ۱۵ نفر بودند، به منزل او آمدند و ایشان را دستگیر کردند و به زندان فرن که در ۲۴ کیلومتری جنوب پاریس واقع شده، منتقل نمودند. متأسفانه شرایطشان در زندان اصلاً خوب نیست. همچنان در سلول انفرادی بهسر میبرند. از سویی ۵۷ روز کاملاً روسری را از ایشان گرفته بودند، در حالی که خواهر من فردی بسیار محجبه، مؤمن و معتقد است. اصلاً زمانی که کشور فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد، اولین موضوعی که دربارهاش تحقیق کرد، این بود که آیا با حجاب مشکلی دارند یا نه. اما متأسفانه روسری را از ایشان گرفته بودند و ایشان طی ۵۷ روز با ملافه نماز میخواند. هنوز هم که هنوز است، او در سلول انفرادی است.
الان پرونده ایشان در چه وضعیتی است؟
آخرین وضعیت تا آنجایی که ما در جریان هستیم، این است که وکیل فقط یکبار برای ملاقات ایشان رفته است. از طرف سفارت ما در پاریس نیز فقط سهبار درخواست کنسولی داده شده و سهبار ایشان را ملاقات کردهاند. روز یکشنبه به ما گفتند که بار دیگر درخواست کنسولی خواهند داد و قرار است دوباره به دیدارشان بروند.
آیا وکیل تسخیری است؟
وزارت خارجه و سفارت ما در پاریس این وکیل را تأیید کردند و با وکیل قرارداد بستند. اکنون ما در شرایطی هستیم که میخواهیم آزادی مشروط را برای خواهرم بگیریم. وکیل درخواست آزادی مشروط داده و ما هم منتظر نتیجه هستیم.
در مورد صحبت ما با مهدیه هم بعد از ۷۳ روز که اولین تماس تلفنیمان برقرار شد صدای مهدیه را شنیدیم. اولین درخواست کنسولی ما بعد از ۵۵ روز پذیرفته شد. یعنی ۵۵ روز بیخبر بودیم که آیا اصلاً زنده است؟ مرده است؟ در چه شرایطی قرار دارد؟ اصلاً هست یا نیست؟ تازه در روز پنجاهوپنجم، اولین بار بود که از طرف سفارتمان رفتند و مهدیه را دیدند.
در تماسهای صوتی، این موضوعات را مطرح میکردیم. مهدیه فقط میتواند به شماره خواهرم زنگ بزند. یکبار هم به زهرا گفته بود که فلان روز زنگ میزنم. تمام این محدودیتها هم به خاطر شرایط مالی بوده است. چون تمام حسابهایشان مسدود شده، تمام وسایلشان ضبط شده؛ از وسایل الکترونیکی گرفته تا حتی پاسپورتشان.
اتهامی که به ایشان زدند چه بوده و به چه دلیلی بازداشت شدند؟
از طرف مقامات فرانسوی اتهام ترویج و ترغیب تروریسم به مهدیه زدند. تروریسم هم که از نظر آنها یعنی حماس و فلسطین؛ و کلاً کسانی را که از فلسطین و غزه حمایت میکنند، تروریست میدانند. ابتدا که سکوت کرده بودند و بعد از یک ماه اعلام کردند.
ابتدا ما از مهدیه کلاً خبری نداشتیم. سه روز آنلاین نبود و جواب پیامها را نمیداد. خواهر من رفت وزارت خارجه و اعلام مفقودی کرد. دقیقاً یعنی دوشنبه ۱۳ اسفند. ۱۰ اسفند اتفاق افتاده بود. از طریق چندتا از دوستانشان هم که شماره داشتیم، خواهرم پیگیری کرده بود و آتشنشانی از پنجره وارد منزل شده بودند و خونه بههمریخته بود. از آنجا ما شک کردیم که، چون ایشان فعالیتهایی داشتند، شاید به مشکل خوردند.
فعالیت هم به این صورت بود که یک کانال تلگرامی داشتند به اسم «محور مقاومت». در آن کانال، ایشان اخبار مربوط به فلسطین و غزه و جنایات رژیم صهیونیستی را به زبان فرانسوی ترجمه میکردند و قرار میدادند. یعنی فعالیتشان، فقط فعالیت مجازی بود.
تا الان دادگاهی تشکیل شده است؟
اصلاً هنوز هیچ دادگاهی تشکیل نشده است. الان فعلاً وکیل دنبال آزادی مشروط است و حدود یک ماه و اندی هست و حالا وزارت امور خارجه میگوید ما یک آدرس معرفی کردیم تا مهدیه به شرط آزاد شود؛ مثلاً خودش را هر روز یا هفتهای یکبار به اداره پلیس معرفی کند تا روز دادگاه.
شاهین هزامی بعد از مهدیه ما بازداشت شد. ۴۸ ساعت بازداشت بود، بعد ۴۸ ساعت آزادی مشروط به او دادند. ایشان ایرانیتبار هستند، خودش متولد فرانسه است، پدرش ایرانی است و مادرش الجزایری. خیلی سریع توانستند این آزادی مشروط را برایش بگیرند، چون در حال حاضر ساکن پاریس بودند. آزادی بیقید و شرطش، به کنار، اما همین آزادی مشروط هم درست پیگیری نشد که مهدیه حداقل بیرون باشد. چون از لحاظ حجاب، از نظر تغذیه، مهدیه در شرایط مناسبی نیست. از طرفی مهدیه مشکل قلبی دارد و، چون اجازه نمیدهند که حجاب داشته باشد، پیش دکتر نمیرود.
آیا اجازه ملاقات به خانواده داده شده است؟
خانواده میتوانند او را ملاقات کنند، اما شرایط رفتن به فرانسه فراهم نیست. فقط وکیل میتواند او را ببیند. وکیل هم که به ما معرفی کردند، پروندههای مختلفی دستش است و گفته شد فقط پروندههایی را قبول میکند که مشکلشان راجع به فلسطین و غزه است، و در این رابطه دستگیر میشوند. فعلا قضیه همین طور مانده است.
نکته دیگر آنکه بعضاً نکات خلاف واقعی هم در بعضی اظهارنظرها مطرح میشود، مثلاً گفتند از روز اول مهدیه وکیل داشته، در صورتی که دقیقاً روز پنجاهوپنجم بود که ما تازه فهمیدیم که مهدیه زنده است! چطور ممکن است که از روز اول وکیل داشته باشد؟! بعد آن هم ما تازه دنبال مبلغ وکیل بودیم. مثلاً یک مبلغ اولیه ۱۵۰۰ یورو گفته بود باید بدهیم. کل دستمزدش هم ۵۰۰۰ یورو بود. ۱۵۰۰ یورو را پدر من باید پرداخت میکرد، در حالی که از نظر مالی، در چنین شرایطی نیستیم. آخر هم وزارت این مبلغ را پرداخت کرد.
منبع: فرهیختگان-زهرا طیبی