کد مطلب: ۸۰۸۲۲۴
۲۷ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۵

آمریکا در دوران ترامپ تنهاست

ترامپ با تعرفه‌های گسترده تلاش کرد تعادل تجاری را تغییر دهد، اما این سیاست به مشکلات اقتصادی منجر شد.

به گزارش مجله خبری نگار، به گزارش جی زیرو جهانی‌شدن کمک کرد تا ایالات متحده تبدیل به ثروتمندترین کشور تاریخ شود. اما بسیاری از آمریکایی‌ها احساس می‌کنند که از تجارت آزاد بهره‌ای نبرده‌اند و برای "آزاد کردن" خود از سیستمی که ایالات متحده طی ۸۰ سال گذشته ساخته بود، به دونالد ترامپ رای دادند. او در حال عمل به وعده‌های خود است.

ترامپ در دوم آوریل اعلام کرد: "حال نوبت ماست که شکوفا شویم" و تعرفه‌های گسترده‌ای را بر تقریباً تمام شرکای تجاری ایالات متحده (همراه با برخی مناطق غیرمسکونی) اعمال کرد که از امروز به طور کامل اجرایی شد. بلافاصله بعد از آن، نرخ تعرفه مؤثر متوسط ایالات متحده به بیش از ۲۲ درصد افزایش یافت (در حالی که در ابتدای سال یکی از پایین‌ترین‌ها در جهان بود)، بالاترین نرخ از اوایل قرن بیستم تا کنون – حتی بالاتر از تعرفه‌های مشهور اسموت-هاولی در سال ۱۹۳۰ که به طور گسترده‌ای مقصر شروع یک جنگ تجاری جهانی و تشدید رکود بزرگ شناخته می‌شود.

با توجه به ضربه‌ای که به اقتصاد‌های خود وارد می‌شود، بسیاری از شرکای تجاری ایالات متحده وسوسه شده‌اند تا متقابلاً واکنش نشان دهند. بیشتر آنها همچنین می‌دانند که جنگ‌های تجاری بازی باخت-باخت هستند و ریسک یک چرخه افزایشی از آسیب‌های اقتصادی ناشی از تعرفه‌ها را اضافه می‌کنند. بنابراین، آنها عمدتاً در حالت تدافعی بازی می‌کنند و تلاش می‌کنند به ترامپ پیشنهاد‌هایی بدهند تا از او امتیازاتی کسب کنند. استثنای قابل توجه چین بود که تنها کشوری است که می‌تواند مقابله کند و با تعرفه‌های متقابل بر واردات ایالات متحده پاسخ داد.

سپس، در تغییر ناگهانی تنها چند ساعت پیش، تحت فشار مالی سنگین، ترامپ اعلام کرد که تعرفه‌ها را برای بیشتر کشور‌ها به مدت ۹۰ روز به طور عمومی به ۱۰ درصد کاهش خواهد داد، به طور ظاهری به عنوان پاداش برای عدم واکنش متقابل، اما در واقع برای جلوگیری از بحران در بازارها. در همان زمان، تعرفه‌ها بر صادرات چین را به ۱۲۵ درصد افزایش داد، پس از آنکه پکن دو بار با تعرفه‌هایی بر کالا‌های آمریکایی که در مجموع ۸۴ درصد بود، واکنش نشان داد. این به طور مؤثر بیشتر تجارت باقی‌مانده بین دو اقتصاد بزرگ جهان را قطع کرده و فرآیند تجزیه آنها را تسریع می‌کند و موجب می‌شود که زنجیره‌های تأمین جهانی سریع‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد دوباره سازماندهی شوند.

ریاضیات اشتباه، منطق اشتباه

ترامپ تعرفه‌های "روز آزادی" را به عنوان تعرفه‌های "مقابل" توصیف کرده بود و می‌گفت که ایالات متحده تنها به کشور‌های دیگر همان‌طور که آنها به ایالات متحده عمل می‌کنند، عمل می‌کند. اما فرمولی که دولت در نهایت استفاده کرد، هیچ‌گونه توجهی به نرخ‌های تعرفه و موانع غیرتجاری که کشور‌های دیگر بر صادرات ایالات متحده تحمیل می‌کنند، نداشت. در عوض، محاسبه بر این فرض استوار است که کسری‌های تجاری دوجانبه لزوماً و کاملاً "غیرمنصفانه" هستند و نمایانگر "مجموع تقلب‌ها" می‌باشند.

این یک سوءتفاهم بزرگ از نحوه عملکرد تجارت است. هیچ ارتباط خطی بین حمایت‌گرایی یک کشور و تعادل‌های تجاری دوجانبه آن وجود ندارد. مازاد‌ها و کسری‌های دوجانبه بازتاب‌دهنده عوامل مختلفی هستند که به سیاست‌های تجاری ربطی ندارند – از اندازه جمعیت و ثروت گرفته تا تفاوت‌های منابع و مزیت‌های مقایسه‌ای، و حتی ترجیحات خاص برای برخی محصولات نسبت به دیگران. به همین دلیل، هیچ چیز ذاتی بد یا ناپایدار در کسری‌های دوجانبه وجود ندارد.

اما ترامپ از زمانی که یک شخصیت عمومی بوده، خلاف این را باور داشته است. از دیدگاه او، اگر کشوری کمتر از ایالات متحده برای کالا‌های آمریکایی خرج کند تا اینکه آمریکایی‌ها برای کالا‌های آن کشور هزینه کنند، ایالات متحده لزوماً "فریب خورده" است. مشکل اینجاست که با هدف قرار دادن تمام کسری‌های تجاری دوجانبه، تعرفه‌های جدید او کشور‌های کوچک و فقیر جهان مانند لسوتو و ماداگاسکار را با تعرفه‌های فلج‌کننده مجازات می‌کند، زیرا نمی‌توانند به اندازه ۳۴۰ میلیون آمریکایی که بسیار ثروتمندتر از آنها هستند، برای وسایلی مانند تسلا سایبرترک و جت‌های بوئینگ خرج کنند. اما دلیل اصلی این‌که این کشور‌ها کسری تجاری با ایالات متحده دارند این نیست که آنها از صادرات آمریکا حمایت می‌کنند یا علیه آن تبعیض قائل می‌شوند، بلکه به این دلیل است که فقیر هستند – چیزی که تعرفه‌های تنبیهی ترامپ آن را بدتر خواهد کرد.

تعرفه‌های ترامپ هرگز در مورد عمل متقابل یا شیوه‌های تجاری غیرمنصفانه نبوده‌اند. همچنین هدف آنها این نیست که کشور‌های دیگر را مجبور به کاهش موانع تجاری خود کنند و در نهایت به تجارت آزادتر منجر شوند، همانطور که برخی از متحدان ترامپ تأکید می‌کنند. در غیر این صورت، ترامپ تعرفه ۱۰ درصدی بر کشور‌های با تجارت متعادل یا حتی مازاد تجاری اعمال نمی‌کرد. تعرفه‌های ترامپ همچنین کاملاً نادیده می‌گیرند که تجارت در خدمات در حال رشد است، جایی که ایالات متحده به عنوان قدرت صادرات جهانی با بیش از ۱ تریلیون دلار در سال و مازاد تجاری پایدار با بخش زیادی از جهان شناخته می‌شود – مازادی که در سال ۲۰۲۴ به ۲۹۵ میلیارد دلار می‌رسد.

تجزیه از روی طراحی

نتیجه غیرقابل اجتناب است: رئیس‌جمهور مصمم است تا ایالات متحده را از جهان جدا کند تا کسری‌های تجاری دوجانبه را به طور چشمگیری کاهش دهد و از درآمد‌های تعرفه‌ای برای تأمین مالی طرح‌های مالیاتی و هزینه‌های خود استفاده کند. همانطور که معاون رئیس‌جمهور JD Vance توضیح داد، ترامپ "به خودکفایی اقتصادی اعتقاد دارد. "

کاخ سفید امیدوار است که تعرفه‌ها مصرف‌کنندگان را ترغیب کنند تا "کالا‌های آمریکایی" خریداری کنند و شرکت‌ها را به ساخت کارخانه در ایالات متحده ترغیب کنند. اما تعرفه‌ها تنها در صورتی می‌توانند در بلندمدت موفق به بازگرداندن تولید در داخل شوند که کالا‌های وارداتی و ورودی‌ها را به طور دائمی برای خانوار‌ها و تولیدکنندگان ایالات متحده گران‌تر کنند. آیا واقعاً بسیاری از آمریکایی‌ها حاضرند شغل‌های نسبتاً با حقوق خوب و مجهز به تهویه مطبوع را رها کنند تا در کارخانه‌های تولیدی کفش‌های کتانی و تی‌شرت‌ها کار کنند؟ اگر نه، هدف از اعمال تعرفه‌ها بر کشور‌های فقیر مانند بنگلادش که در صنایع کم‌ارزش تخصص دارند چیست؟ همین موضوع برای تعرفه‌های اعمال‌شده بر کشور‌هایی که کالا‌هایی صادر می‌کنند که ایالات متحده نمی‌تواند آنها را در داخل تولید کند – مانند دانه‌های قهوه، میوه‌های استوایی، مواد معدنی حیاتی، سنگ‌های قیمتی و مشابه آنها – صدق می‌کند.

این اشتباهات با شکست روبه‌رو خواهند شد. تعرفه‌های وسیع‌تر احتمالاً قیمت‌ها را بالا می‌برند، تنوع محصولات را کاهش می‌دهند و به کسب‌وکار‌های ایالات متحده آسیب می‌رسانند، تا اینکه به "عصر طلایی" تولید آمریکایی منجر شوند. اگر دولت انتظار داشت تعرفه‌ها بتوانند تولید صنعتی را به کشور بازگردانند، نمی‌توانست افزایش درآمد‌های تعرفه‌ای لازم برای تأمین مالی طرح‌های مالی خود را پیش‌بینی کند.

هزینه "آمریکا تنها"

هیچ پوشش خوشایندی وجود ندارد: حتی اگر او به طور جزئی این سیاست‌ها را معکوس کرده باشد، پیگیری ترامپ برای خودکفایی اقتصادی بزرگترین ضربه خودزنی اقتصادی در تاریخ معاصر است، چیزی شبیه به آنچه بریتانیا با برگزیت انجام داد، اما در مقیاس جهانی. دوست من لری سامرز به من در برنامه GZERO World گفت که این "بدترین و مهم‌ترین زخم خودزنی در سیاست اقتصادی ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم است. "

زنجیره‌های تأمین جهانی مختل خواهند شد. آمریکایی‌ها مجبور خواهند بود برای کالا‌های خود بیشتر بپردازند که قدرت خرید آنها را کاهش می‌دهد. هزینه‌های کسب‌وکار‌ها نیز افزایش خواهد یافت، که منجر به کاهش بهره‌وری آنها و افزایش بیشتر قیمت‌ها خواهد شد. همانطور که شوک قیمت‌ها باعث کاهش هزینه‌های مصرف‌کننده، فعالیت‌های تجاری و صادرات می‌شود، بیکاری و ورشکستگی افزایش خواهد یافت و ایالات متحده ممکن است وارد رکود شود – به ویژه اگر کشور‌های دیگر با تعرفه‌های خود واکنش نشان دهند؛ و این پیش از در نظر گرفتن عدم قطعیت بالای ناشی از سیاست ترامپ است که بر سرمایه‌گذاری و رشد بلندمدت تأثیر خواهد گذاشت، چه مدت زمان تعلیق تعرفه‌ها ادامه یابد چه نه.

مقاومت

بسیاری امروز تعلیق تعرفه‌ها را به عنوان نشانه‌ای از حساسیت ترامپ به تبعات سیاسی و اقتصادی می‌بینند و تصور می‌کنند که او پس از افزایش فشار‌ها از باقی‌مانده دیوار تعرفه‌ای عقب‌نشینی خواهد کرد. به هر حال، اعمال بزرگترین افزایش مالیات در تاریخ معاصر ایالات متحده یک ریسک است و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که تعداد بسیار کمی از آمریکایی‌ها از این اقدام حمایت می‌کنند. همانطور که تعرفه‌ها قیمت‌ها را بالا می‌برند و اقتصاد را کند می‌کنند، رأی‌دهندگان ترامپ را مسئول وضعیت بدتر خواهند دانست و جمهوری‌خواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶ متحمل ضرر خواهند شد.

اما تحمل درد سیاسی ترامپ بیشتر از آن چیزی است که بسیاری تصور می‌کنند. برخلاف هشت سال پیش، او دیگر نمی‌تواند برای بار دوم ریاست‌جمهوری کند (علیرغم آنچه که ممکن است بگوید). در سن ۷۸ سالگی، او عمدتاً به استفاده از هر زمان باقی‌مانده برای تثبیت میراث خود اهمیت می‌دهد. ترامپ که از شکست در ۲۰۲۰، دو استیضاح، محکومیت‌های متعدد کیفری و سوءقصد به جان خود جان سالم به در برده، اکنون متقاعد شده است که یک مأموریت انقلابی برای انجام هر آنچه که می‌خواهد، در داخل و خارج از کشور، دارد. "او در اوج عدم توجه به هیچ چیزی است"، یک مقام کاخ سفید به واشنگتن پست گفت. "اخبار بد؟ اهمیتی نمی‌دهد. او کاری را که می‌خواهد انجام می‌دهد. "

ترامپ همچنین محدودیت‌های کمتری نسبت به دوران نخست خود دارد. نه تنها رئیس‌جمهور کنترل کامل حزب جمهوری‌خواه را به دست آورده، بلکه خود را با افرادی محاصره کرده که تنها صلاحیت‌شان وفاداری بی‌قید و شرط است. رسوایی سیگنال‌گیت تأیید کرد که اعضای کابینه ترامپ و مقامات ارشد او آماده نیستند تا مشاوره صادقانه بدهند یا او را از افکارش بازدارند. با شکسته شدن حلقه‌های بازخورد سیاست‌گذاری و کاهش موانع و محدودیت‌های طولانی‌مدت بر قدرت اجرایی، احتمالاً او بر سیاست‌های شکست‌خورده خود پافشاری خواهد کرد تا اینکه تغییر جهت دهد.

با توجه به احتمال حمایت مستمر ایالات متحده از حمایت‌گرایی، اکثر کشور‌ها تلاش‌های خود برای "کاهش ریسک" از ایالات متحده را شدت خواهند بخشید (هرچند این کار به همان اندازه که به نظر می‌رسد دشوار است) و روابط اقتصادی خود را با باقی‌مانده جهان متنوع خواهند کرد. در حالی که در کوتاه‌مدت بسیاری از کشور‌ها اقدامات حمایت‌گرایانه علیه کالا‌های چینی که از تعرفه‌های ایالات متحده فرار کرده‌اند و بازار‌های آنها را پر کرده‌اند، اتخاذ خواهند کرد، حتی متحدان استراتژیک ایالات متحده در اروپا و آسیا نیز به طور اجتناب‌ناپذیری مجبور خواهند شد به سمت پکن حرکت کنند. منافع و نفوذ جهانی ایالات متحده به همین ترتیب آسیب خواهد دید.

تاریخ‌نگار آرنولد تاینبی به طرز مشهوری گفت که تمدن‌ها خودکشی می‌کنند، نه قتل. "آزادسازی" ترامپ از آمریکا از بزرگترین موتور صلح و شکوفایی که جهان تا به حال دیده است – جهانی‌شدن، که نباید با جهانی‌گرایی اشتباه گرفته شود – نوعی خودویرانی است که تاینبی هشدار داده بود.

برچسب ها: آمریکا ترامپ
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر