به گزارش مجله خبری نگار، ۸ سال پیش، خودش زالزالک و نارون را در خاک نشانده بود؛ آن زمان آنها ۶ سال بیشتر نداشتند. امیر از این خاطره ناگاه چنان به شور و شوق میآید که دست از کار میکشد و پیگیر یادآوری آن میشود. آن روز مثل حالا اواخر زمستان بود و جایی حوالی محله سبو بزرگ لواسان که پیش از آن حتی نامش را هم نشنیده بود. اصلا او که در جنوبغربی تهران، رباطکریم ساکن و شاغل بود، کجا و به خاک افشاندن زالزالک و نارون در شمالشرقی تهران، اطراف و اکناف لتیان و لواسان، کجا؟ همچنان، بیخ و بن این خاطره خوش را زیر و رو میکند. برگه سند و گواهی تولد را به یاد میآورد: «یک اصله نهال زالزالک و یک اصله نهال نارون به شماره زایش ۲۵۱۰ میان خاک رویشگاه جنگل لتیان با نام امیر دادگر برای دومین سال آسمانی شدن پدر (حاج عباس دادگر) جای گرفت.» کمی دورتر از زالزالک و نارون امیر، زنی با نام منیر تقوی نذر سلامتی دختر خردسالش، نهالهای بلوط و زیتون کاشته بود. باز هم دورتر، سوگل رجبی، ریشههای ظریف سرو و کاجی ترد و لطیف را برای یادبود مامان عطیه و بابا علی به خاک فرو برده بود و همینطور، دور و دورتر، ساقه به ساقه، کادو نهالهایی دیگر با پلاک اختصاصی (سند، گواهی، شناسنامه یا تمدید سرپرستی) و متناسب با زیستبوم جنگل در حال توسعه لتیان، قد کشیدهاند. چندی است کاشت و داشت کادو نهالها با قیمتهای چند صد هزار تا چند ده میلیون تومانی با امکانات گوناگون در رویشگاههای متنوع به روالی پرطرفدار تبدیل شده است.
خط و ربط کادو نهال و هدایای سبز با گایا (کهنترین الهه یونانی زمین)، اسپندارمذ (ایزد بانوی ایرانی زمین) و حتی با فناوریهای مو به تن سیخکن، استارتآپهای هلو بپر تو گلو، دایههای مهربانتر از مادر یا کنشگران محیطزیست و کمی هم با بیتی از شعر محمدتقی بهار که در مناظره دهقان پیر و شاهخسرو انوشیروان سروده: «دگران کاشتند و ما خوردیم/ ما بکاریم و دیگران بخورند» میتواند عناصر و پدیدههایی مانند طبیعت، درخت، دوستی و هدیه دادن باشد؛ خط و ربطهایی چنان پرت و دور از هم که عجیب نیست اگر خاطر «وحدت ضدین» یا «اتحاد اضداد» هراکلیتوس فیلسوف را پیش ذهن آورد. حالا به اعجاب این خط و ربطها، اهمیت پیوسته در زمان و همواره در هر مکان را نیز اضافه کنید. بعد، حاصل جمع را بر ارزش دوچندان دیگری که بسیار در مد و ترند شدن کادو نهال و هدایای سبز مؤثرند، باز هم علاوه کنید؛ ارزش رهایی از گرفت و گیرهای «حالا براش چی بخرم؟ اصلا از چی خوشش میاد؟ چی بخرم که خراب نشه؟ و....» بدینترتیب از حدود یکدهه پیش رسم کادو نهال و هدایای سبز یا همان کاشت نهال به یاد دوست، باب شد و هر چند وقت در میان نیز تبش با امکان، گزینه و اختیاری نو که ایدهپردازان، دوستداران محیطزیست و بنیانگذاران استارتآپهای چندمنظوره آن عرضه میکرده و میکنند، بالا میرود.
تعداد مراکز و پلتفرمهای ویژه کادو نهال روبهفزونی است و فعالیتشان، بیشتر در سکوهای مجازی رونق دارد. لینک «هدیه به طبیعت برای پیروز، پسر ایران» در سایدبار لندینگپیج (صفحه فرود یا نخست) یکی از قدیمیترین این مراکز فرهنگی و محیطزیستی هنوز هم کلیکخور دارد. معمولا هدیهدهندگانی که مناسبت یا کسی را برای سورپرایز کردن با کاشت نهال به نام و یاد او ندارند، وارد این لینک میشوند و بعد از کمی جستوجو یکی از چند گزینه خرید نهال از بلوط تا زیتون را انتخاب و در نهایت، پیشکش تولهیوز ایرانی، پیروز میکنند. اگر جیبشان گشاد باشد سراغ گزینههایی مانند انتخاب باغبان و تمدید خودکار سرپرستی نهال بعد از گذشت یکسال هم میروند؛ گزینههایی که منوی قیمتشان با توجه به کمیت و کیفیت خدمات از گونه نهال تا شیوه باغبانی، بین ۶۰۰ هزار تومان تا بیش از ۲ میلیون تومان در نوسان است؛ مثلا نهال بلوط گرانتر از نهال داغداغان است یا نهال کاج از نهال سرو، ارزانتر است. باغبانی نیز از ۶ماه تا یکسال، هزینهای بین یک تا چند میلیون تومان در بر دارد. تنظیم و ارسال سند، گواهی یا شناسنامه و پلاک درخت هم رایگان است.
کادو نهالها در رویشگاهها و روستاهای دور و نزدیک از جنگل لتیان، خوشدامنه گیلان، بومسبز جزیره بوموسی تا دشت ماهور شیراز و بیشه خراسانرضوی کاشته میشوند. قاعده اینطور است که ریشههای گونه بومی در خاک هر رویشگاه و روستا دوانیده شود تا نه پوشش گیاهی برهم خورد و نه آبی اسراف شود. «تقدیم به معلم اول دبستانم؛ خانم احمدی» این پلاکی است که از یکی از شاخههای ظریف نهال ۷ ساله ون در رویشگاه بابانظر همدان آویزان است. علی، باغبان است و از طریق همین مرکز قدیمی برای نگهداری از آن ون و چند داغداغان که کسانی دیگر به زمین هدیه کردهاند به استخدام درآمدهاست: «کارگر زمینهای کشاورزیام. سیر، سیبزمینی و هندوانه آبیاری و برداشت میکنم. یکی از صحراداران (عنوان محلی مالکان زمینهای کشاورزی) مهندسی را بهم معرفی کرد که دنبال کارگرباغبان بود. دفترشان تهران و درختانشان اینجا به خاک بود. ماهانه برای نگهداری از هر نهال بهم ۲۰۰ هزارتومان دستمزد میدهد. این نهالهای نذر، خیرات و کادو، دست من امانتند و حواسم هست خوب آب بخورند، ولی خب، آب هم این وسط اسراف نشود. آب کم است....» علی برای هر فیلم یک دقیقهای که از وضعیت هر نهال به درخواست مالک آن برای مرکز برمیدارد و میفرستد هم دستمزد جداگانه دریافت میکند.
مشتریها یا دوستدار طبیعتند یا طرفدار مدهای اجتماعی و رفتارهای متفاوت. یکیشان مثل آرمان، حسابی پای کار کادو نهالهاست؛ از هدیه به زمین در مناسبتهای خاص تا کاشتهای گروهی یا کسی مانند سعیده که دانشجوی تکنولوژی محیطزیست است که گاهی اوقاتفراغتش را با حضور داوطلبانه در شبکه ناظران هدیههای کاشتهشده و احیای جنگلهای آسیبدیده سپری میکند؛ حتی مشتریهایی مانند ارسلان که بهعنوان «سبزترین هدیهدهنده» سالجاری یکی دیگر از این مراکز کادو نهال با اهدای ۴۰۵ نهال به طبیعت معرفی شدهاست. ارسلان از پدربزرگش که باغداری بزرگ بود، بسیار میشنید: «سیب، پای درختش میافتد. شما هم باید پا جای پای من بگذارید.»
منبع: همشهری-سحر جعفریانعصر