به گزارش مجله خبری نگار،یزید چگونه مرد؟ مرگ یزید چگونه اتفاق افتاد؟ آیا یزید کشته شد؟ این سوالی است که پاسخ به آن مانند دیگر مسائل تاریخی کمی دشوار است، زیرا در مورد نحوه مردن یزید روایتهای متفاوتی وجود دارد. یزید، مجرم اصلی در قیام کربلا بود. گفته میشود او سه سال پس از قیام کربلا در ۳۸ سالگی از دنیا رفت. با مرگ یزید، حکومت ننگین خاندان ابوسفیان نیز پایان یافت.
در این مطلب خواهید خواند که علت مرگ یزید چه بود و چگونه کشته شد. عکس محل دفن و قبر یزید در دمشق را خواهید دید و ناگفتهها از سن و سال و همسر او را میخوانید.
یزید سال ۶۱ هجری در نزدیکی محلی به نام کربلا، با سپاه خود، مسیر حرکت امام حسین (ع) و یارانش را بست تا بتواند از ایشان برای خلافت خود بیعت بگیرد.
در نهایت بخاطر عدم بیعت امام حسین او با سپاه ۴۰۰۰ نفری خود، امام حسین (ع) و ۷۲ نفر از یارانش را به شهادت رساند و خانواده هایشان را به اسارت درآورد.
«یزید بن معاویه بن ابی سفیان» متولد ۱۱ شوال ۲۶ قمری در شهر «الماطرون» دمشق است، پدرش «معاویه بن ابی سفیان» و مادرش «میسون بنت بحدل» نام دارد.
دوران نوجوانیش را میان قبیله مادرش «کلب» گذراند و در جوانی فصول بهار را در بادیه میگذارند و مابقی سال در معیت درباریان یونانی و شامی پدرش بود.
یزید در چندین نبرد از فتوحات اسلامی از جمله نبردهای پیاپی مسلمانان و امپراطوری روم حضور داشت و چندین مرتبه به سفر حج رفته بود.
او سال ۶۰ هجری در ۳۴ سالگی به خلافت رسید و نخستین کسی بود که بصورت موروثی خلیفه شد.
یزید دو همسر به نامها «فاخته بنت ابی هاشم» و «ام کلثوم بنت عبدالله» داشت که ثمره اش ۲ پسر به نام «معاویه دوم»، «خالد» و ۱ دختر بنام «عاتکه» میباشد.
همیشه شکار را به حکومت داری ترجیح میداد و زندگی اش همیشه با میخاری و میمون در بغل میگذشت.
سن یزید در نبر کربلا با یاران امام حسین (ع) چیزی در حدود ۳۴ یا ۳۵ بود و در نهایت سال ۶۴ هجری وقتی ۳۸ یا ۳۹ ساله داشت به درک واصل شد.
برخی نظیر مطهری و شهریار بر این باورند که مصرع بیت اول یکی از غزلهای «حافظ» از اشعار یزید اقتباس شده است، بیتی که به یزید منتسب است، چنین است:
أنا المسموم ما عندی بتریاقٍ ولا راقٍ
أدر کأسا و ناولها ألا یا أیها الساقی
بیت مشهور حافظ
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
«لهوف، سید بن طاووس» مشهورترین راوی کربلا میگوید؛ یزید به شکار علاقه داشت و روزی با اصحاب خود برای شکار به صحرایی دوری از شام رفتند.
در یکی از بیابانها آهویی نظر وی را جلب کرد، او که میخواست قدرت خود را به رخ نوکرانش بکشد گفت خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم، کسی با من نیاید.
آهو او را از این وادی به ان وادی کشاند و فرسنگها یزید را از اصحابش دور کرد و تلاش وی برای پیدا کردن آهو به جایی نرسید تا اینکه یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد، یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی! آن اعرابی گفت:ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم.
اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (ع) هستیای دشمن خدا و رسول خدا، اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد و اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد، اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد.
اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب اش رسیدند و فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان را پیدا کردند.
شیخ صدوق: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده بود، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد.
کتاب الکامل فی التاریخ: یزید بن معاویه در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شده بود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماری مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را در چهاردهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری به همراه داشت.
برخی گفته اند که یزید بوسیله «سلمی» دختر حجربن عدن کندی و با همکاری «عبدالرحمان» برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است.
«احمدبن یحیی بلاذری» در کتاب انساب الاشراف مینویسد: پیری از شامیان به من گفت: علت مرگ یزید این بود که او در حالت مستی میمونش را بر الاغ سوار کرد سپس به دنبال او آن گونه دوید که گردنش شکست، یا چیزی در درونش [احتمالا زهره اش]پاره گردید.
یزید بن معاویه در مجموع سه سال و نه ماه به عنوان خلافت بر مردم سلطنت کرد.
پس از مرگ در قبرستان مشهور دمشق به نام «باب الصغیر» دفن شد. طبق وصیت اش، پسرش معاویه دوم بعد از او به خلافت رسید.
عباسیان، در سال هاى نخست حکومتشان، قبرهاى «یزید»، «معاویه» و «عبدالملک بن مروان» را نبش کردند و استخوان هاى باقى مانده آنان را آتش زدند.
در کتاب «أنساب الأشراف» نبش قبر یزید، این گونه روایت میشود:
وقتى عبدالله بن على عباسى به رود ابو فُطرُس رسید، دستور داد که براى بنى امیّه اعلام امان کنند. آنان همه در اطراف او گرد آمدند و سپاه خراسانى حامى بنى عباس با گرز به آنان یورش آورد و آنها را کشت.
عبدالله هم جمعیتى از آنان و پیروانشان را به قتل رساند. او دستور داد قبر معاویه را شکافتند و چیزى از معاویه جز استخوان باریکه اى باقی نمانده بود. قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوان هاى بند مفاصل پاى او را پیدا نکردند. از عبدالملک بن مروان نیز قطعههایى از سرش پیدا شد و هر چه از گورها گرد آورده بودند، آتش زدند.
منبع:روزیاتو