به گزارش مجله خبری نگار،از بحثهای داغ که این روزها نقل بسیاری از محافل شده و نسبت به این موضوع اظهار نظر و صحبتهای متفاوت و فراونی میشود، محاسبه سن ازدواج و محدوده سن ازدواج جوانان. گروهی نظرشان برای دختران ۱۶ تا ۱۸ سال و برای پسران ۱۹ تا ۲۱ سال ذکر میشود. با ما همراه باشید تا محاسبه سن ازدواج را مورد بررسی قرار دهیم.
از دیدگاه روانشناسان، ازدواج در سنهای ذکر شده بسیار جای تامل و فکر دارد. برای پی بردن به این موضوع و نقد این نکته که آیا نوجوانان در این سن قادر به اداره یک زندگی مستقل هستند یا خیر؟ نظرات یکی از، روانپزشکان و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را بیان میکنیم با ما همراه باشید.
بلوغ جسمی فقط بلوغ مورد نیاز برای یک ازدواج نیست از نظر تمام پزشکان ومشاوران سن ایده آل برای ازدواج باید دارای سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. بلوغ جسمانی یعنی دوران توانمندی افراد از نظر تولید مثل است که برای خانمها از سنین حدود ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی شروع میشود. بلوغ روانی، که همان عنوانی است که روانپزشکان از آن به عنوان رشد شخصیت یادمی کنند. بلوغ روانی از لحاظ حقوقی با عنوان بلوغ رشد شناخته میشود. ولی اختلافی که پزشکان و روانشناسان با حقوقدانان در این زمینه دارند این است که حقوقدانها به حداقل میزان رشد کفایت میکنند و اعتقاددارند، تشخیص مصالح دادن فرد برای رسیدن به بلوغ و سن رشد کافی است. اما نظر روانپزشکان و کلا تمام مکاتب روانشناختی بر این موضوع اتفاق نظر دارند، اگر فرد از لحاظ شخصیتی، پختگی، توانمندی، و رشد به مرحلهای از رشد برسد که علاوه بر شناخت کافی نسبت به خود و تشخیص مصالح خود، قادر باشد در مورد فردی که با او قصد ازدواج دارد به شناخت کافی برسد.
توانمندی لازم و کامل فرد برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان بلوغ اجتماعی نامیده میشود. بلوغ اجتماعی نیازمند، برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و… برای گذران یک زندگی ایده آل لازم و ضروری است تا شخص بتواند با کمک آن، مسکن و کمترین نیازهای خانواده را تامین کند.
این خصوصیات بسته به افراد متفاوت است. امکان دارد شخصی در سن ۲۰ سالگی یک جا در این زمینهها کامل باشد و شاید فردی در سنین بالاتر به این توانمندیها دست پیدا نکند. در مورد دختران نیز این موضوع به همین صورت است. دختر جوانی امکان دارد در سن ۱۴ تا ۱۵ سالگی رشد کامل جسمانی داشته باشد، ولی رشد روانی و شخصیتی او هنوز کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه صحیح با همسر، فرزند و اطرافیان خود و از جمله خانواده تازهای که با آنها پیوند میخورد، خانواده همسر را نداشته باشد؛ و به همین راحتی تبعات این برخورد و نرسیدن به بلوغ روانی و شخصیتی نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه آسیب جدی میزند.. جامعه نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. پس ما نباید فقط سن را ملاک اصلی و اولیه برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار دهیم.
هرچند باید گفت رسیدن به تمام این گزینهها برای شروع یک زندگی جای بحث دارد، چون افراد تا تحصیلات عالی، شغل مناسب و تمام امکانات را فراهم کنند سن ازدواجشان بالا میرودو امکان دارد تا دهه سوم زندگی طول بکشد؛ و اصلا این موضوع از نظر روانپزشکان و مشاوران خانواده مود تایید نیست و جای بحث مفصلی دارد. هرچند ممکن است اشخاص در دهه سی زندگی نیز هنوز آمادگی لازم برای ازدواج را نداشته باشند؛ و ازدواج به سنین بالاتر موکول شود.
امکان دارد این اتفاق برای تعداد معدودی از اشخاص بیفتد و طبیعتا این موضوع برای اکثر افراد جامعه قابل تعمیم نیست. هرچند این تعداد افراد که تعدادشان محدود است به خانوادهشان وابسته هستند. خانواده این اشخاص، اصولا خانوادهای هوشمند و تحصیلکرده هستند، این خانوادهها جزء خانوادههایی هستند، که اصولا ازدواج والدین با اصول و انتخابشان درست و با برنامه ریزی صحیح پیش رفته و عموما مسیر رشد صحیحی را برای فرزندانشان محیا کرده اند.
آیا رسیدن به بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟
پاسخ به این سوال مثبت است، همانطور که خانوادهها در هر سطحی که باشند با هم متفاوت هستنداجتماعات کوچک و بزرگ نیز دارای تفاوت زیادی هستند. به هر حال همه افراد نیاز به یک حداقلهایی دارند؛ و علت تاکید بر مراجعه به مشاوره قبل از ازدواج نیز همین موضوع است که باید افرادی که میخواهند ازدواج کنند باید از نظر بلوغ روانی و اجتماعی به رشد رسیده باشند.
اختلاف سنی ۵ سال بین زوجین از نظر روانپزشکان و متخصصان بسیار مطلوب است؛ و اولین قدم در اختلاف سن حل شده است؛ و اگر مبنای ازدواج فقط سن و تفاوت سنی باشد میتوانی ادعا کنیم که تفاوت سنی بین دختر باید ۵ سال باشد یعنی دختر ۱۸ ساله و پسر ۲۳ البته با در نظر گرفتن میزان تحصیلات و مهارت، حرفه و توانمندی ها.
البته این موضوع در جامعه به صورت موردی وجود دارد و این موضوع نیز باید حتما با مشاورههای لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به طرف مقابل باشد، مشکلی ایجاد نمیکند و قابل پذیرش است ولی به عنوان یک قانون عام مورد پذیرش عامه مردم نیست.
ازدواج کردن به معنا نیست که سریع بعد از ازدواج باید بچهدار شوند. هرچند اگر زوج سن بالاتری داشته و دارای پختگی و تجربه کافی باشند، اگر بعد از ازدواج بلافاصله بچهدار شوند، مشکل چندانی پیش نخواهد آمد. ولی اگر جوانانی که با کمترین سن ازدواج میکنند اصلا نباید برای بچه دار شدن عجلهای داشته باشند. چون شروع زندگی به معنی اضافه شدن به تعداد افراد خانواده نیست؛ و پاسخ به این پرسش دامنه وسیعی را شامل میشود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوبترین و ایده آلترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در همین سن زوجین صاحب فرزند شوند، یک فاصله مناسب و ایده آل بین آنها و فرزندانشان اتفاق میافتد؛ و بهترین و ایده آلترین زندگی را دارند و زوجینی که در سن ۱۸ و ۲۳ سالگی ازدواج میکنند باید در ابتدا به کسب تجربه بپردازند سپس به دعوت فرزند اقدام نمایند.
منبع:ماه سرا