کد مطلب: ۶۳۵۷۲۷
|
|
۱۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۲

روایتی کوتاه از قصیده تراکتور؛ هَله هُش‌دار که در شهر دو سه طَرّارند!

روایتی کوتاه از قصیده تراکتور؛ هَله هُش‌دار که در شهر دو سه طَرّارند!
داستان تکراری باشد یا نخ‌نما، آنچه مسلم است گرفتاری تراکتور در باتلاق بلاتکلیفی است.

به گزارش مجله خبری نگار، روایت کوتاه این داستان را می‌توان این‌گونه اظهار کرد: طبق روال همه ساله پیش از آغاز فصل، فن‌پیچ‌های هواداری شروع به معرفی انواع بازیکنان داخلی و خارجی برای بستن تیمی قدرتمند کردند و از طرفی باشگاه با اتکا به خواسته‌های سرمربی بازیکن جذب کرد. همین امر باعث شد تا اعتراض و حاشیه برای تراکتور پیش از شروع مسابقات فصل جدید آغاز شود.

تراکتور فصل ۰۲/۰۳ آینه تمام نمای همین داستان است. با هر باخت و حتی گل خوردن از حریف، فضای سکو‌ها ملتهب می‌شد. همین موضوع باعث تحمیل فشار از جانب سکو‌ها به اعضای تیم شد. در این میان اشتباهات مدیریتی و فنی نیز تاثیرگذار بود. 

سوال بزرگ، امّا این است که چرا آدم بد این داستان شخص زنوزی است؟

همین شخصیت‌پردازی و نگاه ناجوانمردانه به زنوزی بود که باعث شعار عده قلیلی در سکو‌ها و به ظاهر تعداد کثیر علیه مالک باشگاه شد و در ادامه هر آنچه آنان می‌خواستند شد و زنوزی تیم را دو‌دستی در معرض عرضه گذاشت.

اختلاف شدید بین موافقان و مخالفان زنوزی

فضای موجود، حاکی از اختلاف شدید بین موافقان و مخالفان زنوزی است. موافقان بر این باورند که تراکتور بزرگ‌تر از هر فردیست و به هیچ عنوان افول نمی‌کند و رفتن زنوزی نعمت است. امّا مخالفان این شرایط، کناره‌گیری زنوزی را آغاز حرکت تراکتور در راهی می‌دانند که پیش‌تر تیم‌هایی همچون ماشین‌سازی و شهرداری و گسترش فولاد طی کرده‌اند و فرجامی جزء زوال و افول ندارد. 

از سوی دیگر، گروه مخالفان نبود جایگزین برای مالکیت باشگاه و حالت بلاتکلیفی را به ضرر تیم دانسته و مسببان وضع موجود را اقلیتی عنوان می‌کنند که با موج‌سواری روی احساسات هواداران باعث ایجاد چنین شرایطی برای تیم شده‌اند. شرایطی که در آن تیم‌های دیگر بلافاصله با پایان لیگ فعالیت‌های نقل و انتقالاتی را آغاز کرده‌اند و، امّا تراکتور درگیر تعیین تکلیف مالکیت است.

بازیگردانی و میدان‌داری در فضای مجازی برای نفوذ در تصمیمات باشگاه تراکتور

بی‌آنکه قصدی بر جانبداری از هیچ کدام از جناح‌های درگیر باشد، آنچه بی‌نیاز از توضیح است، برد و باخت، افول و درخشش ذات فوتبال است. ناراحتی و شادی هم ذات هواداری. در سراسر دنیا وقتی تیمی نتیجه نمی‌گیرد، هواداران از رأس تا ذیل باشگاه را مورد انتقاد قرار می‌دهند.

امّا آنچه داستان تراکتور را متفاوت کرده، سهم‌خواهی افرادی است که خود را طلایه‌دار هواداران می‌دانند با بازیگردانی و میدان‌داری در فضای مجازی دنبال نفوذ در تصمیمات باشگاه هستند.
به عبارت دیگر، آن عده اقلیت، به عیان مدیر، مربی و بازیکن معرفی می‌کنند و پیش شرط حمایت از تیم را تامین خواسته‌هایشان اعلام کرده‌اند.

همین موضوع عامل بروز رفتار قهرآمیز از سوی محمدرضا زنوزی شده و شنیده‌ها از اطرافیان مالک باشگاه تراکتور حاکی از آن است که نمی‌شود هزینه ر‌ا یکی متحمل شود و تصمیم را دیگری بگیرد و دیگر نمی‌خواهد شاهد اهانت به خود و خانواده‌اش باشد.

تحلیل رفتار مدیران یا به بیانی موضع‌گیری مجمع سهامداران باشگاه تراکتور نشان از آن دارد که طی دو هفته اخیر تمامی بهانه‌ها را رفع کرده و در آخرین اقدام یک روز پس از اظهارات دبیر هیات فوتبال استان که مدعی بی‌خبری این هیات از موضوع واگذاری شده و بیان داشته بود که هر اقدام در این راستا باید با اطلاع و از طریق هیات فوتبال استان به عنوان متولی و نماینده فدراسیون فوتبال باشد، مجمع مذکور همزمان با پایان مهلت ۱۵ روزه برای ارائه درخواست جهت خرید سهام باشگاه با ارسال نامه امور باشگاه برای واگذاری را به هیأت فوتبال سپرد و این موضوع را به‌صورت رسمی در بیانیه‌ای انتشار داد.

پس از این اقدام، فضا بیش از پیش ملتهب شده و اختلاف‌ها به اوج رسیده است.‌

نمی‌توان پایان این داستان را پیش‌بینی کرد. باید منتظر پایان هفته و جلسه مسوولان استان با نماینده مالک باشگاه بود تا تدبیر چه باشد و تقدیر چه اُفتد. 

امّا تا وقتی شخصیت‌های مدعی و سهم‌خواه در داستان تراکتور حضور دارند، پایان خوشی را نمی‌توان برای این تیم متصور شد.

پایان این نوشته را به کلام شکرشکن مولانا می‌سپارم:

هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند

دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند
که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند

همچو شیران بِدَرانند و به لب می‌خندند
دشمن همدگرند و به حقیقتْ یارند

خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند
لیک، چون وانگری مُتَّفق و یک کارند

برچسب ها: تراکتورسازی
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر