به گزارش مجله خبری نگار، خرسها داغ بر دلش نشانده بودند. بارها و بارها شبانه به سراغ کندوهایش رفته بودند برای عسل. با فروش عسل، روزگار میگذراند و سرمایه اش همین کندوها بود. اما دوباره کندوهای نو، دوباره صبوری برای عسل و دوباره خرسهای گرسنه و کندوهای شکسته. تصمیم به انتقام گرفت. تلهای سیمی در مسیری که خرس میآمد گذاشت.
صبح چند روز بعد، دست قطع شده و خونین خرس در تله جا مانده بود و حتما تا ساعتی بعد بدن بیجانش در جایی میان جنگل. این تنها نمونهای از سرگذشت خرسهایی است که یا برای انتقام کشته میشوند یا برای منفعت مالی سودجویان، یا ترس و وحشت بومیان و ساکنان مناطق شمال کشور و یا برای درمان دردهای بیدرمان. اما تنها ۱۰ درصد تلفات خرسها گزارش میشود، چون شکارچیان پس از کشتن این حیوان لاشه آنرا برای پنهان ماندن از دید یگانهای حفاظت محیطزیست و فرار از مجازات، سوزانده یا دفن میکنند.
اما داستان همه خرسهایی که کشته میشوند فقط این نیست. بعضی خرسها شکار میشوند یا گوشتشان بهرغم حرام بودن مصرف میشود که فروشندگانش معتقدند طبع گرم دارد و برای بدن مفید است یا چربی ذخیرهشده در بدنشان برداشته شده و با قیمتهای گزاف به فروش میرسد به این امید که درد مفاصل و انواع دردهای استخوانی را تسکین دهد. بازار داغی که بر پایه خرافات شکل گرفته و سالانه قبل از آغاز سرما و خواب زمستانی که خرسها پر خوراک و فربه میشوند، سودجویان را به فکر شکار میاندازد. برخی خریداران چربی خرس میگویند حدود ۱۰ سال قبل ظرف بسیار کوچکی از روغن خرس، به اندازه همان قوطی فیلمهای دوربین عکاسی که در گذشته رایج بود، حدود ۲۰۰ هزار تومان و البته بهصورت پنهانی و برای مشتریان خاص به فروش میرسید، اما حالا همان میزان روغن خرس بیش از ۲ تا ۳ میلیون تومان قیمت دارد و برخی مشتریانشان از دیگر نقاط کشور و حتی خارج از مرزها حاضرند پول بسیاری برایش بپردازند. البته در میان فروشهای حضوری و مجازی، روغنهایی متعلق به خرس و با قیمتهایی بسیار پایینتر هم به فروش میرسد با همان وعدههای تسکین و آرامسازی درد مفاصل و البته معده که بهگفته فروشندهاش میتوان آن را بلعید تا درد دستگاه گوارش بهبود یابد. حتی بهعنوان محافظ پوست در برابر سرما و بروز چین و چروک از آن یاد میکند و در توضیح خواص این روغن در صفحهاش با اشاره بهوجود انواع ویتامینها، مواد معدنی، آهن، کلسیم، فسفر و... در آن، نوشته است: «.. مکانیزمهای محافظتی را ایجاد کرده و مانع توسعه انواع بیماریها میشود و مقاومت بدن را به استرس و بارهای جسمی و روحی افزایش میدهد.».
محلیهای دوستدار محیطزیست و حیات وحش هم که حتی در گذشته چربی خرس را به قصد درمان دردهای استخوانی در اقلیم مرطوب شمال کشور استفاده کردهاند هم معتقدند دردی از آنها درمان نشده و فقط افسوس خرسهایی را میخورند که به هر دلیل جانشان گرفته شده است. دلیل دیگر شکار و کشته شدن خرس، موضوعات فرهنگی در میان برخی اقوام است. آنها از گذشتههای دور کشتن حیوانات وحشی بزرگجثه را دلیلی بر قدرت و توانایی خود دانسته و خودشان را اینگونه به دیگران معرفی میکردند. عکسهای یادگاری شکارچیان در گذشته با شکار بیجان، برخاسته از همین نگاه است.
ارتفاعات شمالی البرز، از اصلیترین زیستگاههای خرس قهوهای در ایران است. خوراک اصلی خرسها میوه و گیاهانی است که در جنگل رشد میکند. اما میوههای جنگلی برای اهالی منطقه و گردشگران جذاب است. برخی بومیان با چیدن این میوهها مشتریهای زیادی دست و پا کردهاند و محصولات متنوعی، چون لواشک و رب میوه با عناوین جنگلی، طبیعی و ارگانیک را به فروش میرسانند. برخی محلیها میگویند در سالهای اخیر فروش اینترنتی و مجازی این محصولات هم مزید بر علت شده و میوهچینی از درختان جنگلی افزایش یافته است. برخی به چیدن میوهها اکتفا نکرده و عسلهای طبیعی وحشی در دل جنگلها را هم برمیدارند. عسلهایی که با قیمتهای گزاف میلیونی فروخته میشود. با وجود این دیگر چیزی برای خوراک خرس باقی نمیماند و گرسنگی، آنها را به پاییندست میکشاند؛ به محدوده سکونتی محلیها، به جایی که در سالهای اخیر به زیستگاه حیات وحش نزدیک و نزدیکتر شده است و محلیها یا از ترس و یا از روی انتقام، خرسها را میکشند. تا سال گذشته جریمه وارد آوردن تلفات به خرس ۷۵ میلیون تومان بود، البته اگر لاشهای به چشم میخورد و متخلفی شناسایی میشد. متخلفان، قاتلان خرسها، انتقام گیرندگان از خرسها، وحشتکنندگان از خرسها یا هرآنچه اسمشان باشد، لاشه و ردی از خرس باقی نمیگذارند. پیکر بیجان خرس یا دفن و یا سوزانده میشود. برخی دیگر از محلیها، آنها که عاشق طبیعت و حیات وحشند، اما یا محصولات خانگیشان را به فروش میرسانند یا از راه اقامتگاههای هر چند کوچک بومگردی روزگار میگذرانند تا آسیبی به طبیعت و جاندارانش وارد نشود.
باقر نظامی، متـخصص حیاتوحش و عضو هیأت علمی پژوهشکده محیطزیست: حضور خرس در ۲۱ استان کشور ثبت شده، اما این حضور در همه این مناطق دائمی نیست. بیشترین جمعیت خرس در مازندران، گلستان و فارس وجود دارد، اما پراکندگیشان در تمام البرز و زاگرس دیده میشود. خرسها همه چیزخوار هستند، گیاهان، میوهها، جانوران، حشراتی مانند مورچه، ملخ و...، اما حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد خوراکشان گیاهان است. خرسها حیوانات چابکی برای شکار نیستند به همین دلیل از لاشه دیگر حیوانات هم تغذیه میکنند. فرایند هضم لاشه برای خرس، بسیار راحتتر از هضم گوشت تازه است. خرسها ازجمله گونههای جانوری هستند که از آنها با عنوان umbrella یا چتر یاد میشود چراکه اگر خرس را حفظ کنیم، بهدلیل تنوع غذاییاش گونههای متعددی از گیاهان همچون درخت بلوط، پستانداران وحشی همچون مرال، قوچ و میش و حتی جوندگان و حشراتی مانند ملخ و مورچه را نیز باید حفظ کرد.
در کشور ما ۱۰ گونه جانوری دارای برنامه حفاظت هستند که خرس یکی از آنهاست. هرچند که گستره محیطزیست و مناطق حفاظتشده همخوانی و تناسبی با نیروهای محیطبان ندارد و حتی تعداد پستانداران یک دهم مجموع ۲ میلیون اسلحه شکاری مجاز و غیرمجاز در کشور است. سرشماری روشنی از تعداد خرسها نمیتوان داشت؛ این گونه همانند پلنگ ازجمله گونههای گوشتخوار و مخفیکار است که زندگی انفرادی دارد، شبها فعال است و هم از دید دشمن مخفی میشود و هم از دید طعمهاش. به کمک دوربینهای تلهای و گردنبندهای رادیویی نیز برآوردی از تعداد این گونهها میتوان انجام داد، اما ما بهدلیل هزینههای بالای این تجهیزات، فاقد این امکانات هستیم. حتی آمار دقیقی از خرسهای شکارشده نمیتوان به دست آورد چراکه شکارچیان لاشه حیوان را دفن کرده یا میسوزانند. برخلاف سمدارها، تمام غذایی که خرسها یا گرازها میخورند هضم و جذب نمیشود. بخشی از آنها جذب بدن شده و بقیه در قالب مدفوع دفع میشوند. به همین دلیل مدفوع خرسها کود طبیعی پرفایدهای برای طبیعت است.
حتی دانه برخی گیاهان تا از معده پستانداران عبور نکند، رشد نمیکند. اسید معده حیوان روی دانه اثر گذاشته و وقتی با مدفوع حیوان همراه میشود به خوبی رشد میکند. این موضوع به رشد پوشش گیاهی کمک بسیاری میکند. خرسها بینایی ضعیفی دارند و به حس بویایی و اندکی هم به شنوایی خود وابسته هستند. به همین دلیل در طبیعت غافلگیر میشوند و وقتی یکباره با انسان مواجه میشوند حمله میکنند. خرس مادر که تولههایش همراه او هستند حتی اگر مورد حمله قرار نگیرد، از خطرناکترین گونههای جانوری زمین است. خرسها وقتی لاشهای را پیدا کرده و آن را تصاحب کنند هم بسیار خطرناک میشوند. در استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و جنوب کرمان نیز خرس سیاه وجود دارد. خرسهای سیاه جثه کوچکتر و جمعیت کمتری دارند. در مقایسه با خرسهای قهوهای تهاجمیتر هستند و غالبا از دانهها، آجیلها، خرما و... تغذیه میکنند.
منبع: همشهری