کد مطلب: ۶۲۹۱۸۸
۰۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۳

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

«آستان قدس برای مدرسه جادوگری غرفه می‌زنه؟ خداقوت به آستان!» این کامنت یکی از کاربران پلتفرم فارس زیر گزارشی است که غرفه هری پاتر در بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب را توصیف می‌کرد. اما واقعاً در این غرفه چه می‌گذشت؟

به گزارش مجله خبری نگار، غرفه «جادوی عشق» مثل بقیه بخش‌های سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران دیروز جمع شد. ما هم آخرین روز نمایشگاه سری به آن زدیم تا ببینیم این غرفه در ۱۰ روز گذشته، چه تأثیری روی نوجوانان گذاشته؛ از قضا یکی از دیوار‌های آن که پر از دست‌نوشته‌های نوجوانان بود پاسخ سؤال ما را می‌داد.

غرفه‌ای جادویی برای مفاهیم عمیق

حنانه صادقی یکی از متصدیان این غرفه برای خبرنگار فارس توضیح داده بود که هدف ازاین غرفه آشناسازی نوجوانان با مفاهیم عمیق زندگی است و از کاراکتر‌های هری پاتر به عنوان عاملی برای جذب نسل جوان و نوجوان به این غرفه استفاده می‌کنند.

اما داخل این غرفه چه خبر بود که مرکز مشاوره‌های جوانان آستان قدس رضوی می‌خواست نوجوانان را به آن بکشاند؟

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

چه می‌شد اگر می‌فهمیدیم در زندگی به کجا می‌رویم

داخل غرفه یک نقشه بزرگ غارتگر به دیوار چسبیده که نقشه همه سوراخ سمبه‌های هاگوارتز در آن معلوم است. فقط جادویی را که لوکیشن دقیق مالفوی یا پرفسور اسنیپ را نشان می‌دهد، ندارد. 

یکی از متصدیان غرفه جلوی آن ایستاده و برای مراجعان توضیح می‌دهد که اگر این نقشه را در دنیای واقعی داشتیم و به ما نشان می‌داد کجای مسیر زندگی بن بست است یا به سمت جنگل تاریک یا تالار اسرار می‌رود، چه اتفاقی می‌افتاد؟

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

عشق بهتر است یا جادو؟

صادقی می‌گفت: «یکی از موضوعات اصلی داستان هری پاتر تقابل «عشق» و «جادو» ست. همیشه بین جادوگر‌ها سؤال پیش می‌آمد که عشق قوی‌تر است یا جادو در این غرفه هم با انجام دادن چند مرحله می‌خواهیم بفهمیم عشق واقعا مهم است یا نه.»

متصدیان غرفه می‌گویند که منظورشان از «عشق» چیزی مثل داستان سیندرلا نیست؛ بلکه منظور عشقی است که جهت دهنده انتخاب‌های ما در زندگی باشد.

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

یکی دیگر از قسمت‌های غرفه بچه‌ها داخل تبلت با هدفون یک کلیپ ۳۰ ثانیه‌ای می‌دیدند. آن کلیپ بخش‌هایی از سریال‌های معروفی مثل مانی هایست، هری پاتر، ارباب حلقه‌ها و ... بود که دیالوگ‌هایی درباره عشق و قدرت انتخاب رد و بدل می‌شد. بعد از اینکه کلیپ را دیدند دور هم جمع می‌شدند و با حضور یکی از مشاوران غرفه، درباره مهم بودن مفهوم عشق در زندگی صحبت می‌کردند.

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

چالشی برای تقویت قدرت انتخاب

یکی از دیوار‌های این غرفه پر از برگه‌هایی بود که از نوجوانان سؤالات اساسی زندگی را می‌پرسید و شاید بتوان آن را بخشی دانست که می‌توان از طریق آن فهمید چه در مغز طرفداران هری پاتر می‌گذرد. متصدیان غرفه توضیح داده بودند که هدف از پرسیدن این سؤالات آن بود که بچه‌ها بفهمند اگر قدرت انتخاب دست خودشان بود چه کار می‌کردند.

زهرا قاسمی یکی دیگر از متصدیان غرفه، روز آخر نمایشگاه برای خبرنگار فارس توضیح داد: «بچه‌ها باید خودشان آگاهانه برای زندگی خود تصمیم بگیرند؛ نه تحت تأثیر رسانه‌ها و فرقه‌های مختلف. ما سعی می‌کنیم به آنها یاد دهیم چشمانشان را باز کنند و ببینند از کجا آمده‌اند، به کجا می‌روند و باید در این دنیا چه کاری انجام دهند.»

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

در مغز طرفداران هری پاتر چه خبر است؟

یکی از برگه‌ها از نوجوانان می‌پرسید: «اگه می‌تونستی یه تجربه از زندگیت رو حذف کنی، چه تجربه‌ای رو انتخاب می‌کردی؟» نوجوانی با خودکار زیر آن نوشته بود: «سال کنکور».

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟
یکی دیگر از برگه‌ها پرسیده بود: «یه سؤال بنویس که به جوابش نرسیدی.» و نوجوانی زیرش نوشته بود: «چرا ولدمورت دماغ نداره؟».

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

یا مثلا زیر برگه‌هایی که می‌پرسیدند: «آخرین صدایی که دوست داری توی زندگی بشنوی، صدای چیه؟»، نوشته بودند: «موزیک»، «صدای طبیعت» و ...، اما یک نفر نوشته بود «صدای مامانم».

«قرآن» پاسخی بود که یکی از طرفداران هری پاتر زیر سؤال «اگه فقط شب فرصت داشته باشی، دوست داری تا صبح بِ چی گوش بدی؟» نوشته شده بود!

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

یک هدیه غیرمنتظره

جالب این است که اگر روز‌های اول نمایشگاه کتاب سری به این غرفه می‌زدید، یک پوستر از دامبلدور که جمله معروفش را بر آن نوشته بود، همراه یک کتاب کادوپیچ شده از متصدیان غرفه هدیه می‌گرفتید. به نظر می‌رسید کتابی مربوط به هری پاتر یا وِرد‌های جادویی باشد، اما این طور نبود. درون بسته یک کتاب بود؛ «عشق خدا؛ چرا و چگونه؟»

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

در غرفه مدرسه جادوگری نمایشگاه کتاب چه گذشت که این همه شاکی دارد؟

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر