به گزارش مجله خبری نگار، طبق دادههای مرکز آمار از سال ۱۳۳۵ تا ۱۴۰۰ میانگین سن ازدواج مردان ۴ سال بیشتر از میانگین سن ازدواج زنان بوده است. همچنین میانگین سن ازدواج مردان و زنان در طول ۶۵ سال مورد بررسی روند افزایشی داشته و برای مردان از ۲۵ سال در سال ۱۳۳۵ به ۲۷.۸ سال در ۱۴۰۰ رسیده و میانگین سن ازدواج زنان از ۱۹ سال در سال ۱۳۳۵ به ۲۳.۶ سال در ۱۴۰۰ رسیده است.
از آمار فوق میتوان اینچنین استنباط کرد که میانگین سن ازدواج زنان تابعی از میانگین سن ازدواج مردان است و اگر سن ازدواج مردان کاهش پیدا کند، سن ازدواج زنان نیز به طور قطع کاهش خواهد یافت؛ بنابراین لازم است با تمرکز برمسائل پسران ایرانی برای کاهش سن ازدواج آنها برنامهریزی شود. اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، ۸ پیامد منفی افزایش سن ازدواج روز به روز بیشتر خواهد شد.
مطالعات متعدد نشان داده است که افراد متاهل به طور کل رضایت از زندگی بیشتری نسبت به مجردها دارند. همچنین بیشترین رضایت از زندگی را افرادی گزارش دادهاند که از جوانی تنها یک شریک جنسی که همان همسرشان باشد را تا سن کهولت داشتهاند. البته عقلانیت و مهارت استفاده از فرصت متاهل بودن، مهمتر از خود متاهل بودن است؛ بنابراین اگر دو فرد مهارت زندگی یکسانی داشته باشند، آن فردی که متاهل است، فرصتی بیشتر از فرد مجرد دارد تا شادمانی زندگی خود را افزایش دهد. همچنین حلقه دوستان پایدار نمیتواند مانند ازدواج بر رضایت از زندگی افراد موثر باشد و به عبارتی دیگر هیچ جایگزینی برای ازدواج وجود ندارد؛ بنابراین دیر ازدواج کردن و عدم تجربه زندگی متاهلی در دهه ۲۰ زندگی، میتواند به شدت رضایت از زندگی جوانان را کاهش دهد.
سازگاری بین زن و مرد در سنین بالا سختتر شکل میگیرد، اما زوجی که در سنین جوانی با هم ازدواج کرده باشند و زندگی را با هم ساخته باشند تدریجا عادات و رفتار سازگار با هم را در زندگی تثبیت میکنند. البته از طرفی زن و مرد در سنین بالا عاقلانهتر انتخاب میکنند و در انتخاب همسر اشتباه کمتری خواهند داشت. اما سواد و مهارت انتخاب همسر در ایران آموزش داده نمیشود و براساس مطالعات انجامشده خطر طلاق با هربار ازدواج تا حدی افزایش پیدا میکند بنابراین ازدواجهای دوم و سوم بیشتر در معرض طلاق هستند؛ بنابراین اینکه زنان و مردان در سنین بیشتر، احتمال انتخاب بهتر دارند، حداقل در ایران صادق نیست. همچنین مطالعات نشان میدهد هرچه قدر روابط پیش از ازدواج بیشتر باشد، رضایت از زندگی زناشویی بعد از ازدواج کمتر میشود. به طوری که بیشترین رضایت از زندگی را افرادی گزارش دادهاند که هیچ پارتنری قبل از ازدواج نداشتهاند؛ بنابراین با افزایش سن ازدواج، روابط پیش از ازدواج بیشتر میشود، رضایت زوجین از زندگی بعد از ازدواج کاهش مییابد و احتمال طلاق نیز بیشتر میشود.
افزایش سن ازدواج از دو طریق موجب میشود که تجربه خیانت دیدگی در جامعه بیشتر شود. اصولا خیانت در روابط غیررسمی بیشتر است، زیرا هزینه خیانت کردن برای خیانت کننده کمتر است. با افزایش سن ازدواج، روابط پیش از ازدواج به شکل همباشی یا دوستی بیشتر میشود و در این روابط احتمال خیانت دیدگی بیشتر است. همچنین مطالعات نشان میدهد یکی از مهمترین عوامل افزایش احتمال خیانت پس از ازدواج، تعدد روابط در پیش از ازدواج است؛ بنابراین با افزایش سن ازدواج و افزایش روابط پیش از ازدواج، شاهد افزایش خیانت در بین زنان و مردان متاهل خواهیم بود.
احتمال اینکه یک مرد ۲۵ ساله با یک زن ۲۵ ساله ازدواج کند بسیار بیشتر از این است که یک مرد ۳۵ ساله با یک زن ۳۵ ساله ازدواج کند. تمایل مردان به ازدواج با زنان جوانتر به طور طبیعی بیشتر است و با افزایش سن ازدواج مردان، اختلاف سنی ازدواجها بیشتر میشود و مردان با دختران متولد دهه خود کمتر ازدواج خواهند کرد؛ بنابراین فرصت ازدواج برای زنانی که در اولین نسل از جوانان با تجربه افزایش سن ازدواج هستند، کمتر خواهد بود و بسیاری از این زنان تجرد قطعی را تجربه خواهند کرد.
در واقع همین پدیده برای زنان دهه ۶۰ ایران اتفاق افتاده است. البته به طور کل با افزایش سن ازدواج و افزایش پدیدههایی مانند طلاق و خیانت و روابط آزاد، احتمال اینکه مردانی تصمیم بگیرند تا آخر عمر مجرد بمانند نیز بیشتر خواهد بود. اما در نهایت تعداد دختران مجرد بیشتر از تعداد پسران مجرد خواهد بود.
مطالعات نشان میدهد رابطه جنسی مناسب شادی بیشتری برای افراد ایجاد میکند و بهرهوری نیروی کار را در ۲۴ ساعت آینده افزایش میدهد. رابطه جنسی "احساس خوب" مانند اندورفین و اکسی توسین را آزاد میکند که باعث کاهش احساس اضطراب و استرس میشود. همچنین سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند که موجب ابتلا به بیماری کمتری و کوتاه شدن دوره بیماری میشود. در نتیجه با افزایش سن زادواج و افزایش تعداد مجردین بهرهوری نیروی کار کاهش پیدا خواهد کرد. علاوه براین داشتن یک خانواده مناسب انگیزه بیشتری برای بهتر و بیشتر کار کردن ایجاد میکند.
افزایش سن ازدواج از دو طریق موجب کاهش فرزندآوری میشود. اولا از نظر زیستی فرصت فرزندآوری زنان محدود است و حداکثر تا ۴۵ سالگی است و بعد از این سن بسیار نادر است؛ بنابراین با افزایش سن ازدواج بازه زمانی که زنان فرصت فرزندآوری خواهند داشت، بسیار کمتر خواهد شد. علاوه براین باروری بعد از ۳۵ سالگی بسیار پرخطر است و احتمال معلولیتزایی نوزاد یا بارداری دشوارتر و بیمار شدن مادر نیز بیشتر میشود؛ بنابراین فاصله بین به دنیا آوردن فرزندان بیشتر میشود یا اساسا تمایل به فرزندآوری کاملا از بین میرود.
با افزایش سن ازدواج والدینهایی با سن بالا خواهیم داشت که تعداد کمی فرزند خواهند داشت. این والدین دو مشکل اساسی برای تربیت فرزند دارند که در مجموع باعث میشود کیفیت تربیت فرزندان کاهش پیدا کند. اولا استفاده از فناوریها و رسانههای جدید باعث شده است سبکزندگی و منظومه فکری والدین و کودک فاصله زیادی داشته باشد و سرعت رشد فناوری دائما این فاصله را بیشتر خواهد کرد؛ بنابراین والدین نظارت و راهنمایی درستی نمیتوانند برای فرزندان خود داشته باشند.
علاوه براین والدین به دلیل تاخیر در ازدواج به سبکزندگی بدون فرزند در کار و تفریح عادت کردهاند و معمولا سعی میکنند، کمترین وقت و انرژی را برای تربیت و گذران وقت با کودکان میگذارند. این مسئله مخصوصا اگر هردو والد شاغل باشند، بیشتر اتفاق میافتد. علاوه براین در ایران به جوانان آموزش درستی ارائه نمیشود تا چگونه والدین خوبی باشند و عموما سواد تربیتی عموم مردم پایین است و این مسئله با ترکیب فاصله نسلی و کم توانی والدین در سن بالا ترکیب شدهاست و خواهد شد.
با افزایش سن ازدواج روابط متعدد پیش از ازدواج و همچنین تقاضا برای روسپیان افزایش مییابد و این مسئله باعث شده است بیماریهای جنسی در ایران و جهان در چند دهه اخیر افزایش پیدا کند. هرچند در اکثر روابط بهداشت جنسی در روابط رعایت میشود، اما باز هم احتمال انتقال وجود دارد. زیرا ۱۲ نوع بیماری مقاربتی در ایران شایع است که سفلیس و زگیل تناسلی در سالهای اخیر افزایش زیادی داشته است و در کشورهایی که آموزش جنسی نیز کامل بوده باز هم بیماریهای جنسی افزایش داشته است؛ بنابراین راهکار پایدار و بلندت این است که سن ازدواج کاهش پیدا کند.