به گزارش مجله خبری نگار، گزیده کاری، وسواس در چینش کلمات، مراقبه، مکاشفه و حساسیتهایی ازایندست، شیوهای است که برخی از نویسندگان سرلوحه کار خود قرار دادهاند. «آنتوان دو سنت اگزوپری» تنها و تنها با یک کتاب به شهرت و محبوبیتی جهانی دست یافت، آنهم کتاب بینظیر «شازده کوچولو» بود. «چخوف» بااینکه نویسنده نسبتاً پرکاری بود، اما به دلیل داستانهای کوتاهش به شهرت رسید. همه اینها نشان میدهد ملاک و معیار سنجش در ادبیات، تنها کمیت نبوده و این کیفیت است که گاهی باعث متمایز شدن یک نویسنده میشود. اما در نقطه مقابل هستند نویسندگانی که کمیت هم برایشان بهاندازه کیفیت اهمیت داشته و کتابهای زیادی منتشر کردهاند که از قضا موفق هم بودهاند.
«مارکز» کلمبیایی و «تولستوی» روس از نمونههای بارز نویسندگان پرکار و موفق بودهاند؛ «یون فوسه» نویسنده نروژی که امسال، معتبرترین جایزه ادبی جهان یعنی «نوبل» را از آن خود کرد دقیقاً جزو نویسندگان پرکار است و حدود هفتاد کتاب در کارنامه ادبی خود دارد. باید دید چه ویژگی از آثار متعدد «فوسه» داوران نوبل را مجاب کرده است که نوبل ۲۰۲۳ را به او بدهند.
«یون فوسه» بیشتر از اینکه داستاننویس باشد، نمایشنامهنویسی موفق است. درواقع او به دلیل نمایشنامهها و نثرهای بدیعش که صدایی ازدنیای ناگفتههاست نوبل گرفته. «فوسه» شصتوچهارساله است و هفتاد کتاب دارد، به این معنی که تعداد کتابهای او حتی از تعداد سالهای عمرش هم بیشتر است. از ویژگیهای نمایشنامههای فوسه میتوان به فضای مینیمال آنها اشاره کرد که با عمقی درونگرا، زبانی فاخر و غنایی، دنبالهروی آثار و سبک «هنریک ایبسن» نمایشنامهنویس قرن نوزدهم نروژ است. ویژگی دیگری که «یون فوسه» را بهعنوان یک نویسنده حرفهای و تماموقت در ادبیات مطرح کرده، چندوجهی بودن اندیشه اوست. معمولاً کمتر پیش میآید نویسندهای بتواند تمرکزش را روی چند فعالیت ادبی بگذارد و همه آنها را بهخوبی پیش ببرد.
اما این نویسنده، علاوه بر اینکه رماننویس است یک نمایشنامهنویس حرفهای هم هست، البته باید شاعر بودنش را نیز به این دسته از هنرهای او بیفزاییم. آثار مهم و شناختهشده او در هر سه رشتهای که فوسه در آن فعالیت میکند، نشاندهنده ذهن خلاق و خستگیناپذیر اوست. درواقع اگر بخواهیم او را در یک عبارت توصیف کنیم باید بگوییم او یک بهاصطلاح «همهفنحریف» در ادبیات معاصر ماست که به نظر میرسد چشماندازی بهجز ادبیات ندارد و همه ذهنش را معطوف نوشتن کرده است.
فوسه بهجز جایزه نوبل امسال، جایزههای معتبر دیگری هم تا امروز دریافت کرده است. او دو بار جایزه معتبر «ایبسن» را برده و نامش در سالهای گذشته همواره جزو نامزدهای دریافت نوبل بوده است. خودش میگوید: «نوشتن برای من راهی برای فرار از تاریکی است».
چیزی که تعجب خوانندگان حرفهای رمان را برمیانگیزد، این است که او علاوه بر همه این فعالیتهای ادبی به هنر ترجمه هم بیتوجه نیست، احتمالاً «فوسه» جزو هنرمندانی است که در طول روز، وقت کم میآورند و بدشان نمیآید بیستوپنج ساعت در روز کار کنند.
آثاری از «کافکا»، «پیتر هانکه»، «سارا کین» و «توماس برنهارد» توسط «فوسه» به زبان نروژی ترجمهشده است. از نمایشنامههای معروف او میتوان به «کسی قرار است بیاید» اشاره کرد که زندگی یک زوج فرانسوی را روایت میکند که از دیگران فرار کردهاند برای اینکه فکر میکنند بین دیگران جدایی میاندازند. «شب آوازهایش را خوانده است»، «بچه و یک روز تابستانی»، «دختر با بارانی زرد»، «نوازنده و عصر»، «هرگز جدا نمیشویم» و چندین و چند نمایشنامه دیگر از آثار اوست. «آلیس کنار آتش» تنها داستانی است که از «فوسه» با ترجمه حسام امامی و توسط نشر چشمه در ایران منتشرشده است.
منبع: خراسان