به گزارش مجله خبری نگار،هر کسی که تجربه ازدواج یا رابطه طولانیمدت را داشته، میتواند به شما بگوید که این راه فراز و نشیبهای زیادی دارد. گاهی اوقات، همه چیز به آرامی پیش میرود. برخی مواقع، ممکن است احساس کنید که هیچ چیزی سر جای خودش نیست. شما و شریک زندگیتان برای سالها در کنار هم رشد و تکامل پیدا میکنید. اما گاهی احساس میکنید که در حال حرکت در مسیرهای کاملاً متفاوتی هستید.
بنابر گفته روانشناسان، این روند کاملاً طبیعی است. به همان اندازه که دوست داریم عشق و هیجان اولیه را حفظ کنیم و این احساسات را برای همیشه ادامه دهیم، این واقعیت ازدواج نیست. تنها بخش قابل پیشبینی ازدواج، تغییری بوده که شما و شریک زندگیتان با گذشت زمان به ناچار تجربه خواهید کرد.
روانشناسان، آزمونهای مختلفی را برای بررسی وضعیت فعلی ازدواج شما ابداع کردهاند. یکی از این آزمونها، به نام «مقیاس رضایت زناشویی» در ادامه آمده است. به این فکر کنید که چقدر با هر عبارت موافق یا مخالف هستید تا متوجه شوید که آیا رابطه شما به مراقبت بیشتری نیاز دارد یا خیر.
من و همسرم کاملاً یکدیگر را درک میکنیم.
من از ویژگیهای شخصیتی و عادات همسرم راضی هستم.
من از نحوه تقسیم و انجام وظایفمان راضی هستم.
همسرم همه حالات و شرایط روحی من را درک میکند.
من از نحوه تصمیمگیری و حل تعارضاتمان خوشحال هستم.
من از نحوه تصمیمگیری مالیمان راضی هستم.
نیازهای من در رابطه برآورده میشود.
من از نحوه مدیریت فعالیتهای اوقات فراغت و زمانی که با هم میگذرانیم، خوشحال هستم.
من از نحوه ابراز محبت و روابط جنسی خود راضی هستم.
من تا به حال از رابطهام با همسرم پشیمان نشدهام.
من از رابطه خود با خانواده و دوستانمان راضی هستم.
در حالی که فکر کردن به این سؤالات میتواند اطلاعات زیادی در مورد وضعیت فعلی رابطه شما ارائه دهد، باید به یاد داشته باشید که ازدواج شما به طور مداوم در حال تکامل است. اگرچه هر زوج مسیر منحصر به فرد خود را دارند، روانشناسان ۶ مرحله مشترک در تکامل زناشویی را شناسایی کردهاند.
در مرحله اولیه رابطه عاشقانه، هر یک از طرفین از برآورده کردن نیازهای طرف مقابل لذت میبرند. این انتظار وجود دارد که ازدواج به تقویت این حس عشق و مراقبت کمک کند. زن و شوهر میتوانند بدون توجه به مشکلات زندگی روزمره، درک خود را از یکدیگر عمیقتر کنند.
در مرحله دوم، فاز ماه عسل تمام میشود. ممکن است که زن یا شوهر انتظارات طرف مقابل را برآورده نکرده و این مشکل، منجر به احساس ناامیدی شود. عشق و مراقبت دیگر بی قید و شرط نیستند و زمانی که رابطه از حالت ایدهآل فاصله میگیرد، احساس ناامیدی به وجود میآید.
احساس یکنواخت ناامیدی و نارضایتی، جایش را به خشم و دعوا داده که با اقدامات تلافیجویانه مکرر مشخص میشود. دعوا، به عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر ناامیدی برای بازیابی رابطه عاشقانه اولیه عمل میکند. جنگ قدرت، نشاندهنده واکنش به انتظارات برآورده نشده از عشق و پذیرش بی قید و شرط است.
زن و شوهر که از نظر عاطفی فرسوده شدهاند و با خطر جدایی روبرو هستند، به جای پرداختن به تعارضات موجود، توجه خود را به جنبههای دیگر زندگی منحرف میکنند. علیرغم وجود مشکلات، متعهد به ازدواج خود میمانند و روی علایق مشترک خود تمرکز میکنند؛ مانند ساختن خانه، بزرگ کردن فرزندان یا پیشرفت شغلی. در حالی که رضایت در رابطه کاهش پیدا کرده، هنوز ارتباط مثبتی وجود دارد.
زن و شوهر در مرحله بعدی در مورد نیازها و توقعات خود درک بهتری پیدا میکنند. این درک، باعث افزایش استقلال و اعتماد به نفس شده و مرحلهای از شور و اشتیاق دوباره شکل میگیرد؛ اما طرفین محدودیتهای رابطه را در نظر میگیرند.
افراد در این مرحله، اتکا به خود را توسعه میدهند و در مورد ضرورت حفظ هویت عاطفی مجزا برای حفظ یک رابطه بالغانه آگاهی دارند. موفقیت در این مرحله، مستلزم داشتن احساس مسئولیت و درک بهتر همسر است.
منبع:روزیاتو