کد مطلب: ۵۲۰۶۸۴
۰۸ آبان ۱۴۰۲ - ۰۱:۰۹

تسویه حساب با جنازه ژوزف!

۶۲ سال پیش در چنین روزی، نیکیتا خروشچف، رهبر وقت اتحاد شوروی دستور داد جنازه استالین را که به صورت مومیایی و در مقبره لنین نگهداری می‌شد، از آن محل خارج و در جایی دفن کنند. ریشه این رفتار که به «استالین‌زدایی» در تاریخ شوروی شهرت یافت، جنایات و اقدامات غیرانسانی و عجیبی بود که در تاریخ ۳۰ ساله حکومت استالین مشاهده شد. در این نوشتار به چرایی و چگونگی این اقدام پرداخته‌ایم

به گزارش مجله خبری نگار، می‌گویند نیکیتا خروشچف، رهبر اتحاد شوروی بین سال‌های ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴ م، چند روز بعد از آن‌که قدرت را به دست گرفت، در یک جلسه نیمه خصوصی حزبی و برای نخستین‌بار پس از دوران دیکتاتوری استالین، به نقد عملکرد وی پرداخت. خروشچف خود از افراد نزدیک به استالین و شاید در بخشی از اقدامات وی شریک بود؛ به همین دلیل، یکی از وسط جمعیت او را خطاب قرار داد و گفت: «چرا این حرف‌ها را در زمان حیات رفیق استالین بر زبان نیاوردی؟» به دنبال این پرسش، سکوتی سنگین فضای سالن را فرا گرفت. خروشچف با آرامش تمام گفت: «چه کسی این سوال را پرسید؟» حاضران که هنوز از دوره وحشت‌زا و پراختناق عهد استالین متأثر بودند، حرفی نزدند؛ حتی کسی که آن سوال پرطعنه را مطرح کرده‌بود، زبان به کام گرفت! خروشچف چند دقیقه منتظر ماند و بعد به آن پرسش چنین پاسخ داد: «درست به همان دلیلی که تو اکنون جرئت معرفی کردن خودت را نداری»!

دوران ۳۰ ساله حکومت استالین بر سرزمین وسیع روسیه که در آن زمان با نام «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» شناخته می‌شد، دورانی یکپارچه اختناق بود. «گرگ کرملین» - تعبیری که استوارت کاهان، روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی برای معرفی استالین به کار برد – حکومت خود را بر «سریرِ خونین» بنیان نهاد. او حتی به کمونیست‌های شوروی اجازه خواندن وصیت‌نامه لنین را نداد. ساز و کار وی به تدریج تمامی کمونیست‌های پیش کسوت را از میدان خارج و مدتی بعد، به طور کامل حذف کرد.

افرادی مانند «تروتسکی» که ظاهراً در ردیف دوستان نزدیک لنین قرار داشتند و قاعدتاً می‌توانستند برای رسیدن به جایگاه او مدعی باشند، فرار را بر قرار ترجیح دادند؛ هرچند که درباره تروتسکی و تعدادی دیگر، این فرار چندان مقرون موفقیت نشد. مأموران «چکا» - سازمان پلیس مخفی شوروی – ردّ تروتسکی را در مکزیک زدند و در سال ۱۹۴۱ م، مدتی بعد از آغاز جنگ جهانی دوم و در بحبوحه انتشار اخبار مربوط به این جنگ، کارش را ساختند. تعداد دیگری از کمونیست‌های مشهور، مانند «الکسی رایکوف»، «لئو کامنف» و «گریگوری زینوویف» گرفتار تیغ بی‌دریغ دستگاه اطلاعاتی استالین، با ریاست «نیکولای یِژوف» شدند. در جریان «پاک سازی بزرگ»، بین سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸ م، بیش از دو میلیون نفر از بین رفتند که بخش اعظم این افراد اصلاً محاکمه نشده‌بودند.

مردی که با عاطفه بیگانه بود

استالین خیلی زود ساختار‌ها را دچار تغییر اساسی کرد. برخلاف ادعای وی مبنی بر وفاداری‌اش به تفکر و مشی لنین، هیچ شباهتی میان رفتار و نظرات وی با لنین وجود نداشت. استالین به تمامی، گرفتار بیماری مهلک کیش شخصیت بود. این بیماری، حتی خانواده او را هم عذاب می‌داد؛ به استثنای «اکاترینا سوانیدزه» همسر اول استالین که تنها یک سال بعد از ازدواج با وی، در سال ۱۹۰۷ م درگذشت و می‌گویند «گرگ کرملین» به شدت عاشقش بود، دیگر هیچ مهر و محبتی نتوانست قلب استالین را گرم کند. حتی انتخاب نام استالین توسط وی، به نوعی بیانگر وضعیت روحی‌اش بود؛ استالین: «مرد فولادین».

به این ترتیب، «ژوزف جوگاشویلی ویساریونویچ» گرجستانی که بعد‌ها به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دیکتاتور‌های تاریخ شناخته‌شد، کمترین خروجی عاطفی را در رفتارش داشت. او با وجود ابراز علاقه شدید به مادرش، به تشییع جنازه او نرفت و تنها به ارسال یک دسته گل بسنده کرد. همسر دوم استالین، «نادژدا آلیلیوا» از دست رفتار‌های وی خودکشی کرد. پسرش، «جاکوب جوگاشویلی» آن‌قدر از سوی پدر تحت فشار قرار داشت که دوبار دست به خودکشی زد، یک بار در شوروی و بار دوم، هنگام اسارت در اردوگاه آلمانی‌ها. مشهور است که بعد از خودکشی اول، استالین گفته بود: «پسرک احمق حتی نمی‌تواند گلوله را درست شلیک کند تا بمیرد!» و هنگامی که آلمانی‌ها گفته‌بودند حاضرند «جاکوب» را با تعدادی ژنرال آلمانیِ اسیر در شوروی معاوضه کنند، استالین با بی‌تفاوتی گفته‌بود: «اصلاً معاوضه یک ستوان با ژنرال ارزشش را ندارد!»

سایه وحشت بر سر شوروی

استالین را معمار اقتصاد نوین روسیه می‌دانند؛ او بدون ارزیابی نتایج کارش تصمیم گرفت این اقتصاد را از کشاورزی به صنعتی تبدیل کند؛ رویکردی که باعث بروز قحطی‌های گسترده و کُشنده شد. هزاران و شاید میلیون‌ها نفر از مردم شوروی در جریان این تغییرات سریع، نابود شدند. تعدادی از مورخان معتقدند که همین اقدامات، شوروی را در برابر هجوم آلمان نازی به شدت آسیب‌پذیر کرد. استالین اگرچه با نازیسم، به عنوان دشمن جدی بلشویسم، مخالف بود و از نهضت‌های ضدفاشیستی اروپا حمایت می‌کرد، اما در هجوم به لهستان، با هیتلر همکاری نزدیکی داشت و نیمی از این کشور، به خاطر پیمان محرمانه هیتلر و استالین به شوروی واگذار شد. او به ویژه به لهستانی‌ها حساس بود.

هزاران لهستانی عضو حزب کمونیست شوروی در پاک سازی بزرگ کشته شدند. استالین دستور اعدام ۱۱ هزار نظامی لهستانی را در منطقه «کاتن» صادر کرد؛ جنایتی که به دلیل پیوستن او به متفقین، تا زمان اوج‌گرفتن جنگ سرد به متون تاریخی راهی نگشود. همه این‌ها و خیلی چیز‌های دیگر که نمی‌توان در این فرصت اندک به آن‌ها پرداخت، نشان می‌دهد که چرا مردم روسیه، حتی کمونیست‌های دوآتشه و دارای مناصب عالی، تا این اندازه از استالین وحشت داشتند؛ وحشتی که دست کم تا سه سال بعد از مرگ مشکوک او در پنجم مارس ۱۹۵۳، برقرار ماند.

تسویه حساب با جنازه ژوزف!

پایان استالینیسم

۱۴ فوریه سال ۱۹۵۶ / ۲۴ بهمن سال ۱۳۳۴، بیستمین کنگره حزب کمونیست شوروی با حضور اعضای روسی این حزب و مهمانانی از احزاب چپ و متمایل به شوروی در سراسر دنیا، در مسکو برگزار شد. از ایران، برخی اعضای حزب توده در این کنگره شرکت کردند، افرادی مانند «رضا رادمنش»، «غلامحسین فروتن» و «احمد قاسمی». کنگره بیستم تا ۲۴ فوریه ادامه داشت. در پایان این روز و در حالی که همه شرکت‌کنندگان قصد خروج از جلسه را داشتند، ناگهان سر و کله نیکیتا خروشچف پیدا شد و همه ملزم به حضور در جلسه شدند. او در آن جلسه به ایراد یکی از طولانی‌ترین سخنرانی‌های کنگره حزب کمونیست شوروی پرداخت؛ یک سخنرانی که چهار ساعت طول کشید و شرکت‌کنندگان را تا ساعت ۴ صبح روز ۲۵ فوریه در سالن محل برگزاری کنگره نگه داشت. عنوان سخنرانی خروشچف «کیش فردپرستی و نتایج آن» بود.

او طی این سخنرانی طولانی، به سیاست‌های استالین و رویکرد‌های دیکتاتورمآبانه وی تاخت. خروشچف از وصیت نامه محرمانه لنین سخن گفت که به مدت ۳۰ سال توسط استالین مخفی شده است؛ وصیت‌نامه‌ای که محتوای آن تضاد آشکاری با رفتار‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی استالین دارد. خروشچف در فراز‌هایی از این سخنرانی، ظاهراً یا واقعاً، گریست. با پایان یافتن سخنرانی او، عصر استالینیسم هم در شوروی به پایان رسید. بسیاری از مقتولان پاک سازی بزرگ، از اتهامات واردشده تبرئه شدند و از آن‌ها اعاده حیثیت شد؛ هرچند که دیگر سودی به حال این افراد نداشت! با وجود این، هنوز هم استالین به عنوان یک رهبر مقتدر در شوروی تقدیس می‌شد و جسدِ مومیایی شده وی را در کنار پیکر مومیایی شده لنین، در ساختمانی مجلل واقع در میدان سرخ مسکو قرار داده‌اند.

تسویه حساب با جنازه ژوزف!

دفن مومیایی

با گذشت بیش از پنج سال از سخنرانی خروشچف، در ۳۰ اکتبر سال ۱۹۶۱، بالاخره حزب کمونیست شوروی استالین را در نقض وصیت‌نامه لنین مقصر اعلام و از درجه قداست ساقط کرد! نتیجه این اقدام، برداشتن جنازه استالین از کنار پیکر مومیایی شده لنین بود. کمونیست‌های زخم‌خورده از دوران استالینیسم، حالا می‌توانستند نفرت چند ساله خود را از دیکتاتور بزرگ شوروی آشکار کنند. پیکر استالین، بعد از برداشتن آن از کنار جسد مومیایی شده لنین، با دستور خروشچف به کنار دیوار کاخ کرملین منتقل و در آن‌جا به خاک سپرده‌شد.

منبع: خراسان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر