به گزارش مجله خبری نگارما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن اصطلاحاتی مانند قرار ملاقات اتفاقی یا تفریحی، مراحل صحبت کردن، موقعیت سنجی، قال گذاشتن و شایعه سازی در مورد روابط عاطفی طوری مورد بحث قرار میگیرند که انگار هیچ معنایی ندارند؛ و شاید برای بیشتر مردم نیز همینطور باشد. اما شگفت زده خواهید شد اگر بدانید چقدر عادی است که خودتان را به کسی که ساعتها یا حتی قارهها دور از شما زندگی میکند، متصل دیده و عاشق او شوید. با شغلهای پرکار، زندگیهای متضاد و مسئولیتهای خانوادگی که ما را بیش از پیش دور و دورتر از هم نگه میدارند، نزدیک نگه داشتن ارتباط در فواصل زیاد، همزمان به یک نعمت و یک نفرین تبدیل شده است؛ و البته، هالیوود عاشق یک داستان عاشقانه تلخ و تیره روزانه است، زیرا هیچ کمبودی در مورد فیلمهایی که به بررسی دلتنگی ناشی از روابط از راه دور میپردازند، وجود ندارد.
این فیلمها تلخ و قابل درک هستند و هر دو رویِ جدا بودن و داشتن فاصلهای زیادی را با صداقت به نمایش میگذارند. در این فیلم ها، شخصیتها را میبینیم که مدام منتظر تماس اسکایپی طرف مقابل هستند یا روزها را میشمارند تا آن دیدار احساسی رخ دهد، اما این امید و انتظار با لحظاتی از تنهایی از هم میپاشند. با این حال تعهد عاشقانه آنها به نوعی مانند شعلهای آرام سوز در انتظار بازگشت به زندگی است. این فیلم ها، هر چند واقع گرایانه و ویرانگر، به نوع روابطی که عمدتاً از طریق خاطره، حرفهای تاییدآمیز و کورسوی امیدی که روزی دوباره به هم بپیوندند، میپردازند. بدین ترتیب در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم عاشقانه آشنا کنیم که به روابط عاشقانه از راه دور و درد دوری عاشقانه اشاره دارند.
یکی از اورجینال ترین، هوشمندانهترین و خوشایندترین فیلمها در زمینه به تصویر کشیدن واقعیت روابط از راه دور، فیلم Going The Distance است که در آن، درو بریمور و جاستین لانگ در یک انتخاب بازیگر بی عیب و نقص در نقش ارین و گرت بازی میکنند. این دو در یک رابطه کوتاه تابستانه یک ارتباط بسیار عمیق بینشان شکل میگیرد، زمانی که ارین برای یک سفر تجاری به نیویورک پرواز میکند. گرت شغل ثابتی در داخل شهر دارد، اما ارین باید به خانه اش در سان فرانسیسکو برگردد و این زمانی است که واقعیت بر ماهیت رابطه آنها حاکم میشود – آیا جرقه عشق آنها میتواند در شرایطی که کیلومترها فاصله و کارهای روزمره فراوان آنها را از هم جدا کرده، زنده بماند؟
هر دوی بازیگران نقش اصلی داستان بسیار جذاب هستند در شرایطی که این متخصصان جوان سعی میکنند با شوخ طبعی و دلشکستگی توأمان، سختیهای مسافت طولانی بینشان را پشت سر بگذارند. فیلم تحت کارگردانی صادقانه نانت برستین نشان میدهد که چگونه عشق این دو از طریق تماسهای تلفنی آخر شبانه و دیدارهای دورهای زنده میماند.
مثل دیوانهها در مورد یک پسر آمریکایی به نام جیکوب و یک دختر انگلیسی به نام آنا است که در حین تحصیل در انگلستان به معشوقههای دانشگاهی تبدیل میشوند، فیلمی که به خاطر تصویرسازی واقع گرایانه و دردناکش از چسبیدن به کسی که دوستش دارید، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما خوشبختی آنها زمانی به دردسر میافتد که آنا از دریافت ویزای دانشجویی محروم میشود و این موضوع باعث جدایی طولانی این دو مدت پس از فارغ التحصیلی میشود. جزئیاتی مانند بوسههای خداحافظی عجیب و غریب و انتقال به لحظات نگرانی در مورد زمان که آنها را از هم جدا میکند، تا سکوتهای طولانی و هم آغوشیهای پرحرارت، جذابیت متقابل جذاب و آشنایی بین نقشهای اصلی فیلم ایجاد میکند.
فلیسیتی جونز و آنتون یلچین در نقش هایشان بی نقص ظاهر میشوند، بازیگرانی که وقتی لازم باشد، ناراحتی را و وقتی احساسش وجود داشته باشد، دلتنگی را به تصویر میکشند. فیلم به هیچ وجه آبکی یا داستانی عاشقانه با احساسی خوب نیست. در عوض، مانند یک سیلی دردناک، شما را با واقعیت آشفته عشقی که خیلی زود به مانع برخورد کرده، آشنا میکند، موضوعی که این فیلم را به گزینهای مناسب برای تمام افراد بدبین نسبت به فیلمهای عاشقانه اینچنینی تبدیل میکند.
نیکلاس اسپارکز به نوشتن ویرانگرترین رمانهای عاشقانه شهرت دارد؛ و هنگامی که این داستانها در قابل اقتباسهای سینمایی به تصویر کشیده میشوند، به نظر نمیرسد که تاثیر عاطفی کتابها کاهش پیدا کند، بلکه این تاثیر دردناک بیشتر هم میشود. جان عزیز که در پیش زمینه سواحل وسیع کارولینای جنوبی روایت میشود، به عنوان تصویری از عشق و ارتباط بین یک روح در دو بدن که مجبور به دور شدن از هم هستند، آغاز میشود. جان تایری سربازی در حال مرخصی است که در طول تعطیلات بهاری عاشق ساوانا، دختری اهل زادگاهش میشود.
داستان عاشقانه مهیج و آتشین آنها دو هفته به طول میانجامد، وقتی که آنها برای قرارهای عاشقانه بیرون میروند، احساس ناامنی شان نسبت به خود و یکدیگر را دور میاندازند و با خانوادههای هم ملاقات میکنند. با این حال، داستان عاشقانه این دو زمانی کوتاه میشود که وظیفه نظامی ایجاب میکند که جان برای ادامه سربازی، به محل خدمتش بازگردد. پس از آن، این دو از طریق نامه با هم در تماس هستند، اما حملات ۱۱ سپتامبر آنها را بیش از پیش از هم دور کند. این فیلم به خاطر تصویر دلخراشی که از عشق ارائه میدهد به گریه شدید بینندگانش منجر میشود، پس هنگام تماشای آن از بودنِ دستمال کاغذی در کنارتان اطمینان داشته باشید.
با بازی تام هنکس و مگ رایان، پادشاه و ملکه دهه ۹۰ سینمای هالیوود، بی خوابی در سیاتل یکی دیگر از آثار کلاسیکی است که هنوز هم در میان جمعیت سینماروهای دوستدار ژانر رمانتیک، محبوب است. این فیلم با ارجاعی هوشمندانه به فیلم کلاسیک An Affair to Remember ساخته سال ۱۹۵۷، داستان سم بالدوین را دنبال میکند، مرد بیوه میانسالی که زندگی سادهای را با پسرش جوناه در سیاتل میگذراند. جوناه ۸ ساله که نگران غم و اندوه پدرش است، با یک برنامه رادیویی ملی تماس میگیرد و پدرش را مجبور میکند تا در مورد پیدا کردن یک شری زندگی صحبت کند.
تلاشهای او توجه آنی رید، خبرنگار بالتیمور سان را به خود جلب میکند که با وجود نامزد داشتن، احساس میکند چیزی در زندگی اش گم شده است. او نامهای به سم مینویسد و از او میخواهد که در روز ولنتاین او را در ساختمان امپایر استیت ملاقات کند. این درام رمانتیک عصر جدید اگر جذاب و زیبا نباشد، چیز دیگری هم نیست. به کارگردانی نورا افرون، این فیلم به ما یادآوری میکند که اگر سرنوشت این باشد که دو نفر خاص با هم ملاقات کنند، احتمالاً این اتفاق خواهد افتاد.
نوح اهل پول نیست و جاه طلبیهای زیادی هم ندارد، اما از هفت سال پیش که الی را دیده، عاشق او شده است. اما وقتی جامعه و تفاوت هایشان آنها را از هم جدا میکند، از پناهگاه کوچکی که برای خودشان ساخته اند، دور شده و قلب هایشان به طرز غم انگیزی از هم جدا میشود. این داستانی است که دوک هر روز از روی یک دفترچه خاطرات قدیمی برای خانم همیلتون میخواند. اگر از قبل این فیلم را تماشا کرده باشید، از افشاگری بزرگ داستان و اینکه چگونه قلب شما را تکه تکه میکند، اطلاع دارید.
فیلم دفترچه خاطرات یک اثر کلاسیک بدون تاریخ مصرف در مورد شخصیتهای رایان گاسلینگ و ریچل مک آدامز است که در دهه ۱۹۴۰ عاشق میشوند، اما خیلی زود از هم جدا شده و اغلب برای حفظ ارتباطشان دچار مشکل میشوند. زمان میگذرد و ملودرامی خالص شکل میگیرد، جایی که رابطه عاشقانه نوآه و اشلی به لطیفترین و واقع گرایانهترین شیوهها به بوته آزمایش گذاشته میشود.
نورا افرون در بحث ساخت داستانهای واقع گرایانه، دردناک و دلگرم کننده واقعاً فوق العاده است. او این کار را با When Harry Met Sally… و دوباره با بی خوابی در سیاتل انجام میدهد، جایی که هر دو فیلم دارای شخصیتهایی است که زندگی شان به شیوههای ناشناخته در هم تنیده میشود. در مورد نامه داری، این فیلم قبل از اینکه اینترنت همه جا را فرا گیرد، ساخته شده است. کاتلین و جو دو نفری هستند که از طریق یک وب سایت ملاقات آنلاین با هم آشنا میشوند. آنها در یک اتاق گفتگو پیامهای طنز و دلگرم کنندهای رد و بدل میکنند، در حالی که هویت خود را ناشناس نگه میدارند و به آرامی عاشق هم میشوند بدون اینکه هرگز یکدیگر را ببینند.
وقتی این دو در نهایت تصمیم به ملاقات میگیرند، مشخص میشود که یکی از آنها صاحب کتابفروشی و دیگری رقیب تجاری اوست. تام هنکس و مگ رایان به عنوان بازیگران نقشهای اصلی بسیار جذاب ظاهر میشوند. آنها در سطحی فراتر از سطح فیزیکی با هم ارتباط برقرار میکنند، پیش از اینکه دریابند پرسوناهای واقعی شا در دو سوی یک جنگ قرار گرفته است.
این فیلم اسپانیایی به کارگردانی کارلوس مارکز که عمدتاً در دو آپارتمان جدا از هم با فاصلهای زیاد و با بازی تنها دو بازیگر به نامهای ناتالیا تنا و دیوید ورداگور فیلمبرداری شده است، یک فیلم رمانتیک تراژیکِ اشک آور مطلق است. الکس و سرخی در بارسلونا زندگی میکنند، اما وقتی یک فرصت شغلی در لس آنجلس برای الکس فراهم میشود، او این فرصت را میپذیرد و تصمیم میگیرد به این شهر و کشور جدید نقل مکان کند. در حالی که سرخی در بارسلونا میماند. این دو تصمیم میگیرند با ابزارهای انقلابی – پیامهای متنی مداوم و تماسهای ویدیویی – این فاصله را از بین ببرند.
این کمدی درام کوچک و جذاب که با تماسهای بامزه اسکایپی سعی در کوچک کردن فاصله بین دو شخصیت اصلی دارد، در فیلمبرداری خود بسیار ظریف و جذاب کار کرده است. برداشتهایی که از این دو در طول روز گرفته میشود، در حالی که به لپ تاپ هایشان چسبیده اند، نشان میدهد که عشق واقعی ادامه دارد حتی اگر مدت زمان زیادی از دوری فیزیکی دو طرف گذشته باشد. به طور کلی، فیلم ۱،۰۰۰ کیلومتر عوارض روحی و جسمی خاصی برای مخاطب در پی دارد.
در این داستان عاشقانه میان سرزمینی هندی-ژاپنی به کارگردانی آپارنا سن، داستان سنهاموی چاترجی (راهول بوز) و میاگی (چیگوسا تاکاکو) را دنبال میکنیم، دو دوست صمیمی که از طریق نامههایی که برای هم میفرستند، ارتباط عمیقی با یکدیگر برقرار میکنند. آنها که میدانند ملاقات حضوری با یکدیگر برایشان غیرممکن است، تصمیم میگیرند با رد و بدل کردن قول و قرارهایشان از طریق نامه، با هم ازدواج کنند.
این دو با تکیه بر تکههای متناوب کاغذ و کلماتی که به هم چسبیده اند و در شرایطی که از هم جدا افتاده اند، عشق خود را بدون صمیمیت جسمی یک رابطه عادی پرورش میدهند. اما اوضاع زمانی سخت میشود که سرطان میاگی بدتر میشود و یک بیوه جوان و پسرش شروع به ماندن در خانه سنهاموی میکنند. همسر ژاپنی پایانی بسیار غم انگیز دارد. اما این تصویر انتزاعی و آرام از جذابیت غیر ممکن است که مابین این شرایط ایجاد میشود و در نهایت این فیلم را بسیار جذاب میکند.
بدون شک یکی از زیباترین عاشقانههای تاریخی که تا به حال ساخته شده، اقتباس زیبای جو رایت از رمان سال ۲۰۰۱ به نام Atonement نوشته یان مک ایوان است. در آستانه پایان جنگ جهانی دوم، دروغ یک دختر جوان، زندگی دو عاشق به نامهای رابی و سیسیلیا را زیر و رو کرده و آنها را از هم جدا میکند. بریونی نویسندهای آینده دار است که پس از اینکه رابی را به همراه خواهرش در موقعیتی بسیار بغرنج میبیند، به بهانهای عاشقانه، او را به جنایتی که مرتکب نشده است، متهم میکند. این موضوع اوضاع را برای همه پیچیده میکند و رابی به زندان میافتد.
با گذشت دههها و تیره شدن زندگیها و روابطی که روزگاری بسیار واضح بودند، رابی و سسلیا تلاش میکنند تا در میان جنگی که ملتها را از هم جدا میکند، از طریق نامه با هم در تماس باشند. این فیلم که از نظر وسعت بسیار حماسی و در عین حال جزئیات پیچیدهای دارد، نشان میدهد که چگونه محبت بین دو نفر میتواند سرسختانه و اخلال ناپذیر باشد و با گذشت سالها و پس از اشتباهات فراوان همچنان ادامه دار باشد.
گرتا گرویگ و جو سوانبرگ در نوشتن و کارگردانی این فیلم زیبا با یکدیگر همکاری کرده و خودشان نیز نقش دو شخصیت اصلی بازی میکنند. این فیلم زیبا درباره دو نفر است که فاصله باعث شده رابطه عاشقانه آنها دچار مشکل شود. متی و جیمز عاشق هم هستند، اما یکی از آنها در نیویورک و دیگری در شیکاگو زندگی میکند. تنها چیزی که آنها را در کنار هم نگه میدارد، دیدارهای آخر هفته و تماسهای شبانه است. اما آیا این ارتباطات از راه دور و محدود برای ارضا کردن دلتنگی ناشی از فاصله گرفتن از کسی که حتی برای یک ثانیه هم نمیخواهید از او دور باشید کافی است؟
شبها و تعطیلات آخر هفته واقعیترین فیلم درباره روابط دور و دراز است، زیرا درد، شرایط غیرعادی، ناراحتی و دلتنگی که با آن همراه است را به تصویر میکشد. با اشاره به اینکه یک رابطه عاشقانه موفق به چه چیزهایی نیاز دارد، این فیلم هر لحظهای که متی و جیمز با هم به اشتراک میگذارند را ارج مینهد؛ و شاید این چیزی است که این فیلم را بسیار تاثیرگذار و دردناک میسازد – برای خاطره سازی.
منبع:روزیاتو