سینماگران پیشرو چگونه در مقابل فیلمفارسی قیام کردند؟
به گزارش مجله خبری نگار، «با توجه به وظایف سندیکای هنرمندان سینما که در همه ممالک معطوف به حفظ منافع معنوی و صنفی کارکنان و سازندگان واقعی سینمای ملی آن کشورهاست و با توجه به این که سندیکای ما متأسفانه به این مهم عنایتی ندارد و چنین به نظر میرسد که قبل از هر چیز جانبدار تهیهکنندگانی است که فرآوردههای سینماییشان با افکار و آرمانهای ما در یک سینمای شریف ایرانی که شایسته قومیت و فرهنگ ملی باشد منطبق نیست، استعفای خود را از عضویت در سندیکا تقدیم میکنیم.»
این بیانیه آغاز آشکار جنگی بزرگ در سینمای ایران بود؛ جنگی که از ساعت ۸ عصر ۱۷ تیر ۱۳۵۲ با ارسال این نامه به دفتر روزنامههای معتبر آن روز آغاز شد. پای بیانیه نام ۱۴نفر از سینماگران شناختهشده و تازه مطرحشده آمده بود: داریوش مهرجویی، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، هژیر داریوش، ناصر تقوایی، پرویز صیاد، نعمت حقیقی، بهرام بیضایی، منوچهر انور، علی حاتمی، عباس بهارلو، مسعود کیمیایی، بهروز وثوقی و اسفندیار منفردزاده. ۱۴نفری که با اضافهشدن خسرو هریتاش، جلال مقدم و داوود رشیدی به آنها در ۲روز آینده به گروه سینماگران پیشرو معروف شدند. این گروه در مقابل سندیکای هنرمندان سینما که چند سال پیش شکل گرفته و یکی از قویترین سندیکاهای زمان خود بود قیام کردند. عضویت در این سندیکا نهتنها پاسخگوی نیازهای صنفی به شمار میرفت، بلکه عضویت در آن رسمیتبخشیدن برای حضور در سینما و فعالیت در آن بود. اما سینماگران پیشرو معتقد بودند که این سندیکا ابزاری در دست تهیهکنندگان فیلمفارسی برای تحت فشار قراردادن اهالی سینما و ساخت بیشتر فیلمهای ضعیف و بهاصطلاح «آبگوشتی» برای تحت فشار قرار دادن سینمای مستقل بود.
البته این گروه نخستین انقلابیهای سینمای ایران در برابر فیلمفارسی نبودند. در سال ۱۳۵۰ آذر شیوا، بازیگری که با بازی در چند فیلم موفق توانسته بود جایگاه خوبی در سینما پیدا کند، با اعلام اعتراض به وضعیت سینما در مقابل دانشگاه ملی (شهیدبهشتی فعلی) به دستفروشی سیگار و آدامس پرداخت. او بعد از این اعتراض با اعلام کنارهگیری از سینما گفت که نمیخواهد در سینمایی باشد که از او تقاضای رقص کابارهای دارد. البته گفته میشود که بعد از این اعتراض، این سندیکا و مدیران قدرتمند آن بودند که جلوی حضور خانم شیوا را در سینما گرفتند.
اما اعتراض آذر شیوا بعدها تبدیل به اعتراض بزرگتری شد که گروه سینماگران پیشرو انجام دادند. نکته جالب این که یکی از نخستین کسانی که نسبت به استعفای این گروه واکنش نشان داد مهدی میثاقیه، تهیهکننده سرشناس و رئیس اتحادیه صنایع ملی فیلم ایران بود که اتفاقا از متهمانان اصلی اعتراض این گروه بود. میثاقیه در گفتوگو با مجله «تماشا» با اشاره به اعتراض آذر شیوا، او را به عنوان ژاندارک سینما تعبیر کرد و گفت: «این فریاد اعتراض را چند سال پیش خانم آذر شیوا به نحو خشنتری برآورد؛ آن چنان که بعضی او را دیوانه و مجنون خواندند ولی به عقیده من ایشان ژاندارک سینمای ما هستند.»
۱۸تیرماه روز پرخبری در عرصه سینما بود. اعضای سندیکا دور هم جمع شدند و با انتقاد از این گروه حرکتشان را عجولانه خواندند. حمید قنبری که رئیس سندیکا بود در مصاحبهای گفت که این گروه هیچوقت پیش ما نیامدند و حتی گفت که برخی از این افراد آدرس سندیکا را بلد نیستند: «به طور مثال آقای داریوش مهرجویی که خود از کارگردانان خوب سینمای ایران است، هنوز آدرس سندیکا را هم نمیداند. بهتر این بود که این عده قبل از ایجاد جنجال به ما مراجعه میکردند و اگر ما از برآوردن خواستههایشان خودداری میکردیم یا قادر به انجام آن نبودیم، آن موقع جا داشت این کار را بکنند.»
مهدی میثاقیه نیز اعلام کرد که اگر این افراد به رفتار خود ادامه دهند، اجازه کارکردن نخواهند داشت. ۱۱نفر از این گروه صبح روز ۱۹تیر در هتل پالاس جمع شدند و در نشستی خبری با حضور ۸خبرنگار درباره اهدافشان برای این اعتراض صحبت کردند. روزنامه آیندگان گزارش این نشست را در کنار خبر پایان کنسرسیوم در صفحه اول روزنامه کار کرد. در این نشست علی نصیریان و عزتالله انتظامی در مسکو بودند. منوچهر انور به خاطر بیماری در بیمارستان بود و بهرام بیضایی هم به خاطر گرفتاریهای شخصی حاضر نبود. داریوش مهرجویی نخستین فردی بود که از سوی گروه سینماگران پیشرو شروع به صحبت کرد. او پیش از این فیلم موفق «گاو» را ساخته بود. مهرجویی گفت: «سینمایی که سندیکا از آن حمایت میکند سینمای مورد اعتقاد گروه مستعفی نیست و گروه سینمای متعارف ایرانی را سینمایی نمیشناسد که مبین فرهنگ و قومیت ایرانی باشد و از آنجا که خود را وابسته به یک سینمای ملی و پیشرو و متعهد میداند، بنابراین نمیتواند عضویت سندیکایی را داشته باشد که حاصل چندین سال فعالیت اعضای آن نشانی از جهش و پیشرفت ندارد. علاوه بر این، سندیکا بر خلاف دلیل وجودی خود، حقوق دستاندرکاران واقعی سینما را تحتالشعاع منافع پارهای از تهیهکنندگان ذینفوذ قرار داده است.»
پرویز صیاد که به گفته منوچهر انور به همراه هژیر داریوش این اعتراض را شکل دادند و بهعنوان تهیهکننده در این جمع حضور داشت، از قدم دوم کانون سینماگران پیشرو برای تشکیل تعاونی مستقلی خبر داد: «کانون با تشکیل تعاونی نخستین قدم را در راه ابراز موجودیت رسمی خود برخواهد داشت. این تعاونی با سرمایه اولیه ۱۵نفر از اعضای مستعفی همراه با جلال مقدم تشکیل خواهد یافت.»
هژیر داریوش که قرار بود بیشتر مصداقی صحبت کند درباره جذب سرمایه و تحریم احتمالی تهیهکنندگان هم گفت: «کسانی که اینجا نشستهاند خود یک سرمایه بالقوهاند که میتوانند سرمایه بالفعل شوند. طبیعی است که سرمایه اولیه بهوسیله همین گروه تامین خواهد شد. با بازار آزاد هم حاضر به همکاری هستیم بهشرطی که شرایط ما را بپذیرند... .»
به نوشته خبرنگاران لحن داریوش آنچنان محکم بود که در مقابل پرسش یکی از خبرنگاران گفت: «ما به حمایت انبوه تماشاگران متمایز ایرانی که گروه عظیمی را هم در جامعه ما تشکیل میدهند و همین طور به پشتیبانی مطبوعات که نماینده مردم جامعه ما هستند عمیقا اطمینان داریم ولی اگر روزی به هر دلیل و علتی در این زمینه موفق نشدیم مطمئن باشید که مثلا اقدام به دایرکردن «بوتیک» خواهیم کرد، چون دایرکردن بوتیک لااقل یک تجارت غیر متعهد است اما کسی که فیلم میسازد نمیتواند فارغ از تعهد و مسئولیتی باشد که خصیصه تمایز هر انسان روشنفکر عصر ماست.»
این نشست البته با نشست اعضای اتحادیه در روز ۲۱تیر پاسخ داده شد و اعضای سندیکا در محل آن در خیابان ارباب جمشید از رفتار آنها ابراز دلخوری و آنها را به ساخت فیلمهای کمتماشاگر و ضعیف محکوم کردند. اما در نهایت این اعتراض در روز ۲۴تیر ۱۳۵۲ با پاسخ وزارت فرهنگ و هنر مواجه شد که اعلام کرد طرحهایی برای پیشرفت سینما و کمک به معترضین خواهد داشت. حاصل این اعتراض در تاریخ سینما خود را در ساخت فیلمهایی چون «غریبه و مه» و «کلاغ» و «چریکه تارا» از بهرام بیضایی، «دایره مینا» داریوش مهرجویی، «سوتهدلان» علی حاتمی و «طبیعت بیجان» سهراب شهیدثالث نشان داد.»
منبع: همشهری