به گزارش مجله خبری نگار،بسیاری از والدین سعی میکنند به فرزند خود بقبولانند که نمرات درسی او در مدرسه واقعاً اهمیت دارد؛ و وقتی فرزندشان نمرهی بدی میگیرد، او را سرزنش میکنند و مجبورش میکنند بیشتر درس بخواند. در زندگی واقعی، اما در بسیاری از مواقع نمرات درسی هیچ اهمیتی ندارند. چند بار پیش آمده دربارهی بچههایی شنیده باشید که در مدرسه چندان موفق نبودند، اما در بزرگسالی به مدارج شغلی بالایی رسیدند؟
در ادامه میخواهیم ببینیم چرا دانش آموزان ضعیف و تنبل اغلب بسیار موفقتر از دانش آموزان زرنگ هستند.
برای بسیاری از دانش آموزان زرنگ، نمرات درسی نشانهی موفقیت اند: اگر نمرهی خوبی بگیرند معنایش این است که به چیزی دست یافته اند. با این حال، نمره مقولهای نسبی است و تنها به کیفیت دانش بستگی ندارد، بلکه عواملی دیگری همچون معلم و وضعیت خلق و خوی او هم بستگی دارد. دانش آموزان تنبل برای ثابت کردن موفق بودن شان نیازی به نمره ندارند. آنها در مسیر دنبال کردن اهداف شان، به دنبال تمجید دیگران نیستند و بیشتر به رضایت خاطر خودشان از کاری که انجام داده اند اهمیت میدهند.
برای دانش آموزان زرنگ در اغلب موارد بسیار مهم است که ذهنیت خوبی از خود برای معلم شان بسازند. به همین دلیل است که سعی میکنند فعال باشند، حتی زمانی که علاقهای به یک موضوع ندارند. اما دانش آموزان تنبل تلاش نمیکنند کسی را تحت تأثیر قرار دهند. آنها گرچه به معلمها احترام میگذارند، اما کاری که دل شان نمیخواهد را انجام نمیدهند.
در بسیاری از مواقع، افراد این الگوی رفتاری را در ارتباط با رئیس خود نیز دارند.
بسیاری از دانش آموزان زرنگ این قانون را برای خود دارند: «اگر میخواهی کاری انجام شود، آنها را تنهایی انجام بده.» دلیلش این است که آنها عادت دارند که در همهی مراحل کار حضور داشته باشند و خود همه چیز را کنترل کنند. در مقابل، دانش آموزان تنبل از دیگران برای رسیدن به چیزی که میخواهند استفاده میکنند.
در دوران بزرگسالی نیز افراد این الگوی رفتاری را در پیش میگیرند، در حالی که برخی با به عهده گرفتن چیزی که بالاتر از توان واقعی شان است، خود را خسته میکنند، برخی هم هستند که وظایف خود را به افراد مختلف میسپارند.
بعضی افراد این قانون را برای خود دارند که «یا کاری بی عیب و نقص انجام میدهم یا اصلاً انجامش نمیدهم.» زندگی با چنین نگرشی بسیار دشوار است، چون موفق بودن در همهی زمینهها ممکن نیست. بعضی افراد سالهای زیادی از عمر خود را صرف شغلی میکنند که جای هیچ پیشرفتی ندارد و هرگز دل به دریا نمیزنند و کاری را انجام نمیدهند که واقعاً به آن علاقه دارند.
یک مثال: «من در یک مدرسه هنر درس میخواندم و در آنجا پسری بود که در کارش عالی بود، ولی در دوران دبیرستان دانش آموز خیلی زرنگی نبود. اما این موضوع باعث نشد او به یکی از بهترین هنرمندان گرافیتی کشور تبدیل نشود. او حالا با افرادی از سرتاسر دنیا کار میکند؛ و اگر میخواست کمال گرا باشد و نمراتش برایش مهم بود، هیچوقت استعدادش کشف نمیشد.»
دانش آموزان تنبل هرگز خود را مجبور به انجام کارهایی نمیکنند که علاقهای به آنها ندارند، به خصوص کارهایی که به نظرشان بی فایده است. به جای این کار، تمرکز خود را بر روی چیزهایی میگذارند که واقعاً به آنها علاقه دارند. دانش آموزان زرنگ، اما دائماً در حال یادگیری هستند تا دانش آموز خوبی باشند.
دانش آموزان زرنگ اغلب سالهای زیادی از عمر خود را صرف روابط بد و شغلهایی میکنند که جای پیشرفت ندارند.
این مثال منطق دانش آموزان تنبل را به خوبی نشان میدهد، ماجرایی که توسط صاحب یک شرکت بزرگ روایت شده است: «من ۷ بار مدرسه عوض کردم و همیشه دانش آموز بدی بودم. دلم نمیخواست درسهایی را بخوانم که علاقهای به آنها نداشتم. یک زمانی دیگر به کلاس ریاضی نمیرفتم. اما در عین حال داشتم دربارهی خیلی چیزها که دوست شان داشتم مطالعه میکردم. علاوه بر این، در دورهای که معلم هایم اصلاً نمیدانستند اینترنت چه هست، من از قبل داشتم از آن استفاده میکردم. من همهی وقت آزادم را در اینترنت میگذراندم، با کامپیوتر بازی میکردم، مطالعه میکردم یا بیرون قدم میزدم.»
دانش آموزان تنبل وقت آزاد خود را آنطور که دل شان میخواهد میگذرانند: آنها کتاب میخوانند، ورزش میکنند، موسیقی کار میکنند، میرقصند یا با بچههای دیگر بازی میکنند.
به گفتهی روانشناسان، دانش آموزان زرنگ برای استراحت کردن دچار مشکل اند، چرا که نه تنها به لحاظ ذهنی، بلکه به لحاظ روانی نیز تحت فشار قرار دارند. متأسفنه این مشکل تا دوران بزرگسالی با آنها باقی میماند. آنها اغلب احساس اضطراب میکنند، چون از اینکه نتوانند انتظارات دیگران را برآورده کنند میترسند.
همهی ما کسانی را میشناسیم که خیلی سخت با شکستهای خود کنار میایند. آنها با کوچکترین اشتباهات هم مانند یک مشکل بزرگ برخورد میکنند. دانش آموزان تنبل به گرفتن نمرههای خوب و بد عادت دارند. برای آنها گرفتن یک نمرهی بد (یک شکست) پایان دنیا نیست. آنها در زندگی واقعی هم بسیار بهتر از پس اضطراب برمی آیند و بعد از هر اشتباه بسیار راحتتر دوباره سرپا میشوند.
کسانی که در مدرسه چندان موفق نبودند مجبور بودند دائماً خود را با شرایط وفق دهند. آنها به خودشان اجازه میدادند که خیال پردازی کنند و بر اساس برنامهای که والدین شان برای آنها داشتند عمل نکنند. به همین دلیل حالا در دوران بزرگسالی بهتر از پس اشتباهات شان برمی آیند.
آنها اگر دل شان بخواهد که دانشگاه را رها کنند، شغل شان را تغییر دهند یا به کشور دیگری مهاجرت کنند، این کار را خواهند کرد. آنها به خودشان و چیزی که میخواهند گوش میدهند.
منبع:روزیاتو