به گزارش مجله خبری نگار، گفتگو اساس برقراری ارتباط انسانی است، اما عوامل زیادی باعث ناکارایی ارتباط و گفتگوها میشوند مخصوصا اگر این صحبت با شخصی باشد که نظر و دیدگاهی خلاف ما دارد. حالا سوال این است که چطور با فردی که دیدگاهش مخالف ماست، گفتگو کنیم؟ او میتواند همسر، فرزند، دوست یا همکارمان باشد که درباره موضوعی با ما همنظر نیست. در ادامه، چند مورد از رایجترین عوامل گفتوگوی ناکارآمد را بررسی میکنیم که باعث میشود بحثها به بیراهه برود.
اولین عامل از گفتگوهای ناکارآمد، شخصیسازی بحث است. بعضی از ما نظر مخالف طرفمقابل را به عنوان زیر سوال بردن شخصیت و حیثیت خود میبینیم در حالی که باور یا نظر ما درباره یک موضوع ربطی به شخصیت و هویت ما ندارد. در این جا ذهنیت صفر و یک هم مزید بر علت میشود یعنی باور به این که صرفا یک دیدگاه درست وجود دارد و بقیه نظرات اشتباه است، پس فرد مخالف عملا میگوید که عقاید و نظرات تو اشتباه است و همین باعث میشود من به دفاع از خود برخیزم تا ثابت کنم اشتباه نمیکنم در حالیکه معمولا در موضوعات اجتماعی، سیاسی، فلسفی و ... هیچوقت یک جواب درست نداریم و هر کسی میتواند نظر خود را داشته باشد.
اشتباه بعدی دیدن بحث به عنوان صحنه نبرد است. هدف بحث و گفتگو تبادل دانش، تجربیات و دیدگاههای افراد است. جنگی در کار نیست که یک نفر پیروز و یکی مغلوب شود. حتی معمولا قرار نیست کسی قانع شود و از نظر خود برگردد، بلکه هدف نشان دادن زاویه دیگری از موضوع به دیگری و حتی خودمان است.
صحبت نکردن از یک موضوع واحد هم عامل مشکل است. مثلا یک نفر از تاثیر فردی یک پدیده صحبت میکند، دیگری از سطح اجتماعی آن میگوید. در این جا درباره یک موضوع صحبت نمیشود، پس هیچ فردی حرف طرفمقابل را متوجه نخواهد شد. جنبه دیگری از این موضوع معنی متفاوت کلمات است. تجربه زندگی هر فرد معنی منحصر به فردی به هر کلمه میدهد که الزاما با دیگران یکی نیست. تجربه یک فرد از سگ، سگ ولگرد در بیابان است، تجربه دیگری سگ گله، فرد سوم سگ خانگی. هر سه فرد از کلمه سگ استفاده میکنند، اما به یقین یک مفهوم مدنظرشان نیست. قبل از گفتگو تعریف کلمات کلیدی بحث بسیار مفید است.
هنگامی که توانایی استدلال کردن را از دست میدهیم قاعدتا به توهین رو میآوریم. این رفتار در اشخاصی که فکر میکنند همیشه حرف صحیح را میزنند، بیشتر است. افرادی که نوعی از خودشیفتگی در خود دارند معمولا با زیر سوال بردن دانش و فهم طرف مقابل پاسخ میدهند و طرف مقابل را فردی کم دانش و کم اطلاع قلمداد میکنند. هر دوی این رفتارها برای حفاظت از منیت فرد است. توانایی قبول اشتباه و این که یک رفتار اشتباه یا اطلاعات اشتباه ربطی به آدم بدی بودن ندارد، میتواند کمک بزرگی برای این مشکل باشد.
توانایی و مهارتهای استدلال و بحث، برای حل مسائل اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، اقتصادی و ... بسیار مهم و حیاتی است. گوش کردن فعال، به قصد درک دیدگاه طرفمقابل نه صرفا پاسخ دادن و ضایع کردن فرد مقابل، بسیار مهم است. محدود بودن بحث روی یک موضوع هم مهم است. معمولا صحبت از یک موضوع شروع میشود و به موضوعات دیگری که گلایهمند بودهایم تعمیم مییابد، در نتیجه دوطرف فقط از صحبت خسته میشوند بدون این که درک بیشتری از همدیگر بهدست آورده باشند. این حالت را در زوجها بسیار مشاهده میکنیم. مهارتهای گفتوگوی سازنده و موثر باید جزئی از سرفصلهای آموزشی در مدارس باشد تا بتوانیم جامعه و خانوادهای فعال و پویا داشته باشیم.
منبع: خراسان