به گزارش مجله خبری نگار، چند بازیکن کنار یک تخته نشسته و راههای رسیدن به دروازه حریف را مرور میکنند. هرکسی یک پیشنهاد برای رسیدن به گل دارد. تا این که بازیکنی سیاهپوست از بینشان بلند میشود و راهحلی ساده مطرح میکند: «توپ رو بدین به من، خودم همه رو دریبل میکنم و گل.»
اینها توصیفی از سکانس جذاب فیلم «فرار بهسوی پیروزی» با بازی ستارههای معروف فوتبال مثل پله، بابیمور، آردیلس و بازیگران معروف سینما مثل استالونه، مایکل کین و... بود. راستش بچههای امروز مسی و رونالدو را دوست دارند، بچههای دیروز ژاوی، زیدان و بکام، قبلتر مارادونا و ماتئوس، اما از نسلیکه بازیهای پله را بهخاطر داشته باشد کمتر کسی سراغ داریم؛ هرچند دلیل نمیشود او را نشناسیم، چون هر چهار سال یک بار که جامجهانی سر میرسید در مستندهای ورزشی و برنامههای فوتبالی نام او بهمیان میآمد و گوشههایی از هنرنماییاش را میدیدیم، کسیکه بازی هایش جادوی مارادونا، ظرافتهای زیدان، سرعت کریسرونالدو، نبوغ و تکنیک مسی و حتی جلوههایی از بازی هوشمندانه و بازی سازی امثال ژاوی و ماتئوس را داشت.
در عین حال شروع رفاقت خیلی از ما با پله نه تماشای فوتبال که از یک جمعه خاص در دهه شصت شروع شد. زمانیکه تلویزیون بعد از کلی تبلیغ و انتظار «فرار بهسوی پیروزی» اثر جان هیوستون را پخش کرد. فیلمی که داستان مسابقه فوتبال بین اسرای متفقین با افسران آلمانی در جنگ جهانی دوم بود. همان فیلمی که در پایانش تیم اُسرا بیخیال فرار بین دو نیمه میشوند و میخواهند بهزمین برگردند تا آلمانها را شکست بدهند. در این فیلم پله بارها مصدوم شده بود؛ داور تعمداً خطاهای متعدد روی او را اعلام نمیکرد؛ اما لحظات پایانی سانتری به او رسید و در حالیکه دستانش روی دنده مصدومش بود با یک برگردون زیبا گل پیروزی را زد.
من هیچ وقت بازی کاملی ازپله را ندیدم، اما با همین فیلم بیشتر از قبل عاشق فوتبال شدم روی زمین سفت کوچه بارها قیچی برگردون به سبک پله را تمرین کردم، آرنج دستم زخمی شد، بارها کمرم حین فرود درد گرفت، اما برایم مهم بود مثل پله ضربه بزنم و این تنها بخشی از داستان الهامبخشیهای او برای فوتبالدوستان بود. پله فقط برای بچههای خیابان دلیل فوتبال دوستی نبود؛ او دلیلی برای فوتبالیست شدن خیلی از ستارهها بود؛ از رونالدو و ریوالدو تا کاکا و نیمار. شاید بازیهای پله را ندیدیم، اما او در ساق شاعر فوتبال رونالدینیو تکرار شد؛ در گلهای روماریو، در شعفی که بهبهتو بعد از گلزنی داشت.
در این پرونده بهیاد او ۱۰ نکته از زندگی، ۱۰ نکته از فوتبال، ۱۰ توصیف زیبا از او را مرور میکنیم و بخش ویژه مطلب ما روایتی است اختصاصی از مسعود معینی، فوتبالیست پیش کسوتی که روزی برابر پله، بازی و حرفهای پله را بعد از بازی برای همتیمیهایش ترجمه کرد. با این پرونده خواندنی همراه ما باشید.
پله از بچگی درگیر مشکلات پیاده روی در خواب بود؛ گاهی در خواب راه میرفت، فریاد میزد: «گُلللللللللل» و بعد دوباره راحت میخوابید. بله، پله که باشید شبها هم خواب فوتبال و گل زدن را میبینید.
پله استعدادهای زیادی داشت، هنرپیشه بودنش را همه میدانیم، اما بد نیست بدانید او دستی هم برنوشتن داشت. یکی از خواندنیترین یادداشتهای او مربوط به خاطره تلخ اش از فینال جام جهانی ۱۹۵۰ به میزبانی کشورش است. جایی که برزیل پیش افتاده، پله برای جشن زودتر از خانه خارج میشود و هرچه منتظر میماند مردم به خیابان نمیریزند، پله ۹ ساله به خانه برمی گردد و میفهمد برزیل بازی را واگذار کرده است.
اما تیم کشورش تنها ۸ سال بعد با هنرنمایی پله ۱۷ ساله قهرمان جهان شد و پله کابوس کودکی اش را تبدیل به یک رویا کرد.
او در دوران فوتبالش با تور جهانی سانتوس به نقاط مختلف دنیا سفر کرد. به طور مثال در نیجریه سعی کرد از شهرتش برای پایان جنگ داخلی و صلح استفاده کند.
سال ۵۱ شمسی با سانتوس به ایران آمد و حتی از امکانات باشگاههای داخلی ما هم تعریف و تمجید کرد. به چند رستوران رفت و چند برنامه هم اجرا کرد.
شهرت او در برزیل فراتر از باشگاهش سانتوس و حتی تیم ملی برزیل بود. طوری که برخی ادارهها یا کسب وکارها موقع مسابقات تابلویی نصب میکردند با این مضمون که: «امروز کار نمیکنیم، میخواهیم پله را ببینیم.»
او هیچ وقت در یک باشگاه بزرگ و مشهور در سطح جهانی بازی نکرد. سانتوس برزیل و یک باشگاه معمولی در آمریکا مقاصد فوتبالی او بودند. مهمترین همبازی غیر برزیلی اش بکن بائر اسطوره فوتبال آلمان بود.
بعد از فوتبال هم سمت موسیقی رفت، هم اجرای برنامه، در یکی از برنامه هایش برای مارادونا شعر خواند و گیتار نواخت. با این همه میانه اش چندان با مارادونا خوب نبود. چون پله معتقد بود بهترین تاریخ است و مارادونا هم این عنوان را شایسته خودش میدانست. طرفداران مارادونا معتقدند حضور و نفوذ برزیلیها در فیفا باعث شده این نهاد به دفعات عنوان بهترین بازیکن تاریخ را به پله بدهد. مارادونا هم از هاولانژ رئیس وقت فیفا که هموطن پله بود دل خوشی نداشت. بعدها پله کَل کَلهای زیادی با مسی برسر این که چه کسی بهترین است، داشت.
پله با حضور در فیلم «فرار به سوی پیروزی» موفقترین تجربه سینمایی اش را تجربه کرد. استالونه سالها بعد اعتراف کرد که در پشت صحنه و حین مهار یکی از شوتهای پله انگشتش شکسته. هرچه سینما در ماندگاری و محبوبیت پله نقش داشت، حضورش در دنیای سیاست، محبوبیت بین المللی او را خدشه دار کرد. او مدتها وزیر ورزش برزیل بود. برزیلیها چندان با عملکردش مشکلی نداشتند، اما طرفدارانش در مقایسه با شخصیت عصیانگر مارادونا، حضور پله در قدرت و سیاست را نپسندیدند.
پیراهن شماره ۱۰ او در باشگاه سانتوس برای همیشه بایگانی شد و هیچ بازیکنی این شماره را نخواهد پوشید.
بعد از فوتش و تا لحظه نوشتن این مطلب، مادر ۱۰۰ ساله پله از فوت او بی خبر است.
رکورد گلزنی پله که ۱۲۷۹ گل در ۱۳۶۳ بازی است و در گینس هم ثبت شده مورد تایید فدراسیون آمار و ارقام فیفا نیست، چون بازیهای دوستانه زیادی در آن لحاظ شده است.
پله تنها بازیکنی است که قهرمان ۳ دوره جام جهانی شده است. آن هم در شرایطی که در هر سه دوره ستاره تیم اش بوده است.
در جام ۱۹۷۰ رقیب برزیل در فینال تیم سراسر دفاعی و خاص ایتالیا بود که با بازی شگفت انگیز برزیلیها با ۴ گل زمین گیر شد و راحت شکست خورد. یکی از یک طرفهترین فینالهای تاریخ که بازی چشم نواز پله در آن به یادماندنی است.
پله هیچ وقت بازیکن سال جهان نشد. درحالی که این جایزه در تمام سالهای فوتبال او اهدا میشد. اما ماجرا از این قرار است که در آن سالها فقط به بازیکنانی اهدا میشد که در لیگهای اروپایی حاضر بودند.
پله فوق ستاره تمام دورانها بود، اما هیچ وقت رکورد قراردادها را نزد. در این روزها که کریس رونالدو بابت هرسال قرار است از النصر ۲۰۰ میلیون یورو بگیرد بد نیست بدانید آخرین رقم قرارداد پله با تیم آمریکایی اش فقط دو و نیم میلیون دلار بود. البته تورم و ارزش پول متفاوت این دومقطع را هم لحاظ کنید.
پله بیشترین تعداد هت تریک را در تاریخ فوتبال دارد یعنی ۹۲ هت تریک. خب حضور در لیگ غیردفاعی و جذاب برزیل شاید در این رکورد استثنایی بی تاثیر نبوده.
پله زمانی که ۱۷ سال و ۲۴۴ روز داشت در نیمهنهایی جامجهانی ۱۹۵۸ در مقابل فرانسه هت تریک کرد. این اتفاق پنج روز پس از آن افتاد که وی به جوانترین گلزن تاریخ جام جهانی تبدیل شده بود. در همان جام یک رکورد دیگر هم بهجا گذاشت و در فینال مقابل سوئد دو گل به ثمر رساند و با ۱۷ سال و ۲۴۹ روز به جوانترین گلزن تاریخ فینالهای جام جهانی تبدیل شد.
او بازیکن وفاداری هم برای سانتوس بود چرا که طی سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۵ به مدت ۱۹ سال برای این تیم به میدان رفت. طی این مدت پله با سانتوس شش مرتبه قهرمان لیگ برزیل شد، دو بار کوپا لیبرتادورس را فتح کرد و دو مرتبه هم به عنوان قهرمانی جام بین قارهای دست یافت.
پله سال ۱۹۹۹ از طرف کمیته جهانی المپیک لقب ورزشکار قرن را گرفت. یعنی بهترین در تمام رشتهها و همین موضوع برای درک جایگاه او در ورزش و به خصوص فوتبال کافی است.
در اواخر قرن بیست ویکم پله به انتخاب مجله «تایم» جزو ۱۰۰ شخصیت مهم قرن جا گرفت. یعنی در میان تمام اثرگذاران بر دنیایی که میشناختیم.
پله، اسطوره فوتبال برزیل که روز پنج شنبه در سن ۸۲ سالگی درگذشت، در طول زندگیاش بارها تحسین دیگر بازیکنان و چهرههای این بازی را برانگیخت. در ادامه مجموعهای از به یاد ماندنیترین نقل قولها درباره برنده سه دوره جام جهانی از زبان فوتبالیستهای مطرح جهان آورده شده است.
کارلوس آلبرتو تورس (یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال و کاپیتان تیم ملی برزیل در جام جهانی ۱۹۷۰): «راز بزرگ او بداههنوازی بود. کارهایی که او انجام داد در یک لحظه بود. او درک فوقالعادهای از بازی داشت.»
آلفردو دی استفانو (بهترین گلزن تاریخ تیم ملی اسپانیا): «بهترین بازیکن تاریخ؟ پله. لیونل مسی و کریستیانو رونالدو هر دو بازیکنان بزرگی با ویژگیهای خاص هستند، اما پله بهتر بود.»
بابی مور (کاپیتان تیم ملی انگلستان در جام جهانی ۱۹۶۶ که پله او را بهترین مدافعی میداند که در برابرش بازی کردهاست): «پله کاملترین بازیکنی بود که تا به حال دیدم. او همه چیز داشت. دو پای خوب جادویی در هوا، سریع، قدرتمند. او بهترین بود، زیرا میتوانست هر کاری و هر کاری را در زمین فوتبال انجام دهد.»
ژوزه مورینیو: «من فکر میکنم او فوتبال است. شما یک بازیکن خاص واقعی را دارید؛ آقای پله.»
سر بابی چارلتون: «گاهی احساس میکنم فوتبال برای این بازیکن جادویی اختراع شده است.»
میشل پلاتینی: «بازی کردن مثل پله به معنای بازی کردن برای خداست.»
فرنس پوشکاش: «بزرگترین بازیکن تاریخ دی استفانو بود. من از طبقهبندی پله به عنوان بازیکن خودداری میکنم، او بالاتر از این بود.»
کریستیانو رونالدو: «پله بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است و تنها یک پله وجود خواهد داشت.»
یوهان کرایف: «پله تنها فوتبالیستی بود که از مرزهای منطق فراتر رفت.»
نیمار: «قبل از پله، ۱۰ فقط یک عدد بود. من این عبارت را در جایی، در مقطعی از زندگیام خواندم. اما آن جمله زیبا ناقص است. میتوانم بگویم قبل از پله، فوتبال فقط یک ورزش بود. پله همه چیز را تغییر داد.»
۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۱، تیم منتخب سانتوس برزیل که «پله» هم در آن حضور داشت برای یک بازی دوستانه به تهران آمد و در یک دیدار رسمی برابر تیم منتخب تهران، ۵ بر یک برنده شد. «مسعود معینی»، پیش کسوت امروز، آن زمان در ترکیب تیم منتخب تهران به عنوان مدافع بازی کرد. شب بعد از بازی، اعضای دو تیم به یک کافه میروند و «پله» از «معینی» میخواهد که صحبتهایش را برای دیگر بازیکنان ایرانی ترجمه کند. «معینی» در گفتگو با زندگیسلام و در پاسخ به این سوال که «پله» درباره چه چیزهایی با بازیکنان صحبت کرد، میگوید: «سوال خیلی خوبی کردید واقعا. تا حالا کسی این را از من نپرسیده بود و چیزی در این باره نگفته بودم، اما کلمه به کلمه صحبتهایش یادم هست. صحبتهایش تقریبا یک ربع طول کشید.» در ادامه ۱۰ ناگفته «معینی» از «پله» و توصیههایش به بازیکنان ایرانی را میخوانید.
او ابتدای صحبتهایش گفت: «من فوتبال بازی میکنم تا با ارائه هنرم بتوانم مردم را خوشحال کنم. میخواهم مردم در فوتبال من چیزهایی را ببینند که تا امروز در فوتبال ندیدند. هدف از ارائه بازی و لیگ، ایجاد شور و علاقه و اشتیاق بین هواداران و تماشاگرانی است که در ورزشگاه حضور دارند. هدف اولم این است که مردم از دیدن فوتبال لذت ببرند».
پله در ادامه گفت: «هیچوقت در فوتبال به برد و باخت فکر نکنید. بعضی موقعها خوب بازی میکنیم، ولی میبازیم. بعضی موقعها بد بازی میکنیم، ولی میبریم. اما یادتان باشد بعد از بازی هم بازیکنان همتیمی و هم بازیکنان رقیب را در آغوش بگیرید و تشکر کنید از ارائه فوتبال زیبایی که همه تلاشتان را برای آن به کار گرفتید».
پله رو به بازیکنان تیم ما کرد و افزود: «وقتی شما در یک تیم هستید، به فکر یکدیگر باشید، خودخواهی را کنار بگذارید و برای یکدیگر فداکاری کنید». اگر شما به گل چهارمی که برزیل در جام جهانی ۱۹۷۰ به ایتالیا زد، نگاه کنید، میبینید با اینکه خودش فرصت مسلم گلزنی داشت، اما پاس داد و خودش گل نزند.
پله که لحن صحبتهایش جدی بود، گفت: «ما برای تیممان بازی نمیکنیم، ما برای مردم بازی میکنیم. مثل یک موزیسین که در اجرایش باعث خوشحالی و هیجان افراد حاضر در سالن میشود، ما باید همیشه به فکر کسانی باشیم که در سختترین شرایط میآیند تا فوتبال ما را ببینند».
سپس در ستایش فوتبالیستهای ایرانی بیان کرد: «سعی کنید تا فوتبالتان را جهانی کنید. شما استعدادهای فوتبالی خوبی دارید». این حرفش یادم نمیرود که گفت بازیکنهایتان میتوانند بروند در بهترین تیمهای جهان بازی کنند، این امکان را باید برای خودتان فراهم کنید.
آن زمان تیمملی کشورمان برای یک مسابقه به کرهشمالی رفته بود. «پله» بیان کرد: «خیلی دوست داشتم که این امکان فراهم بود تا در ایران بمانم و یک بازی هم با تیمملی اصلی ایران داشته باشم، اما حیف که فرصت ندارم». کلا خیلی رفتارهایش پسندیده و اخلاق مدارانه بود.
او در پایان صحبتهایش به بازیکنان تیمملی ایران گفت: «من هرگز فکر نمیکردم که تهران به این زیبایی باشد». من خودم تعجب کردم و به او گفتم که شما از جامجهانی ۵۸ سوئد به این طرف به بسیاری از کشورهای جهان سفر کردید؛ واقعا تهران زیباست؟ و گفت: «بله، واقعا تهران برایم زیباست. فکر نمیکردم در غرب آسیا، چنین جایی باشد».
درباره پله این را هم باید بگویم با وجود حرکات فردی زیادی که در بازی انجام میداد تا هنرش را نمایش دهد، برخوردهای شدیدی هم با او میشد. همانطور که در جامجهانی آلمان نتوانست به بازی ادامه دهد، اما هیچگاه خشمگین نمیشد و همیشه میگفت که این جزئی از فوتبال است. اگر دقت کنید، یکی از بازیکنهای عصر حاضر فوتبال که من هیچگاه ندیدم بعد از سختترین برخوردها، عصبی یا ناراحت بشود و بر کیفیت بازیاش تاثیر بگذارد، مسی است. مسی همیشه گفته که الگوی من فوتبال برزیل و مخصوصا پله است.
او از نظر ساختار بدنی هم با تمام بازیکنان جهان فوتبال متفاوت بود. بدنی کاملا ورزیده با قدی بلند داشت. پله با هر دو پا شوت میزد و از دستانش هم به درستی هنگام دویدن بهره میبرد که او را از تمام بازیکنان جهان فوتبال متمایز میکرد. درباره شخصیت پله هم باید بگویم با وجود این که برترین بازیکن جهان بود، اما با تمام بازیکنان بیاندازه مهربان و شوخطبع بود و همین موضوع باعث شده بود ما شیفته اخلاق و رفتار او شویم.
یکی از خاطرات فراموشنشدنی آن بازی برای من به وجد آمدن بازیکنان و تماشاگران از تماشای بازی پله از نزدیک بود. یادم هست هر وقت پله صاحب توپ میشد، تماشاگران همه میایستادند، بیش از ۶۰ یا ۷۰ هزار نفر آن روز در ورزشگاه بودند که هر بار پله پا به توپ میشد، از جایشان بلند میشدند.
روحش شاد.
منبع: خراسان