به گزارش مجله خبری نگار/ایران-امیرعلی ابوالفتح(کارشناس مسائل بینالمللی): هر زمان که بحرانی در ایران رخ میدهد، امریکاییها تمام تلاش خود را برای سوءاستفاده از آن به کار میبرند. با فوت مهسا امینی نیز -خارج از اینکه اصل ماجرا چه بوده و چگونه رخ داده- ایالات متحده در راستای فشار حداکثری در سیاست خارجی، از آن بهره برده است. سیاستهایی که در قبال ایران و در قالب تحریمها اعمال شده، مانند باز کردن شیر گاز در یک اتاق در بسته است به این امید که کسی وارد اتاق شود و اولین جرقه کوچک سبب ایجاد یک انفجار بزرگ شود. از منظر امریکاییها این جرقه با فوت خانم جوانی زده شد و به اشتباه این شائبه را هم برای آنان ایجاد کرد که انفجار بزرگی در راه است.
در طول سالیان دراز، سقف خواسته امریکاییها تجزیه ایران بهواسطه رژیم چنج یا همان تغییر نظام سیاسی بوده است. اما جدای از این آرزو، آنان کف خواستهای هم دارند و آن هم اینکه رفتار دولت ایران در موضوعات مشخص تغییر کند. حالا اگر «رژیم چنج» هم اتفاق نیفتد ایرادی ندارد، ولی «تغییر رفتار» حتماً رخ بدهد. موضوع هستهای و برجام از مهمترین مباحثی است که امریکاییها ترجیح میدهند تغییر رفتار ایران را در آن ببینند.
از هر زاویهای که بنگریم اعتراضات، اغتشاشات و آشوبها، امریکا را در موضوع سوءاستفاده قرار داده است. آنان منتظر هستند که فشارها بر دولت و حکومت ایران افزایش پیدا کند به این امید که در پای میز مذاکره بتوانند امتیازات بیشتری به دست بیاورند.
اگرچه، دستهای از جریانات سیاسی در داخل و خارج از امریکا حضور دارند که خواستار فشار بیشتری هستند. آنان میخواهند که دولت بایدن موضوع مذاکرات و توافقها را کنار گذاشته و وارد اقدامات عملی شده و ایالات متحده را بهطور رسمی به سوی تغییر نظام و براندازی سوق دهند. اما در حال حاضر موضع فعلی امریکا که نشانگر تجربه و عدم توان او نیز هست، چنین نیست. شاید آرزوی پنهانی و یا نیت مطلوب آنان باشد، اما براساس اظهارنظرات موجود میتوان گفت که چه هدفی را دنبال میکنند.
دولت بایدن تلاش دارد که حرکت نوسانی بین سیاست رسمی خود برای اعمال فشار با هدف تغییر رفتار ایران از یکسو و پاسخ گفتن به فشارهای بیرونی از سوی جریانهایی که در پی تغییر نظام در ایران هستند از سوی دیگر، داشته باشد.
هماکنون، هدف این است که از طریق تحریمها فشار به آسیبپذیرترین اقشار در ایران وارد شود و مردم هم سر به شورش و عصیان بگذارند و به خاطر مشکلات اقتصادی به کف خیابان کشیده شوند. در این شرایط نظام جمهوری اسلامی هم احساس کند که تحت تهدید موجودیت قرار گرفته و برای خروج از بحران به خواسته امریکاییها تن دهد. با این امید که با توافق برجام گشایشی در وضعیت اقتصادی حاصل شود و پول به چرخه اقتصاد وارد شود و زمینه رضایت ناراضیان را فراهم کرده و اعتراضات هم فروکش کند.
این ایده البته تنها متعلق به امریکاییها نیست؛ کشورهای اروپایی نیز همین نیت را دنبال میکنند. چندی پیش جملهای از یکی از مقامات غربی نقل شد که در آن طرف غربی خطاب به مقامات کشورمان عنوان کرده بود که بیایید توافق کنیم، ما هم به شما قول میدهیم که مشکلاتتان حل شود. نقل این موضوع هرچند بهطور سربسته مطرح شد، اما میتوان فهمید که اروپاییان حامل همان پیام چماق و هویج هستند که آشوبهای اخیر نیز بخشی از این پازل را تشکیل میدهد.