به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: مشیت حضرت باری تعالی، خداوند رحمان رحیم، بر این قرار گرفت که حدود ۱۴ قرن پیش در چنین روزهایی مولودی را به جهان هستی هدیه کند که مبارکترین است در همه خلقت و در همه ابعاد وجودی، حق تعالی، او را در عرش «احمد» و در زمین، «محمد» نامبردار فرمود، خالق یکتا هر آن چه بر عمر زاده دامن آمنه افزود، مهرش را در دل مردمان بیشتر و بیشتر کرد تا آن جا که «حبیب خدا» در جوانی نزد مردم «راستگوترین»، «درستکارترین»، «امانتدارترین» و «محبوب ترین» شد بدان گونه که حتی قبل از آن که فرزند عبدا... به «رسالت» از جانب خداوند حکیم برانگیخته شود، قول و فعل و داوری اش نزد قاطبه مکیان، فصل الخطاب بود تا این که در چهلمین سال عمر سراسر برکتش با وحی و فرمان «اقرأ باسم ربک الذی خلق...» حضرت خالق، وجود مبارکش را به کسوت پیامبری مزین و منور فرمود تا به امر الهی نور ایمان و آگاهی و خردمندی را در جان جهانیان بتاباند و انسان را از ظلمات ضلالت و گمراهی برهاند و به صراط مستقیم هدایت و رشد و کمال و سعادت رهنمون شود.
حضرت مصطفی را آفریننده هستی، بر انجام این بزرگترین و مهمترین امر، به برترین نعمتها یاری فرمود. به «شرح صدر» بی مانند، به «خُلق عظیم»، به عطوفت و نرم خویی بی نظیر، به صبر و حلم و بردباری، به مردمداری و یتیم نوازی بی مثال، به گشاده رویی و تبسم و مهربانی، به بخشندگی و سخاوت، به «علم لدنی» و «شهر علم» بودن، به حریت و آزادگی، به «انسان کامل» بودن و «حبیب اللهی» و... به هزاران صفت و سجیّه که هر یک نماد و تجلی صفات کمالیّه خداوندی است و کدامین قلم یارا و توان وصف سیّد رُسُل حضرت خاتم الانبیا را دارد؟ همین که از سر تبرک و تیمّن و زینت دادن به کلام و قلم آن چه از ساحت وجودی حضرتش و اقیانوس بی کران سجایای اخلاقی اش فهم میکنیم، بگوییم و بنویسیم تا شاید در نگاه و اندیشه و قول و کردار شباهتهایی به وجود مبارکش پیدا کنیم، به آن مبارک وجودی که آفریدگار هستی، در قرآن کریمش «رحمة للعالمین» خواندش و برای مردمان همه اعصار «اسوه حسنه» قرار دادش.
انسان کامل و پیامبری که در «همسرداری» و رفتار با خانواده و اهل و عیال بهترین بود. در عشق و علاقه و ابراز محبت به همسر و فرزندان بی همانند بود، حضرتش در معاشرت با مردم نیز صاحب نیکوترین و برترین گفتار و رفتار بود آن چنان که گویند کسی ایشان را ندید مگر این که لبخندی ملیح بر لبان مبارکش نقش میبست، هیچ کس حتی کودکان نتوانستند بر حضرتش سبقت سلام بگیرند، مردم از بوی خوش وجود و عطر پیامبر درمی یافتند که از فلان کوچه عبور کرده، در همسایه داری آن قدر نیکو منش و اهل مراعات بود و تا به آن جا سفارش همسایهها (چهل خانه از هر طرف) را میفرمود که امیر مومنان میگوید: پیامبر عظیم الشان بر این مهم آن چنان اصرار میکردند که گفتم شاید همسایه از همسایه ارث میبرد! پیامبر اعظم در عفو و گذشت و رحمت نیز بی نظیر بود. حضرتش در جریان فتح مکه پس از آن همه ظلمی که مشرکان و مکیان و... در تمامی این سالها در حقش کرده بودند، همگان را بخشید حتی ابوسفیان و هند جگرخوار را.
حضرت کریم السجایا آن رحمت عالمیان حتی «وحشی» قاتل حمزه سیدالشهدا را بخشید. آن سرور و سالار انبیا «جمیل الشّیم»، «نبی البرایا» که فرمود: «انی بُعثتُ لاتمم مکارم الاخلاق» برترین خلق جهان هستی بود در «مردمداری» و «صله رحم» و مهربانی و عطوفت؛ تا بدان جا که حتی آن گاه که وقفهای پیش آمد در خاکستر ریزی زن یهودی بر سر حضرتش و دلیل را جویا شد، اصحاب گفتند که آن زن مریض شده است، پس بی درنگ وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت این پیامبر مهربانی بر بالین زن یهودی و عیادت از او حاضر شد. خدایا کدامین قلم و بیان میتواند حتی قطرهای از اقیانوس لطف و کرم و حلم و بزرگواری و رحمت خاتم الانبیا را وصف کند؟
باشد که این چند جمله تراویده از قلم این کمترین هر یک از ما را حداقل کمی در مسیر «سیره نبوی» و زندگی و حیات محمدی و ممات محمد و آل محمد قرار دهد و به هر یک از ما یادآور شود که آیا ما بهترین گفتار و رفتار را با خانواده، با همسایه، با همشهری، با هموطن، با مردم، با ارباب رجوع، با معلم، با استاد، با دانش آموز و دانشجو، با دانشمندان و عالمان، با حریم بانان استقلال و امنیت و عزت کشور و با شهیدان به خون خفته داریم؟! و مگر ما امت پیامبر رحمت نیستیم؟!