کد مطلب: ۳۱۹۱۰۱
|
|
۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۱

پدر بدنسازی ایران و صندوقچه عزیز خاطرات!

پدر بدنسازی ایران و صندوقچه عزیز خاطرات!
با، ولی الله صالح نیا پدر بدنسازی تیم‌های ایرانی از پرسپولیس تا استقلال

به گزارش مجله خبری نگار، ولی‌الله صالح‌نیا به قول معروف یکی از آن آدم حسابی‌های ورزش ایران است. کسی که می‌توان به او لقب پدر بدنسازی ایران را داد. صالح‌نیا گنجینه‌ای از خاطرات است. هم با استقلالی‌ها و هم با پرسپولیسی‌ها. با او گپ زیادی زدیم و نکته‌های زیادی را مطرح کرد که مهم‌ترین آن‌ها در زیر می‌آید:

از ۳۵۰ همدوره‌ای من، ۳۰۰ نفر قهرمان آسیا و جهان بودند و بعد از انقلاب هم اکثر بچه‌های تربیت بدنی و دانشجویان تحصیل‌کرده این دانشکده همه مسئولیت‌های کلیدی ورزش را گرفتند.

خوشحالم که نخستین رشته ورزشی‌ام دهگانه بود. در دنیا به دهگانه‌کار‌ها قهرمان قهرمانان می‌گویند، چون هماهنگ کردن ۱۰ ماده آن بسیار سخت است. قوی‌تر، سریع‌تر و بالاتر در دهگانه نهفته است. این ماده را تا سال ۶۱ ادامه دادم، اما زمستان همان سال، بدنساز آقای کیان طهماسبی که از بازیکنان مصدوم پرسپولیس بود، شدم. در طول فصل هم به تیم پرسپولیس رفتم که همان فصل اولین نایب قهرمانی را کسب کردیم و تا سال ۶۷ که در پرسپولیس بودم، تیم قهرمان شد.

از زمانی که به پرسپولیس رفتم خوردن کیک و نوشابه را ممنوع کردم. هر عکسی که از پروین و بقیه با کیک و نوشابه هست قبل از رفتن من به پرسپولیس است.

سر تغییر نام پرسپولیس به پیروزی شایعات زیادی مطرح شده بود. می‌گفتند پروین خانه‌ای در زعفرانیه گرفته تا موافقت خودش با این کار را اعلام کند. من از پروین به بچه‌ها نزدیک‌تر بودم و همه این چیز‌ها را می‌شنیدم. به علی آقا گفتم که بچه‌ها چنین چیز‌هایی می‌گویند که گفت: «مگر خودشان زبان ندارند؟» در پایان همان فصل قراردادم تمام شد و به یک روز نرسید که رفتم استقلال. خدا بیامرز منصورخان پورحیدری خیلی من را قبول داشت و ادامه فعالیتم در این تیم بود.

مهدی هاشمی نسب تازه به استقلال آمده بود و جو خیلی متشنج بود. به تدارکات گفتم گل بگیرید و دست مهدی را گرفتم و پیش آقای پروین بردم. وقتی گل زد و بیهوش شد گفتم بلند شو حالا یک گل زدی، گفت نه دلم پر است. بالاخره علی پروین با یکسری بازیکنان سر سازش داشت و با برخی نمی‌ساخت. آن هم از اختیارات خودش استفاده می‌کرد.

زیر آب منصورخان را زدند. فکر کنم سال ۸۱ بود. چند نفر از بازیکنان روز قبل بازی با ملوان برای تمرین پیش من آمدند و خط و نشان کشیدند که آقای پورحیدری اگر پشت گوشش را دید، قهرمانی را هم می‌بیند. فردا جلوی پله‌های اتوبوس به آقای پورحیدری، نصرالله عبداللهی و مظلومی گفتم این نفرات این حرف را زده‌اند، اما آن‌ها باور نکردند. روز مسابقه همان اتفاق افتاد، توپ را گل نزدند و راحت گل خوردند. ما با مساوی هم قهرمان می‌شدیم، اما باختیم.

هرگز با دهداری خدا بیامرز کار نکردم، اما به من راهنمایی‌های زیادی می‌کرد. همیشه هم تعارف می‌کرد و احترام می‌گذاشت، چون می‌دیدند کارم را خوب بلد هستم. در هر تیمی بودم بیشترین ملی‌پوش را داشت. دوره‌ای که استقلال بودم ۸ استقلالی آماده را تحویل تیم ملی دادم، اما به جای من آقای کماسی را با تیم ملی بردند، چون رفیق آقای مصطفوی بود.

یک سال پول حاصل از بلیت فروشی نزدیک به ۳۵۰ هزارتومان شده بود. پول‌ها را در گونی ریخته بودند و به مغازه علی پروین بردیم. اول گفتند که، چون پول‌ها مچاله شده است باید آن‌ها را صاف و تمیز کرد. این کار که تمام شد شمارش کردیم و دیدیم به هر کسی نفری ۲۰ هزار تومان می‌رسد. پروین همانجا گفت که من این پول را نمی‌خواهم. خوردبین هم گفت نمی‌خواهم. من هم کنار آن‌ها بودم و گفتم نمی‌خواهم. تا اینکه تصمیم بر این شد همه این پول‌ها را برای عباس کارگر و کاظم سیدعلی خانی مغازه بخریم. روبه‌روی ورزشگاه امجدیه دو تا مغازه خریدیم و گفتیم از این به بعد می‌توانیم لباس‌ها و وسایل پرسپولیس را در این مغازه‌ها بفروشیم. همه موافقت کردند و این کار انجام شد.

رشته‌های گروهی همیشه سخت هستند. البته رشته‌های انفرادی هم سختی‌های خاص خود را دارند. سخت‌ترین رشته ورزشی فوتبال است، چون سرعت، استقامت، پرتاب، هوش، زیرکی، چالاکی و تعادل می‌خواهد. به همین دلیل ورزش کامل و جذابی است.

هنوز از خیلی تیم‌ها طلبکارم، اما خجالت می‌کشم چیزی بگویم یا شکایت کنم، چون برای نفس ورزش خدمت کرده‌ام. زمانی که در پرسپولیس یا استقلال بودم همه افراد دور و برمان را وادار به دویدن و نرمش می‌کردم، حتی در تپه‌های داوودیه به خیلی‌ها که پنهانی دنبال ما می‌آمدند، می‌گفتم جوان‌تر‌ها دنبال ما بدوند و بقیه هم راه بروید همدیگر را پیدا می‌کنیم.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر