کد مطلب: ۲۶۷۴۸۳
۱۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۷
از ماست که بر ماست

ضرب المثل ” از ماست که بر ماست “

در ادامه با معنی و مفهوم این ضرب المثل ایرانی آشنا می‌شوید. با مجله سبک زندگی نگارمگ همراه باشید.

به گزارش مجله خبری نگار،ضرب المثل باعث میشه که در کمترین زمان منظور خودمون رو با استفاده از تعداد کمی از کلمات به طرف مقابل برسونیم.

از طرفی خیلی از حرف‌ها رو نمیتونیم به صورت رک و مستقیم بزنیم، ضرب المثل‌ها باعث میشن که بتونیم به راحتی با استفاده از دو پهلو حرف زدن حرف خودمونو بزنیم.

خیلی از ضرب المثل‌ها هم معنی دقیق ندارن و وقتی با یه نفر صحبت می‌کنیم می‌تونیم به عنوان تموم کننده اون بحث از ضرب المثل استفاده کنیم تا طرف مقابل به معنیش فک کنه و از ادامه بحث خودداری کنه.

یه وقتایی هم واقعا برای توصیف یه موضوع هیچ چیزی بهتر از یه ضرب المثل نیست و اون وضعیت و اون حال و هوا رو فقط یه ضرب المثل میتونه توصیف کنه.

یکی از مواردی هم که می‌تونه به جذاب‌تر شدن صحبت‌های شما کمک کنه همین ضرب المثل‌ها و استفاده از اون هاست.

ضرب المثل ” از ماست که بر ماست “

معنی از ماست که بر ماست چیست؟

۱- یعنی هرکسی در گرو عمل خویش است؛ اگر کار خطایی از او سر زند و گرفتار شود، باید خودش را سرزنش کند.
۲- گاهی این ضرب المثل را برای جمعیتی به کار می‌برند که عملکرد درستی نداشته اند و همین باعث گرفتار شدنشان در مشکلات فراوانی می‌شود.
همانگونه که در آیه ۱۱ سوره رعد آمده است: «خداوند [سرنوشت]قومی را تغییر نمی‌دهد مگر این که خودشان تغییر دهند.» عاقبت کار هر کسی، بستگی به نوع عملکرد او دارد.

۳- این ضرب المثل را بیشتر زمانی به کار می‌برند که ضرری بهشان وارد شده باشد. (یعنی جنبه منفی دارد) و از قضا این ضرر وارد شده از کم کاری خود انسان باشد؛ که در اینصورت آه و پشیمانی‌های انسان شدیدتر می‌شود.
۴- این ضرب المثل قرابت معنایی دارد با ضرب المثل های: کرم از خود درخته، خودم کردم که لعنت بر خودم باد، خود کرده را تدبیر نیست.

ضرب المثل ” از ماست که بر ماست “

شعر از ماست که برماست از ناصر خسرو

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
وندر طلب طعمه پروبال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه عرش زمین زیر پر ماست
بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز‌
می‌بینم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
ناگه زکمین گاه یکی سخت کمانی
تیری زقضای بد بگشاد بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر سوز
وز عرش مر اورا به سوی خاک فرو کاست
برخاک بیافتاد و بغلتید چو ماهی
آنگاه پر خویش؛ گشود از چپ و از راست
گفتا عجب است این که زچوبی و زآهن
این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست
بر تیر نظر کرد و پر خویش بر آن دید
گفتا زکه نالیم که «از ماست که بر ماست»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر